ظهور دوم یا پاروسیا[۱] در مسیحیت به پیشبینی ظهور دوباره عیسی برای بازگرداندن و گسترش صلح و درستی بر روی زمین[۲] است. این باور یا اعتقاد بر پایه مبحث نبوت در انجیلهای شرعی است و بخشیاز فرجامشناسی یا معادشناسی مسیحی است. پدیده ظهور در پیشبینیهای دارای اعتقاد به منجی مربوط به کتاب مقدس عنوان شدهاست هرچند نظر در مورد شیوه و ماهیت فرا آمدن دوم عیسی در میان فرقههای مسیحی و در میان مسیحیان فردگرا متفاوت است اما در بین فرقههایی همچون کلیسای مسیح قدیسان آخرالزمان و بنا بر نوشته انجیل یوحنا جزو باورهای اصلی بشمار میرود.[۳]
به غیر از پاروسیا از ظهور دوم باعنوان اِپیفانی هم یاد شدهاست
چندین اصطلاحات مختلف برای اشاره به آمدن دوم مسیح استفاده می شود:
انگلیسی (second coming) در عهد جدید، کلمه یونانی ἐπιφάνεια (epiphaneia)، ظاهر شدن) پنج بار برای اشاره به بازگشت مسیح به کار رفته است
یونانی بیست و چهار بار از واژه یونانی(parousia (παρουσία، به معنای «رسیدن»، «آمدن»، یا «حضور») استفاده شده که هفده مورد آن در مورد مسیح است. با این حال، parousia اشاره به یک دوره زمانی میکند تا یک زمان مشخص. در متی 24:37 از parousia برای توصیف مدت زمانی که نوح زندگی می کرد استفاده می شود. واژه یونانی eleusis به معنای "آمدن" با parousia قابل تعویض نیست. بنابراین این پاروسیا یا «حضور» منحصر به فرد و متمایز از هر چیزی است که قبلاً رخ داده است. [۶]این کلمه همچنین شش بار برای اشاره به افراد به کار می رود استفاناس، فورتوناتوس و آخائیکوس،[کتاب مقدس ۱] تیتوس [کتاب مقدس ۲] و پولس رسول [کتاب مقدس ۳][کتاب مقدس ۴] [کتاب مقدس ۵] و یک بار به "آمدن مرد خطاکر" [کتاب مقدس ۶]اشاره می کند. گوستاو آدولف دیسمن (1908) [۷] نشان داد که کلمه یونانی parousia در اوایل قرن 3 قبل از میلاد برای توصیف دیدار یک پادشاه یا مقام بلندپایه از یک شهر - دیداری که به منظور نشان دادن شکوه و عظمت بازدید کننده به مردم ترتیب داده شده بود، به کار می رفت. در اسلام، برای آمدن دوم مردگان از اصطلاح رجعت (به عربی: الرجعة ) استفاده میشود. این اصطلاح بیشتر مورد استفاده مسلمانان شیعه است. ولی در مورد عیسی چون به عقیده مسلمانان او نمرده است از واژه های دیگر چون ظاهر شدن استفاده میشود.
دیدگاهها در مورد ماهیت ظهور دوم در میان فرقهها و افراد مسیحی متفاوت است. بسیاری تاریخ های خاصی را برای ظهور دوم پیش بینی کرده اند، برخی در گذشته های دور و برخی دیگر هنوز در آینده هستند.
یشتر نسخههای انگلیسی اعتقادنامه نیقیه شامل عبارات زیر است:
او به آسمان عروج کرد و در دست راست پدر نشسته است. او دوباره در جلال خود خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند و پادشاهی او پایانی نخواهد داشت. ... ما منتظر رجعت مردگان، و زندگانی جهان آینده هستیم.
یک نظرسنجی در سال 2010 نشان داد که حدود 40٪ از آمریکایی ها معتقدند که عیسی احتمالاً تا سال 2050 بازخواهد گشت. این میزان در مسیحیان انجیلی سفیدپوست 58٪ ، کاتولیک ها 32٪ و پروتستان های سفیدپوست تا 27٪ متفاوت است.[Web ۱] اعتقاد به آمدن دوباره در اواخر قرن نوزدهم در ایالات متحده توسط دوایت ال. مودی مبشر رایج شد و تفسیر ظهور پیش از هزاره به یکی از اجزای اصلی بنیادگرایی مسیحی در دهه 1920 تبدیل شد
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن میگوید.
راجع به تاریخ رجعت او مسیحیان با هم اختلاف داشتند. وقتی نرون مرد و تیتوس هیکل را ویران ساخت و باز موقعی که هادریانوس اورشلیم را خراب کرد بسیاری از مسیحیان از این مصیبت ها همچون علائم رجعت مسیح استقبال کردند. هنگامی که در پایان قرن دوم آشفتگی امپراتوری را تهدید میکرد،ترتولیانوس و دیگران پایان جهان را قریب الوقوع پنداشتند.یک اسقف سوری اغنام الله خود را به بیابان برد تا در نیمه راه به مسیح بربخورند.سپس مسیحیان در صددبرآمدند که با تفسیر تازه ای از تاریخ رجعت او یاس مردم را تسکین دهند.در نامه ای به برناباس آمده است مسیح هزار سال دیگر خواهد آمد.و اشخاصی میگفتند، مسیح وقتی خواهد آمد که نسل یا نژاد یهودیان بکلی از میان رفته باشد، یا هنگامی که بشارت برای همه مشرکان موعظه شده باشد: یا، به طوری که در انجیل یوحنا مسطور است، مسیح روح القدس یا فارقلیط را بجای خویش خواهد فرستاد[۸]... در حدود سال 156مونتانوس دنیاپرستی روزافزون مسیحیان و خودکامگی اسقفها را در کلیسا تقبیح کرد...خود مونتانوس با حالت خلسه چنان شیوا غیبگویی میکرد که شاگردان او به عنوان فارقلیط موعود مسیح درود فرستادند. وی مژده میداد که ملکوت آسمان نزدیک است و اورشلیم جدید مذکور در کتاب مکاشفه بزودی از آسمان در دشتی نزدیک فرود میآید
آنچه که ظهور دوم را با وقایع قرن اول مرتبط می کند، مانند ویرانی اورشلیم و معبد یهودیان در سال 70 پس از میلاد، به عنوان Preterism شناخته می شود. برخی از پیشتریست ها این "آمدن پسر انسان در جلال" را در درجه اول در مرگ عیسی بر روی صلیب انجام شده می دانند. آنها بر این باورند که نشانه های آخرالزمانی در گذشته تحقق یافته است از جمله "خورشید تاریک خواهد شد" . "قوا... متزلزل خواهند شد" [کتاب مقدس ۷] و «آنگاه خواهند دید» [کتاب مقدس ۸]. با این حال، برخی از منتقدان خاطرنشان میکنند که بسیاری نیز هنوز محقق نشدهاند، مانند «اما روز خداوند مانند دزدی در شب خواهد آمد، که در آن آسمانها با سر و صدایی عظیم از بین خواهند رفت، و عناصر در گرمای شدید ذوب میشوند. زمین و آثاری که در آن است سوخته خواهد شد.»[کتاب مقدس ۹] .[Web ۲] و «آنگاه علامت پسر انسان در آسمان ظاهر خواهد شد و آنگاه تمام اقوام زمین ماتم خواهند کرد و پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان می آید
بر اساس نظر کلیسای کاتولیک، ظهور دوم، کمال سلطنت خداوند و به کمال رسیدن جهان، بشریت و رستگاری را به همراه خواهد داشت.[Web ۳]کلیسای کاتولیک معتقد است سه چیز وجود دارد که بازگشت عیسی را تسریع میکند: قدرت دگرگونکننده روحالقدس در مراسم عبادت؛[Web ۴] زندگی با ذهن عیسی؛ [Web ۵] و دعا برای آمدن خداوند، بالاتر از همه در مراسم عشای ربانی.[Web ۶] بسیاری از فرقه های مسیحی این دومین آمدن مسیح را داوری نهایی و ابدی خدای مردم برای تمام ملت ها می دانند[note ۱]که منجر به تجلیل برخی و مجازات برخی دیگر می شود. این مفهوم در تمام اناجیل متعارف، به ویژه انجیل متی، وجود دارد. در این داوری آخر در زمان آمدن دوم مسیح این سؤال مطرح است که آیا اعمال جسمانی و معنوی موسوم به اعمال رحمت در طول زندگی انجام شده است یا خیر؟ - اعمال رحمت شامل تعدادی از اعمال عبادی و کارهای خیر میشود- بنابراین، و با توجه به منابع کتاب مقدس[کتاب مقدس ۱۱] ، پیوند آخرین داوری و اعمال رحمت در سنت تصویری هنر مسیحی بسیار متداول است.[Web ۷]
دیدگاه سنتی مسیحیان ارتدکس که از کلیسای اولیه حفظ شده است،این است که آمدن دوباره یک حادثه ناگهانی و غیرقابل انکار مانند "درخشش برق"خواهد بود. آنها بر این دیدگاه کلی باور دارند که عیسی وقت خود را صرف تبلیغ نخواهد کرد، بلکه برای قضاوت بشر بیاید.[Web ۸] آنها تعلیم می دهند که ماموریت دجال درست قبل از آمدن دوباره انجام خواهد شد.[Web ۸]
ارجاع به آمدن دوم که در اعتقادنامه نیقیه و اعتقادنامه رسولان موجود است ، در مناجات لوتری و انگلیکن خوانده می شود: "او [عیسی] دوباره با جلال خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند؛ و پادشاهی او هیچ پایان نخواهد داشت.[Web ۹] .کلیساهای لوتری و انگلیکن راز ایمان را در عبادات خود اینچنین اعلام می کنند: "مسیح درگذشت، مسیح برخاست، مسیح دوباره خواهد آمد."[۱۰][۱۱][۱۲]
کلیساهای متدیست تعلیم می دهند که آمدن دوباره با آخرین داوری مرتبط است.[۱۳] انجمن امانوئل، که یک فرقه متدیست است می گویند:[۱۴]
ما معتقدیم که آمدن دوم خداوند ما به صورت شخصی و پیش از هزاره و نزدیک است [کتاب مقدس ۱۲]. ما باید بین جذبه روحانی ( آمدن او از آسمان برای پذیرفتن قدیسانش) - که ممکن است در هر زمانی رخ دهد – وآنچه در کتاب مکاشفه آمده – (پایین آمدن او به زمین با قدیسانش) تمایز قائل شویم [کتاب مقدس ۱۳]، که دومی تا قبل از گردآمدن اسرائیل، ظهور دجال، و سایر رویدادهای پیشبینی شده رخ نخواهد داد[کتاب مقدس ۱۴] . -اصول ایمان، انجمن کلیساهای امانوئل
نوشته های استاندارد کلیسای عیسی مسیح قدیسین روزهای آخر (کلیسای LDS) می گوید همانطور که در کتاب مقدس بیان شده است مسیح باز خواهد گشت،. آنها همچنین میگویند.هنگامی که ناجی دوباره بیاید، او با قدرت و جلال خواهد آمد تا زمین را به عنوان پادشاهی خود تصرف کند. آمدن دوم او آغاز هزاره را رقم خواهد زد. قیام دوباره او برای ستمکاران زمان ترسناک و اندوهناکی خواهد بود، اما برای نیکان روز آرامش است.[Web ۱۰]
کلیسای LDS و رهبران آن در مورد تاریخ واقعی ظهوردوم پیش بینی نمی کنند.
قدیسان آخرالزمان تفسیرهای معین و مشخصی از آنچه در کتاب مکاشفه بیان شده است، دارند.[۱۵] طبق تعالیم کلیسای LDS، انجیل بازسازی شده در تمام نقاط جهان قبل از آمدن دوم تعلیم داده خواهد شد.[کتاب مقدس ۱۵] اعضای کلیسا معتقدند که جنگهای شدید، زلزلهها، طوفانها، و سایر بلایای طبیعی و مصنوعی قبل از ظهور دوباره به طور فزایندهای رخ خواهد داد.[Web ۱۱]
باور بنیادی شماره 25: کلیسای ادونتیستهای روز هفتم
آمدن دوم مسیح امید مبارک کلیسا، اوج بزرگ انجیل است. آمدن منجی واقعی، شخصی، قابل مشاهده و در سراسر جهان خواهد بود. هنگامی که او بازگردد، مردگان عادل زنده میشوند و همراه با زندههای صالح جلال داده میشوند و به بهشت برده میشوند، اما ظالمان میمیرند. تحقق تقریباً کامل بسیاری از پیشگویی ها، و با توجه به وضعیت کنونی جهان، نشان می دهد که آمدن مسیح نزدیک است. زمان آن واقعه معلوم نیست، و بنابراین به ما توصیه می شود که همیشه آماده باشیم.تیتوس 2: 13،عبرانیان 9: 28، یوحنا 14: 1-3 ، اعمال 1: 9-11 ، متی 24: 14 ، مکاشفه 1: 7 ،متی 24: 43,44 ،اول تسالونیا 4: 13-18، اول کورنتیان 15: 51-54 ، 2تسالونیان 1: 7-10 ، مکاشفات 14: 14-20 ، مکاشفات19: 11-21 ، متی 24 ، مرقس 13 ، لوقا 21 ، 2تیموتی 3: 1-5 ، 1تسالونیا 5: 1-6
شاهدان یهوه به ندرت از اصطلاح "آمدن دوم" استفاده می کنند، و ترجیح می دهند parousia را به "حضور" ترجمه کنند.[۱۶] آنها میگویند با مقایسه عیسی در عبارت "حضور پسر انسان" با "ایام نوح" در متی 24:37-39 و لوقا 17:26-30 به جای یک لحظه ، به دوران ظهور معتقد هستند.[۱۷] همچنین میگویند که گاهشماری کتاب مقدس به سال 1914[42] به آغاز «حضور» مسیح اشاره می کند که تا نبرد نهایی آرماگدون ادامه دارد. دیگر عبارات کتاب مقدس را که آنها به این دوره مرتبط می کنند عبارتند از: «زمان پایان» (دانیال 12:4)، «پایان نظام اشیا» (متی 13:40،49؛ 24:3) و «آخرین ایام». (دوم تیموتائوس 3:1؛ دوم پطرس 3:3).[۱۸][۱۹] شاهدان یهوه معتقدند که سلطنت هزار ساله مسیح پس از آرماگدون آغاز می شود.[۲۰]
مارگریت بک بلاک مورخ که ار پیروان امانوئل سوئدنبورگ است می نویسد:
. . . این آمدن دوم خداوند به وسیله مردی انجام می شود که خداوند خود را شخصاً به او نشان داده است، و او را از روح خود پر کرده است، تا بتواند آموزه های کلیسای جدید را از خداوند به وسیله کلام تعلیم دهد. . . که خداوند خود را در برابر من آشکار کرد. بنده او، و مرا به این دفتر فرستاد، .. . من به حق تصدیق می کنم.[۲۱]
دوم یوحنا فصل 1
7 زیرا گمراهکنندگانِ بسیار به دنیا بیرون شدند که عیسی مسیح ظاهرشدهٔ در جسم را اقرار نمیکنند. آن است گمراهکننده و دجّال.
فصل 4
3 و هر روحی که عیسی مسیح مجسّمشده را انکار کند، از خدا نیست. و این است روح دجّال که شنیدهاید که او میآید و الآن هم در جهان است.
20 اگر کسی گوید که خدا را محبّت مینمایم و از برادر خود نفرت کند، دروغگو است، زیرا کسی که برادری را که دیده است محبّت ننماید، چگونه ممکن است خدایی را که ندیده است محبّت نماید؟
21 و این حکم را از وی یافتهایم که هرکه خدا را محبّت مینماید، برادر خود را نیز محبّت بنماید.
22 که به آسمان رفت و بدست راست خدا است و فرشتگان و قدرتها و قوّات مطیع او شدهاند.
فصل 2 اول پطرس
4 و به او تقرّب جسته، یعنی به آن سنگ زندهٔ ردّ شده از مردم، لکن نزد خدا برگزیده و مکرّم،
5 شما نیز، مثل سنگهای زنده بنا کرده میشوید به عمارت روحانی و کهانت مقدّس تا قربانیهای روحانی و مقبول خدا را بهواسطهٔٔ عیسی مسیح بگذرانید.
6 بنابراین، در کتاب مکتوب است که، اینک، مینهم در صهیون سنگی سر زاویه برگزیده و مکرّم، و هر که به وی ایمان آوَرَدْ خجل نخواهد شد.
7 پس شما را که ایمان دارید اکرام است، لکن آنانی را که ایمان ندارند، آن سنگی که معماران ردّ کردند، همان سر زاویه گردید،
24 که خودْ گناهان ما را در بدن خویش بر دار متحمّل شد، تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم، که به ضربهای او شفا یافتهاید.
دوم تسالونیکیان 2
1 امّا ای برادران، از شما استدعا میکنیم دربارهٔ آمدن خداوند ما عیسی مسیح و جمع شدن ما به نزد او،
2 که شما از هوش خود بزودی متزلزل نشوید و مضطرب نگردید، نه از روح و نه از کلام و نه از رسالهای که گویا از ما باشد، بدین مضمون که روز مسیح رسیده است.
3 زنهار کسی به هیچوجه شما را نفریبد، زیرا که تا آن ارتداد، اوّل واقع نشود و آن مرد شریر، یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد؛
4 که او مخالفت میکند و خود را بلندتر میسازد از هر چه به خدا یا به معبود مسمّی شود، بهحدّی که مثل خدا در هیکل خدا نشسته، خود را مینماید که خداست.
5 آیا یاد نمیکنید که هنگامی که هنوز نزد شما میبودم، این را به شما میگفتم؟
6 و الآن آنچه را که مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود.
7 زیرا که آن سرّ بیدینی الآن عمل میکند، فقط تا وقتی که آنکه تا به حال مانع است از میان برداشته شود.
8 آنگاه آن بیدین ظاهر خواهد شد، که عیسی خداوند او را به نَفَس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلّی ظهورِ خویش، او را نابود خواهد ساخت؛
9 که ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع قوّت و آیات و عجایب دروغ
10 و به هر قسم فریب ناراستی برای هالکین، از آنجا که محبّت راستی را نپذیرفتند تا نجات یابند.
11 و بدین جهت خدا به ایشان عمل گمراهی میفرستد تا دروغ را باور کنند
1
7 و شما را که عذاب میکشید، با ما راحت بخشد در هنگامی که عیسی خداوند از آسمان با فرشتگان قوّت خود ظهور خواهد نمود
8 در آتش مشتعل و انتقام خواهد کشید از آنانی که خدا را نمیشناسند و انجیل خداوند ما عیسی مسیح را اطاعت نمیکنند،
9 که ایشان به قصاص هلاکت جاودانی خواهند رسید از حضور خداوند و جلال قوّت او
10 هنگامی که آید تا در مقدّسان خود جلال یابد و در همهٔ ایمانداران از او تعجّب کنند در آن روز، زیرا که شما شهادت ما را تصدیق کردید.
5
1 امّا ای برادران در خصوص وقتها و زمانها، احتیاج ندارید که به شما بنویسم.
2 زیرا خود شما به تحقیق آگاهید که روز خداوند چون دزد در شب میآید.
3 زیرا هنگامی که میگویند سلامتی و امان است، آنگاه هلاکتْ ایشان را ناگهان فرو خواهد گرفت، چون درد زه زن حامله را و هرگز رستگار نخواهند شد.
4 لیکن شما ای برادران، در ظلمت نیستید تا آن روز چون دزد بر شما آید،
5 زیرا جمیع شما پسران نور و پسران روز هستید، از شب و ظلمت نیستیم.
6 بنابراین مثل دیگران به خواب نرویم، بلکه بیدار و هشیار باشیم.
11 پس همدیگر را تسلی دهید و یکدیگر را بنا کنید، چنانکه هم میکنید.
12 امّا ای برادران به شما التماس داریم که بشناسید آنانی را که در میان شما زحمت میکشند و پیشوایان شما در خداوند بوده، شما را نصیحت میکنند.
13 و ایشان را در نهایت محبّت، بهسبب عملشان محترم دارید و با یکدیگر صلح کنید.
14 لیکن ای برادران، از شما استدعا داریم که سرکشان را تنبیه نمایید و کوتاهدلان را دلداری دهید و ضعفا را حمایت کنید و با جمیع مردم تحمّل کنید.
15 زنهار کسی با کسی به سزای بدی بدی نکند، بلکه دائماً با یکدیگر و با جمیع مردم در پی نیکویی بکوشید.
4
8 لهذا هرکه حقیر شمارد، انسان را حقیر نمیشمارد، بلکه خدا را که روح قدّوس خود را به شما عطا کرده است.
16 زیرا خود خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگانِ در مسیح اوّل خواهند برخاست.
17 آنگاه ما که زنده و باقی باشیم، با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود.
18 پس بدین سخنان همدیگر را تسلی دهید.
10 و تا پسر او را از آسمان انتظار بکشید که او را از مردگان برخیزانید، یعنی عیسی که ما را از غضب آینده میرهاند.
در یهود، برای منجی موعود کنیههای مختلفی هست که مشهورترین آنها ماشیح است؛ یهودیان معتقدند که ماشیح از نسل حضرت داود است و چون داود و سلیمان صاحب حکومت و پادشاهی بودند، برای ماشیح هم پادشاهی قائل هستند.
در یهود، بحث انتظار یک فریضه و واجب تلقی میشود. موسی بن میمون که اصول ایمان را در یهود جمع کرده، در اصل دوازدهم اعتقاد به وجود منجی را ذکر کرده است و این بر مبنای آیات مختلف در کتاب مقدس است. در تلمود عنوان شده که بعد از فوت انسان، اولین سؤالاتی که پرسیده میشود، بحث انتظار و امید به ظهور منجی و موعود است
اعتقاد به ظهور منجی، مکمل اعتقاد به خداوند است و همانطور که از یک انسان عاقل انتظار نمیرود کاری را بدون هدف انجام دهد، قطعاً خداوند هدف خاصی از آفرینش دارد و آن ظهور منجی است. براین اساس در یهود، کسی که به ظهور منجی معتقد نیست، کافر به تورات و کل نبوت انبیاء قلمداد شده است.
در آیین یهود، ایمان به منجی را میتوان به دو بخش تفکیک کرد؛ یکی اینکه فردی به عنوان منجی ظهور خواهد کرد و دیگری بحث انتظار است، ایمان به ظهور منجی مانند سایر اصول اعتقادی و دینی و ایمانی است، ولی انتظار امر جداگانه و امیدداری و انتظار فعال است. البته بخشی از فرایند انتظار در اختیار انسان نیست، مانند انتظار کشیدن برای بهار، اما برخی موارد هست که انسان میتواند با اختیار خود انتخاب کند.
خداوند یک ایستگاه نهایی برای ظهور در نظرگرفته است که اگر خود انسانها هم لیاقت آن را نداشته باشند، رخ خواهد داد، اما اگر ما لایق باشیم و به سوی خدا توبه و تقدس روز شنبه را رعایت کنیم که شهادت عملی در باور به خداست، باعث تعجیل در ظهور میشویم.
رهبر دینی کلیمیان ایران با بیان اینکه انتظار در نمازهای یهودی هم تجلی دارد، اظهار کرد: ما روزانه سه نوبت نماز داریم که بخشی از آن بیانگر انتظار و درخواست از خداوند است که خدایا نهالی را که از نسل داود است، زودتر برسان، زیرا به نجات تو آن هم در هر لحظه زندگی، امید داریم.
رهبر دینی کلیمیان تصریح کرد: منجی موعود به عنوان نبی خواهد آمد، البته نه اینکه دین و شریعت جدیدی بیاورد، بلکه امکان اجرای فرامین الهی را به بهترین وجه فراهم میکند و علم و درک و دانش انسانها را ارتقاء میدهد؛ منجی جوابگوی همه سؤالات بشر است، زیرا علم الهی دارد؛ وقتی موعود بیاید، آموزههای انسانی در برابر آموزههای موعود چیز قابل توجهی نیست و در این شرایط بشر با رغبت فرامین الهی را انجام خواهد داد.
حضرت یعقوب در تورا چنین می فرماید:
«چوب (تنبیه) از یهودا و ترکه تأدیب از نسلش دور نخواهد شد، تا منجی جهان از او ظهور کند و ملتها از او اطاعت کنند
هر چند بیان ویژگیهای این موعود و آنکه چه هنگام و در کجا ظهور خواهد کرد، در همه ادیان یکسان نیست؛ آنچه در این اندیشه مشترک است اینکه او نجات دهنده ای از خاندان نبوت خواهد بود و این منجی به خوی پسندیده، تقوی، دانش و همه صفات نیکو آراسته و از بدیها و زشتیها مُبَراست.
بخشی از وقایع عصر گِئولا (نجات نهایی)
1- احیای سنتهای اولیه عبادت یهود
اساس عبادت یهود بر تقدیم قربانیها قرارگرفته است که امروزه این عبادات با خواندن تفیلا (نماز) جایگزین شدهاند. با ظهور ماشیح، آن مراسم دوباره اِحیا خواهند شد.
2- پایان بدی و گناه
« خد.اوند صاحب قدرت میفرماید : در آن روز (نجات)، من اسامی بتها را از زمین منقطع خواهم کرد و آنها دیگر یادآوری نخواهند شد»4
3- درک ا.لهیت و آگاهی واقعی از وجود خد.اوند
« زمین از دانش ا.لهی مملو خواهد شد، همانند آبهایی که دریا را میپوشانند»5
« خد.اوند میفرماید : پس از آن ایام، دانش خود را در نهاد آنها گذارده و تعالیم خود را بر قلب آنها خواهم نوشت... (به گونهای که) دیگر کسی همنوعش را تعلیم نخواهد داد و کسی برادرش را درس نخواهد داد که: «خد.ا را بشناسید»، زیرا همه (انسانها) مرا خواهند شناخت از کوچکترین تا بزرگترین آنها»6 .
4- پرستش و ستایش جهانی خد.اوند
« خد.اوند بر تمامیزمین پادشاه خواهد بود. در آن روز، خد.اوند یکتا و نامش یکتا خواهد بود»
5- همزیستی مسالمتآمیز و صلح جهانی
« آنها شمشیرهای خود را شکسته و به گاوآهن (تبدیل خواهند کرد) و نیزههای خود را به قیچیهای شاخهزنی (مبدل میکنند). ملتی بر ملت دیگر شمشیر نخواهد کشید و دیگر جنگ نخواهند آموخت»8
ماهیت ماشیح
1- ماشیح: بشر خاکی
طبق آنچه در متون مذهبی یهود آمده است، موضوع ماشیح و گئولا (نجاتنهایی) از جمله اهداف اولیه آفرینش جهان است که آن اشارهای به موضوع ماشیح و روح اوست. اما از نظر فیزیکی و جسمانی، «ماشیح، انسانی است خاکی از اولاد بشر که به گونه عادی متولد شده است». اصل و نسب او به حضرات داوود و سلیمان میرسد. از دیگر نشانههای وی این است که صداقت و پارسایی او از آغاز تولد به بعد، مدام در حال افزایش بوده و به سبب فضیلت و اعمال شایسته خود، به عالیترین و والاترین درجات تکامل روحانی دست خواهد یافت.
2- ماشیح در هر دوره
امکان آمدن ماشیح در هر دوره وجود دارد؛ اما نه به این معنی که او در وقت مناسب برای ظهور از آسمانها پایین آمده و در زمین ظاهر خواهد شد. بلکه او همیشه روی زمین است، بشری خاکی با پایه و مقام بسیار مقدس و روحانی (صدیق) که در هر دوره وجود داشته و حاضر و ناظر است. «در هر دوره، فرزندی از خاندان یهودا به دنیا میآید که برای مقام ماشیح، برازنده است». روزی که زمان گئولا (نجات نهایی) فرا رسد، نشامای (روح) مخصوص و از قبل آمادة ماشیح، پایین آمده و به آن فردِ «صدیق» اهدا خواهد شد.
یکی از علمای یهود9 این موضوع را چنین توضیح مدهد:
«مُشه (حضرت موسی) منجی اول بنیاسرائیل به هشتاد سالگی رسید و هنوز از اینکه بنیاسرائیل را نجات خواهد داد، آگاهی نداشت و آن را احساس نمیکرد. حتی هنگامیکه خد.اوند به او گفت: « بیا و من تو را به نزد فرعون میفرستم...»، او در ابتدا از این امر سرباز زد و حاضر به قبول این مأموریت نشد. دربارة شائول (اولین حاکم بنیاسرائیل) نیز مشاهده شد که روح مقدسی را که قبلاً در وجود خود اصلا احساس نکرده بود، پس از اینکه به نام پادشاه، او را مسح کردند، بر او واقع شد. همین قضیه دربارة منجی نهایی (ماشیح) نیز صدق میکند.
3- شخصیت و صفات خاص ماشیح
«روح خد.اوند بر او خواهد آمد، روح عقل و فهم، روح تدبیر و توانایی، روح دانش و ترس ا.لهی. و او با ترس ا.لهی الهام میگیرد، با دید چشمانش قضاوت نخواهد کرد و با شنیدة گوشهایش فتوا نخواهد داد. تهیدستان را با عدالت داوری کرده و برای افتادگان زمین، با تساوی حقوق تصمیم خواهد گرفت، و (ظالمان) زمین را با عصای (سخن) دهان خود میکوبد و شریران را با نَفَسِ (نسیم) لبهای خود از بین خواهد برد».
برابر عقیدة هارامبام (موسی بن میمون):
«عقل و دانش وی از حضرت سلیمان نیز بیشتر خواهد بود. او از پدران قوم یهود (ابراهیم، اسحق و یعقوب) و نیز از همة انبیای بنیاسرائیل که پس از حضرت موسی برانگیخته شدند، از نظر درجه نبوت بلندمرتبهتر خواهد بود».
تاریخ ظهور ماشیح
تاریخ واقعی آمدن ماشیح، رازی است که از بشر خاکی پوشیده مانده است. در کتاب یشعیای نبی چنین آمده است:
«من خد.ایی هستم که ( نجات را) در زمان خودش، تسریع خواهم کرد»
در این پاسوق (آیة تورات)، دو مفهومِ در ظاهر متضاد بیان شده است:
1- در زمان خودش : این زمان موعود بدون قید و شرط است؛ یعنی این وقت از ابتدای آفرینش تعیین گشته و ربطی به لیاقت و شایستگی مردم هر دوره نخواهد داشت.
2- آن را تسریع خواهم کرد: یعنی نجات نهایی و ظهور ماشیح ممکن است که زودتر از زمان تعیین شدة فوق، واقع شود.
در تلمود، این قضیه چنین تعبیر شده است که اگر مردم هر دوره از خود آمادگی و شایستگی لازم را نشان دهند، ظهور ماشیح تسریع شده و در زمان آنها واقع خواهد شد و در غیر آن، در وقت مناسبی که از ابتدای آفرینش در نظر گرفته شده است، او به هر حال خواهد آمد.
در مزامیر داوود چنین آمده است: «امروز (خواهد آمد)، اگر به ندای او گوش دهید»
تسریع در ظهور ماشیح:
علمای یهود، برای تسریع ظهور ماشیح و نجات نهایی، انجام دادن فرمانهای دینی ویژهای را به این شرح توصیه کردهاند:
1- تِشووا (توبه)
طبق عقیدة یشعیای نبی، صبح آزادی و نجات در حضور خد.اوند دمیده شده و ماشیح آمادة ظهور است، و در پاسخ این سؤال که او چه وقت میآید، خد.اوند میفرماید: هر گاه او را طلب کنید! و آن چیست که مانع نجات میشود؟ نبودن توبه و تشووا ! پس «بازگشته و بیایید».
بنابراین، بهترین و سادهترین روش برای آمدن ماشیح، پشیمانی ساده و خالصانه، تأثر به سبب خلافهای گذشته و تصمیمی قاطع برای بهبود در رفتار آینده است که این، توبهای کامل به شمار میآید.
2- شبات (مراسم روز مقدس شنبه)
در تلمود آمده است که یکی از راههای تسریع ظهور ماشیح، رعایت دقیق و کامل قوانین روز شنبه (تعطیل و عبادت آن روز) است. زیرا رعایت آن، یکی از نشانههای ایمان یک فرد یهودی به احکام تورا است.
3- مطالعه تورا و علوم دینی
جملة معروفی در تلمود به این مضمون ذکر شده است:
«مطالعه و فراگیری تورا و شریعت ا.لهی، همارزش اجرای تمام فرایض دینی است»
به همین دلیل است که اهمیت دادن افراد به علوم ا.لهی و اختصاص اوقات روزانه و هفتگی به فراگیری آن، موجبات تسریع ظهور را فراهم میسازد.
4- صِداقا (صدقه)
گفته شده است که ترحم انسانها بر فقرا و مستمندان، به طور متقابل، موجب برانگیخته شدن ترحم آسمانی (از جانب خد.اوند) شده و در نتیجه، آمدن ماشیح و فرارسیدن ایام نجات تسریع میشود.
5- اتحاد و دوستی افراد جامعه
در تلمود آمده است که در زمان آبادی معبد دوم بتهمیقداش، با آنکه مردم تشریفات و مراسم مذهبی را در حد کمال اجرا میکردند، نفاق و دشمنیِ بیجهت و بیاساس بین آنها، باعث ویرانی معبد و پراکندگی و بروز مصیبت برای آنان شد که رفع این مسأله، موجب فرا رسیدن نجات و سعادت نهایی میشود. حضرت یعقوب پیش از درگذشت خود به فرزندانش چنین گفت: «جمع شوید تا آنچه در آخر ایام برای شما اتفاق خواهد افتاد، به آگاهی شما برسانم، جمع شوید و بشنوید...»
او ضمن بر حذر داشتن فرزندان خود از هرگونه اختلاف و دودستگی، این پیام را اعلام کرد:
«گر چه معلوم نیست که روز نهاییِ قضاوت ا.لهی چه موقع خواهد بود، ولی من به شما میگویم که هرگاه شما گرد هم آمده و با هم متحد و یکدل شوید، نجات خواهید یافت