حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت زرتشت (ع)

جادوگران زرتشت را برای نابودی در جلوی گله گاوان و اسبان انداختند اما به طور معجزه آسایی نجات یافت و برای بار چهارم او را به لانه ماده گرگی که بچه های او کشته شده بود ند نهادند تا زرتشت را بدرد اما به خواست ایزدان پوزه گرگ خشک شد

برای نابودی زرتشت جادوگران هیزم فراوان گرد آوردند و آتش روشن کردند تا زرتشت را در آتش بسوزانند اما آتش در هیزم نگرفت و بنابر زادسپرم آتش او را نسوخت

پورشسپ یکی از جادوگران را برای دیدن زرتشت و تولد معجزه آمیزش به خانه آورد آن جادوگر از دیدن زرتشت ناراحت شد خواست سر نرم او را با دست بفشارد که بر اثر معجزه دست جادوگر خشک شد.

5- عبور زرتشت به همراه مردان و زنان ، پیر و جوان کودکان ،از رودخانه ای پرآب ، بی آن که پلی در میان باشد این معجزه    در سنین 15تا30سالگی او رخ داده است

6- پس از آن که اورمزداسراردین را بر زرتشت آشکار کرد،روی گداخته بر سینه او ریختند و شکم او دریده شد،اما آسیبی ندید.

7- دست و پای اسب گشتاسب در شکم حیوان فرو رفته بود و در این هنگام زرتشت در زندان بود .گشتاسب او را آزاد کرد و دست و پای اسب باز شد.

روایات چنین است که از هفت سالگی تا پانزده سالگی ،زرتشت نزد پارسای بزرگ زمان به نام برزین به فراگرفتن اصول دین و روش کشاورزی و درمان بخشی و شفا ی بیماران پرداخت . چون پس از تحصیل علم و دانش نزد قوم خود وارد شد ، در جرگه مردان بالغ او را پذیرفتند و کمر آویزی را که نشان این مقام بود به کمرش بستند

 اندیشه اش آن بود تا راهی بیابد که رنج را تخفیف دهد . مردمان را به جای انهدام و ویرانی ، به سازندگی و آبادانی ترغیب سازد. زشتی را فرو افکند و نیکی را رایج کند. نیرویی وی را بر می انگیخت و شوق تفکر برای اصلاح امور داشت. خان و مان را رها کرد و در کوه برای تفکر انزوا گزید. عزم کرد تا آن قدر در آن جا به تفکر پردازد تا راه رستگاری و نجات را بیابد. در این هنگام بیست سال داشت


ریشه و معنای نام زرتشت

ریشه و معنای نام زرتشت به دیدگاه‌های گوناگونی که دربارهٔ معنی نام زرتشت وجود دارد، می‌پردازد. چون زبان گاتها بسیار کهن است و از دوران کنونی فاصلهٔ زیادی دارد هر یک اوستاشناسان بر مبنائی که خود از آن پیروی می‌کرده‌است، این نام را معنی کرده‌است.[۱] ویندیشمین و مولر آن را به معنی دارندهٔ شتر با جرأت، راسل آن را پسر ستاره، دهارله بلژیکی به معنی درخشان و زرد مثل طلا، بارتولومه به معنی دارندهٔ شتر پیر و برخی به معنی دارندهٔ شتر زرد گفته‌اند

بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زَرَثُشْتَره می‌نامد.[۲][۳] در اوستا «زَرَثُشترَه» 

در متون پهلوی نام وی به صورت زَردُ(خ‍)‍شت

یا زراتوشت یا زرتوشت آمده و منابع عربی نام پیامبر مزدیسنا را "زرادشت" ضبط کرده‌اند.


از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفته‌اند. آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اُشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است


زرتشت به معنی ستارهٔ درخشان و روشنائی زرین است چون زرنت به معنی درخشان و آسترا (نه اشتر) به معنی ستاره است. کاسل آن را پسر ستاره تصور کرده‌است

نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده می‌شود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد می‌شود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان یا اسپنتمان می‌گویند


خط اوستایی

اوستاییپارسی امروزیکاربرد
ش به اوستایی ش فقط در میان و پایان واژه می آید
ش نوع دو به اوستایی ش فقط در آغاز واژه ها می آید
ش نوع سه به اوستایی ش هیچگاه در پایان واژه ها نمی آید
ف به اوستایی ف  در همه جای واژه کاربرد دارد
ک به اوستایی ک  در همه جای واژه کاربرد دارد
گ به اوستایی گ  در همه جای واژه کاربرد دارد
ه به اوستایی ه  در همه جای واژه کاربرد دارد
م به اوستایی م  در همه جای واژه کاربرد دارد
ی به اوستایی ی  هیچگاه در آغاز واژه نمی آید
ی نوع دو به اوستایی ی فقط در میان واژه ها می آید
ن به اوستایی ن فقط در میان واژه ها می آید
ن به اوستایی ن در همه جای واژه کاربرد دارد
و به اوستایی و در پایان و بین واژهه می آید
و به اوستایی و فقط در میان واژه ها می آید
و به اوستایی و هیچ گاه در آغاز واژه نمی آید
انگ به اوستایی اَنگ  در همه جای واژه کاربرد دارد
نگ به اوستایی نگ  در همه جای واژه کاربرد دارد
ل به اوستایی ل  در همه جای واژه کاربرد دارد