حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-10


شما فرض کنید در یک جزیره افتادید همه آدمخوار هستند اگر شما آدم نخورید آنها شما را میخورند چون فرق بین خود  و شما را در این میدانند که شما از قبیله آنها نیستید.حالا فرض کنید شما رفتید در قبیله آدمخوارها گفتید آدم نخورید آنها هم گفتند چشم:نمیشود در سرشان نمیرود چرا چون با آنچه در آن زندگی کردند پرورش غلط یافتند مثال اینکه آدمخوار یعنی تفکر برابری دهیم اگر شما افکار خود را چکشی در فکر دیگری کنید مثال همان قبیله آدمخوار میشوید.که اگر آن فکر شما را نداشته باشند باید خورد شوند. اما در تفکر آزاد در انسان رشد یافته و تعقل پذیر  شما ارائه دهنده تفکر و بینش خود هستید شما مثال نمی گویید شعر من خوبست تو هم بگو آره والا بیرون از مرز فکری من. شما شعر را ارائه میدهید آن شخص یا شعر شناس هست یا طبع شعر دارد و در خوانش آن نظر خود را میگوید.بینش و تفکر صحیح آنست که در آن حصار نباشد بلکه ارائه باشد.حالا فرض بگیرید شما در آن جزیره رفتید علامت ضربدر روی انسان را نخورید زدید بدون نوشته فقط یک انسان ضربدر.آن افراد  ضربدر را چه معنا میکنند مثل غیر آن هیچ نخورید فقط انسان.غیرش هیچ.حالا بیا تعریف کن برای آنها که این ضربدر چیست. امر محال. پس در محال امکان تغییر سخت سخت سخت هست.یا بقول معروف نشدنی.اما در امر  شدنی میشود تغییر یافت یا تغییر داد. نه به زور بلکه به تفکر صحیح والا زور میشود همان  .شما فکر کنید آدمهای غول پیکر تر بیایند بگویند مثال ما به شما زور میگوییم میشود همان.اما در جهان پیشرفت کرده و رو به تکامل علمی و فرهنگی و معنوی اگر زوال در هر امری شد جهان مادی یا مادی گرا در امور  جریان دارد جریان مادی گرایی صرف  مثال همان قبیله آدمخوار هست. منتها جای خوردن انسان آدمی را در چرخ دنده مادیت خورد میکند.روح انسانی را ماشینی میکند.و در تمامی زمینه ها رقابت مادی کامل صرف را توسعه میدهد.نگاه شما به یک اثر یا نگاه شما به یک ساختمان به یک تلویزیون به یک  مقاله نگاه صرف مادی میشود.همه چیز در جریان زنجیره امورات مادی سختی زندگی در چرخه جهانی نگاه مادی و نگاه بقای زندگی میشود روح انسانی تزلزل پیدا میکند و روح انسانی ماشینی میشود.ارزش ها مادی میشوند به چه دارایی به چه مدل مثال گوشی لباس و فخر فروشی و چشم هم چشمی و  خوار کردن هم.در نوع غیر مستقیم.در همه چیز رخنه میکند.نگاه چرخ دنده ای یعنی  نگاه سرمایه داری کلان بهره ای از انسان جای خوردن آن بالا رفتن از این چرخه به امور رسیدن به مادیت صرف. انسان در نظر آن افراد به منزله یک انسان ماشینی برای چرخه تولید صرف نه کار و روزی حلال بلکه در چرخه مادی صرف انسان تولیدگر بهره وری و مثال کالا میشود. اما در چرخه رضایت خدا انسان دارای مرحم شدن هم در تمامی امورات حیات زندگانی با نگاه معنوی میشود. نگاه معنوی نگاهیست که شما را در چرخ دنده له نمیکند بلکه در یک برای هم درست تعریف میشود.خطرناک ترین چرخه چرخه آدمخواری نوین هست. زیرا انسان و جان انسان مثال کالا نگریسته میشود جان یک انسان که برابر جان تمام انسانهاست در این چرخه که نگاه ها را به سمت مادیت میبرد امری کم کم عادی و خطرناک میشود پس چرخه له کنندگی چرخه تاریکیست و چرخه رضایت خدا چرخه روشنایی.

فانوس-9

دری زنگ زده قفل محکمی بر آن. در زنگ زده بدون نگاه بی ارزش و  قفل آن زنگ زده.در بدون کارایی و در بدون کارایی فقط بستن آن.اما در زنگ زده قفل زنگ زده. جلوی آن علفهای هرز. و بدون مصرف و نگاه کردن.در باز میشود و قفل آن برداشته میشود.زمین خالی  پر از علفهای هرز بی مصرف. داخل زمین میشوید. علفهای هرز آن را میچینید. و یک بیل و زمین را با خاک نرم هم سطح میکنید و سنگلاخ ها هر چه سنگ به پای آدمی میخورد را بر میدارید. خسته میشوید.و  باز شروع به فعالیت میکنید زمین هم سطح بدون سنگلاخ و علفهای هرز.حالا زمین آماده هست.بذر را میکارید. بذر آن گیاه میشود و رشد میکند. دانه ها سرباز میکند و گلها را میکارید. و آبیاری میکنید.و کم کم بعد از مدتی زمین خالی و بدون مصرف میشود زمین پر از سر سبزی و گیاه و حالا در آن را تمیز میکنید و جای قفل بر آن بازدید برای عموم آزاد هست میزنید.افراد دیگر در این راه یا مشارکت میکنند و بذری میکارند یا نگاه میکنند و حالا هر کسی رد میشود زمین خالی قفل در زنگ زده بدون توجه نیست حالا یک زمین پر از گل گیاه دیوار پیچک و حوض زیبا و حالا مثلان تختی و استفاده عموم هست. مزرعه زندگی ما همین هست. تفکر ما بسته برای خودمان مثال همان در زنگ زده هست. وقتی باز شد و مفید شد مورد حاصل و بذر دیگری میشود. بی انگیزشی و منافع جمعی آن در منفعت درست و خیر اندیشی هر شخص بالغ و عاقل را بعد از تربیت و تعلیم به آنجا میرساند که زنجیره انسانی ورای دید منافع هست بلکه زنجیره ای هست از  کمک بنی بشریت به هم. این زنجیره رضایت خداست. یعنی انسانها زنجیره ای از کمک به هم. برای هم برای رضایت خدا بشوند.این زمین  میشود حاصلخیز این زمین از خشک بودن به نو شدن میرود.آری در بسته را باز کردن و کوبیدن اولین قدم هست و بعد آن بذر مرحم شدن و مهربانیست بی تفاوتی ها برداشته میشود و قبیله نگری جایش را به جامعه و خانواده بزرگتری میدهد بنام خانواده زنجیره انسان ها بدون مرز و جغرافیا و خط بندی ها.

فانوس-8


اگر توانستیم خشم را کنترل کنیم یعنی بذر تاریکی را در کوچکترین نمود آن درونمان خشک کردیم.در تحول انسانی نو شدن یعنی دقیقه و دقایق و ساعتهای تو نو بشود در سمت کمال و روشنایی بیشتر اگر یک در جا زدید یعنی یه پله عقب تر رفتید.نو شدن در نو شدن درست و صحیح یعنی من بذر خشم.حسادت.کینه.انتقام.بدی را با بدی جبران کردن.و خشک کردن بذر تاریکی و آب دادن به روح در تفکر کاشتن و نوتر کردن آن در یک پله به سمت بالاتر.یک گوش کردن صحیح یک بینش صحیح یک تفکر صحیح یک حرکت خوبتر.یعنی دقایقم امروزم با فردایم فرق نو شدن در سمت درست را نمودار بهتر کنم.در جا زدن برگشتن هست یعنی من در همان کلام نو میشوم.اما در بعد بازخورد افکارم در نو شدن ها.بذر کلام همان کلامست اما بذری در پرورش ذخیره دانش در پرورش گفتن آن.بذر خشک نشده بلکه بذر همیشگی ماندگار در پرورش آن در  نمودار آن در ذهنیت رشد کردنست.پس کوچکترین بذر تاریکی فاجعه بزرگ میتواند بشود خشم کنترل نشود فاجعه هست.فاجعه آن یعنی من روحم را زخم در زخم دیگران بشوم.اما بذر روشنایی یعنی آرامش درون به برون دیگری.برون روشن در برون ضمیر دیگری.خوشایند رضایت  خداوند حرکت کنیم.زیرا خوشایند رضایت خدا یعنی آرامش درون خودمان.

فانوس-7


روح های بزرگ تفکرات بزرگ هستند.تفکرات بزرگ  در گنجایش روح بزرگ هست.تفکرات مثبت تفکراتی هستند که روح را از خساست در میاورد.تفکرات منفی روح را کوچک میکند.اگر در یک پارچ آب دو برابر آن آب بریزید سرریز میشود. روحی که گنجایش آن زیاد بشود انعکاسش تجلی بزرگی از معنویت میشود.خداوند بسیار بخششگر و عادل هست.بسیار مهربانست.این ظرفیت گنجایشی در هر انسانی میزانی دارد.وقتی شما خیر اندیش باشید دهان شما زبان شما فکر شما همه روح شما در نمودار مهربانی رشد میکند.چون گنجایش شما از ظرفیت بزرگیست که آن را پرورش دادید.دیگر بازخورد برخورد را نگاه نمیکنید که چگونه برخورد شد شما ظرفیت وجودیتان را نمودار میکنید.بازخورد آن ظرفیت طرف مقابلست.اگر کسی لگد زد به شما و شما برگشتی لگد زدی میشوی مثل او.اما اگر  فحش شنیدی و فحش ندادی و دعای خیر هم کردی این یعنی در کمال گرفتن پیشرفت کردید.زیرا  نیش زبان زدن و روح دیگری را آسیب رساندن ظرفیت کوچک درونست.اما زبانی که به درون و برون مهربانست تبلور الماس گونه هست شما مد نظرتان خداست زیرا او ناظر بر تمامی اعمال و رفتار شماست.

فانوس-6


جواب بدی با بدی میشود .بد بودن جواب بدی با خوبی گوهرست.این گوهر والاترین گوهر هست که اگر درون انسانی روشن شود.اول  برداشت آن آرامش خود و دیگرانست.اگر در سختی ها و مصائب و مشکلات.صبوری کنید.اگر  این را باور داشته باشید که خداوند خیرخواه بشریت هست.شما هم صفت خیرخواهی را درونتان روشن نگه میدارید.زیرا آنکه شما را محافظت میکند خداست.اگر جای خیریت شریت را خواستارید باید روی خود کار کنید تا درون شما تبلور روشنایی شود.اگر منتظر بد خواستن برای دیگری شدید اول خودتان ضربه میخورید.اگر منتظر مرگ کسی باشید اول خود ضربه میخورید.اگر چاله بکنید خودتان در چاله میفتید.زیرا کسی که در سختی هست گشایش را از خدا باید بخواهد چشم شما اگر بر بنده خدا بود میشوید بنده بندگان خدا.ولی چشم شما و گوش شما و تفکر شما باید در خواستن از خدا باشد.اینکه کسی از زجر شما شاد هست.درونش انسانیت نیست.سادیسم هست.اگر کسی از شکنجه دیگری لذت ببرد سادیسم درونش هست.زیرا زخم زدن به دیگری نوعی تفکر تاریکیست.روشنایی بخشان در دعا کردن در حق دیگران سخاوتمندن.تهمت نمیزنند.بلکه  سعی میکنند دیگری را بسازند.زیرا ویرانی آسان هست. و بنا کردن گوهر و ارزش هست.آنچه که شما را در شادی دیگران سهیم میکند شاد شدن از شاد بودن دیگرانست.اگر شما  در مشکلات باشید و برای دیگری آرامش بخواهید و توکل بر خدا کنید خداوند سخاوتمند هست.خداوند تمام صفات خوب را دارد. و نقطه ذره تاریکی درون خدا نیست حتی به اندازه یک نقطه.خداوند بسیار بخششگر.بسیار مهربان هست اگر عدالت خدا همان رفتار و باز رفتار خودمان باشد.خودمان بد کاشتیم بد درو کردیم. اگر آزار از دیگری باشد باز هم او همانی را برداشت کند که میکارد مزرعه زندگی ما محصول  کاشت و برداشت خودمان هست. و اگر آفت زننده ای در مزرعه خوبی باشد  آن آفت اول بعد آفت زدن خود او را در بر میگیرد عمل و باز عمل.پس خوش بینی.سخاوت.روحی اگر پرورش یافت.شما بذری میشوید در دیگری.زنجیره انسانی یعنی همین.