حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-31

در هفت مرحله عشق به معنویت و خدا انسان هر چه به جلوتر برود خود را خادم این راه میداند.در این مراحل انسان با بهره گیری و خرد و دانش  به شکستن من درون و رسیدن به هدف متعالی رهنمود میکند.در این مراحل انسان عجول شکست میخورد اما انسان صبور به مسائل مهمتر و هدف اصلی نزدیک میشود.اشتباه مراحل روند پروسه ایست بنام شناخت. شناخت خود و رسیدن به اصل مطلب هست که انسان را به کمال میرساند.در این زنجیره معنوی تلاش و کوشش در این زنجیره به شناخت حقیقت در بستر گسترده آن نه شخصی و شخص خود شناسی به مراحل بهتر و عالیتر میرسد و امورات هر ادیانی را بخوبی درک میکند و در آن به مطالعه و تحقیق و رسیدن به آن دسته امورات واقف شدن هست. پر شدن. و کمال گرفتن انسانی یعنی پارامتر ها را در نظر گرفتن و در این پارامترها حرکت کردنست.در این بستر  به امورات حکمت های خدا و متون و رسیدن به اصل آن یعنی آنچه گفته شده و تکامل مسیر تا هدف هست که انسان خود را در زنجیره ایمانی میبیند.حال این زنجیره انسانی در هر ادیانی قوت و قوت ها و سلسله ها و رسیدن به خودشناسی خداشناسی حرکت در رسیدن به امور مهم عجول نبودن و بستر شناخت حقایق و حقیقت دین و کمال گرفتن و شناخت درست آن چیزی که دریافت میشود و بستر پازل و زنجیره در حرکت بزرگتری بنام حقیقت شناسی و درست شناسی هست که در بستر بد آن عجله در این هفت خوان انسان را از مسیر درست خارج و عجله آن در شناخت آنچه برای آن شخص اتفاق افتاده و تطبیق آن با مراحل آن دین و آئین و اتفاقات و شناخت  نشانه ها و اتفاقات و نوع آنچه خداوند خواسته هست در خودشناسی زنجیره و قوت قدرت زنجیره بر آنچه هم به شخص مربوط هست در تکامل پازل به خودشناسی و دگر شناسی و کاری بزرگتر ختم به درستی خواهد شد. پس در نگرش آن عجله در امورات مهم ضربه به احساسات هست اما در افراد درست در مسیر و شناختی و رسیدن به اصل آن و خود شناسی و زنجیره خودنگری جایش را به کاری بزرگتر میدهد و در لول بالاتر  آن مرحله خود در هر انچه به خدا و رضایت خدا هست رسیدن که مراحل هفتگانه آن نه صرف عرفان مطلق نه صرف کاری بلکه هر آنچه خدا خواهد و انچه خدا تبئین کرده و مطالعات و پر شدن رسیدن به تکامل و آن موقع درست و رضایت و کاری که انجام میگیرد و تلاش به درستی نیکویی و عاقبت درست ختم میشود.

فانوس-29

دسته‌بندی امام حسین (ع) - حسام الدین شفیعیان

آنیکه به حیات یک موجود زنده اهمیت میدهد جان یک انسان را برابر جان تمام انسانها میداند و گیاه و حیوانات.حال در این امر چیست وقتی یک انسان رشد یافت و درست به بالندگی و  درستی رسید خود نهالیست در بذر دیگری.دیگری را  نابود نمیکند بلکه حیات دیگری را افزان میکند آن حیات معنوی و فکری اوست که مثال حیاط زندگیش در هر اندازه گسترش آن با آن فرق دارد. مثال اثاث و اساس زندگیست.حیاط فکر شما و حیات فکر شما باید از درستی پر شود. این حیات فکری حیات فکری دیگریست.اما مزرعه ای که در آن بذر درستی کاشته نشود بذر نادرستی ببار آرد و مزرعه ای که بذر روشنایی و حاصل آن حیات یک انسان دیگرست. در آن حیات پیرامون یک انسان انسانها و حیوانات و گلها و طبیعت هست انسان مفید در همه امور در رشد و بالندگی صحیح مفید خواهد بود و حیات زندگیش از اثاث درستی پر میشود که در آن برای محیط خود و جهان زندگانی خود مفید خواهد بود.

فانوس-28

دسته‌بندی امام حسین (ع) - حسام الدین شفیعیان

آب لازمه هست زیرا آب مایه حیات هست. آب به گیاه  بالندگی و خورشید تابش درست قرار گرفتن گیاه و آب باعث رشد و جوانه و سبز شدن میدهد.آب تشنگی را بر طرف میکند. دانش مانند  رود و دریاست. شما در دانش افزودن در رودی حرکت میکنید به سمت دریا. ظرف فکری شما پر و پر تر میشود. معنویت هم مانند رود و دریاست. در این ظرفیت پر سازی درون شما به سمت روشنایی حرکت میکنید.در مراحل آن غرور تکبر بیجا میریزد. و جای آن  درستی پر میشود. غرور بد هست غرور کاذب سخت انسانی را زمین میندازد و بجای آن خاشع شدن و درخت پربار تر افتاده تر شدن هست.پس در مراحل ایمانی غرور برتر بینی جایش را به دست من دست تو یکی دست میگیرد و یکی غرق میکند آنکه در غرور غرق شود در غفلت زمین هست و آنی که در سرافرازی رضایت خدا کار کند خداوند دستش را میگیرد این کارنامه اعمال انسانی کاری هست که برای مخلوقات خدا انجام شده. و در آن معنویت. دانش.خدمت.مفید بودن. با فایدگی بر افزودن صفات خوب و نشر درستی و نشر حق و حقیقت و امر این عمر چه شد به حاصل در اینکه انسانی بیهوده آفریده نشده که بیهوده و بی حاصل بذر خاک شود زیرا روح انسانی هست که ماحصل برداشتش را خواهد دید.روح سبک و جسم با هر اندازه  سبک. جسم  سنگین و روح سبک هر دو با قدرت خداوند هست که در هم خود بارز ترین نمونه خلقت قدرت خداست.

فانوس-27

خورشید  گرمایش هست اما لازمه هست. گرمایش آن خوب و  لازمه آن روشنایی هست. روشنایی خوبست. درون انسان دو قطب هست. قطب روشنایی و قطب روشن افزایی.انسان مانند خورشید است که اگر نتابد خاموش هست. خاموشی تاریکیست. فانوسی را مد نظر بگیرید که نفت و سوخت روشن شدن ندارد بی مصرف و بی فایده فقط دکور هست دکوریست. گوشه کنج طاقچه خانه ای کاهگلی یا خانه ای مدرن.حال این فانوس روشنایی خود را بر سوخت میگیرد شعاعی از پیرامون را روشن میکند. شما مانند فانوسید که درونتان ذخایر پر شدن معنوی و علمی هست.انسانی که از دانش پر بشود مانند دانشی به خدمت بشریت و نفع بشریت و گوهری هست تابان که در اطراف آن ذهن ها از آن پر میشود.پس سوخت درونتان را از گوهری به نام دانش پر کنید و دانایی خود را افزایش دهید زیرا این دانش هست که میتواند مفید باشد در اینکه انسان  بتواند تاریکی ها را روشن کند. بیاموزدو بیاموزاند و ریشه درخت علم و معنویت خود را مثال بذری در دیگری نمود و بالندگی و کمال و افروزاننده شخصی به شخصی دیگر شود.

فانوس-26

آنکه رضایت خدا را سبقت بر رضایت مخلوقات دهد بر حسب اراده خدا در جلال خداوند میکوشد و انکه سبقت اراده خلق و رضایت خلق را جوید در همت آن بر کسب منافع زمینی یا حسب پیروزی بر هم کار میکند و آنکه در حسب منافع و مطامع زمینی کوشد در همان راه سرنگون شود.پس کوشیدن در راه خدا یعنی رضایت خداوند نه رضایت خشنودی خلق بلکه رضایت خدا در رضایت مومنان حقیقی ایمانی بر حسب رضایت از آنانی که مورد ظلم واقع شدند هست نه آنی که بره ها را خورده پربار از گوشت آن هیکل اندوخته و زور و ستم روا دارد و پرباری آن را همت خود بداند در حالی که از همت خوردن بره ها پر شود.پس آنی که تکیده و کم استخوان از باد بردن آن شود را خدا مستحکم و آنی که پربار از خونست بر همان پرباری باد ببرد.پس اگر همت در همت خود باشد چه اشکال خورد و خوراند بر دیگری نه از مطامع دین یا مطامع آنچه بیت المال مردم از هر اعتقادی که باشد پر از گناه شود در این راه سختتر بر او رود زیرا راه خدا شوخی بردار نیست هر چند بر مکر های خود  خود را از جای برکنند.زیرا مکر دامن صاحب مکر را میگیرد و  بذر نو کلام نو شود در هر کلامی برای هر اعتقادی اما  آنکه سختی کشد و آنی خندد کدام دنیای بعد اینو حساب یا کور هست یا راه بینا شدن را نیافته یا آنچه بر او شتافتند راهی بوده که میخواستند و اما آنی که راه حقیقت را ترس انگارند در ترس خود از اعمال خود آنهاست زیرا آنی نزد حقیقت طلبی آید که راه حقیقت را خواهد حتی به راهنمایی دیگری.و آنچه عرضه شود  بر تفکر جاری گردد و حسب آنچه خدا ارزش دهد والا شود در نزد خدا پس آنچه که عرضه میشود سنجیده میشود اما انچه از آسمان هست سنجیده شدنش بینش تفکر بینایی هست زیرا خداوند در اثار قدرتش بر آسمان نیاز به تایید ندارد مگر آنچه درست هست را جویند و آنچه نادرست هست معلوم شود پس بر آنچه که  درست هست نکوبند و بر آنچه که نادرست آید کوبند و این خصومت درون از برون در حقیقت  زمانهایی هست که به آن گوشه گیری و زدودن ها و در خود رفتن ها کم ارزش شدن زمینی سعی بر ارزش در مقام آسمانی در راه رضایت مخلوقات خدا آنها که حقیقت را میخواهند بدانند و درست کردار شوند هر چند بر آنها  بتوان قدرت رسانه ای یافت نشود به آسانی اما انجام وظیفه انسانی در بر خدا یعنی آنچه رضایت خداست.