1. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
2. به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) فرمان بده هر برصدار و هر جریانداری و هرکسی را که بهخاطر لمس جسد مرده ناپاک است از اردوگاه بیرون کنند.
3. از مذکر تا مونث بیرون کنید. آنها را به خارج از اردوگاه روانه سازید تا اردوگاه خود را که من در میانشان هستم، ناپاک نکنند.
4. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین عمل کردند. آنها را به خارج از اردوگاه روانه نمودند فرزندان ییسرائل همانگونه که خداوند به مُشه (موسی) سخن گفته بود عمل کردند.
5. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
6. به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) بگو هرگاه مرد یا زنی مرتکب هرگونه خطای انسانی (داد و ستد بدون مدرک) گردد و (باعث شود با سوگند یاد کردن) به خداوند خیانت شود و در اینصورت آن شخص گناهکار گردد.
7. آنها (طلب کار به خاطر نگرفتن مدرک و بدهکار به خاطر خیانت و سوگند دروغ) به خطایی که کردهاند اعتراف نمایند و ابتدا (آن شخص) اصل آن را برگرداند و یک پنجم آن را بر آن اضافه نماید به آن کسی که به او خیانت شده است، بدهد.
8. و اگر آن مرد وارثی نداشته باشد که آن اصل (پول) به وی برگردد آن اصل (پول) پس داده شده متعلق به خداوند یعنی از آن کُوهِن (کاهن) خواهد بود و این علاوه بر آن قوچ کفارهی (گناهان) است که با آن برای وی طلب عفو میگردد.
9. از تمام موقوفههای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) هر هدیه (نوبرانه)ای که به کُوهِن (کاهن) تقدیم میدارند متعلق به خود او (آن کُوهِن) خواهد بود.
10. هرکسی اختیار موقوفههای خود را دارد که به هر کُوهِنی (کاهنی) (که بخواهد) تقدیم کند. هرگاه کسی (موقوفههای خود را) به کُوهِنی دهد به همان کس تعلق خواهد گرفت.
11. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
12. به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) صحبت کرده به آنها بگو هر مردی که زنش منحرف گشته واقعاً به او خیانت کند.
13. و مردی به منظور نزدیکی کردن با او همخواب شود و موضوع از نظر شوهر مخفی بماند یعنی او (آن زن) پنهانشده ناپاک گردد و شاهدی وجود نداشته باشد و به زور برده نشده باشد ...
14. و به او (به شوهر) حالت سوءظن دست داده به زنش مشکوک گردد و وی ناپاک نشده باشد.
15. آن مرد زنش را نزد کُوهِن (کاهن) آورده و تقدیمی او (یعنی تقدیمی زن خود) را همراه وی (یعنی همراه زنش) یک دهم ایفا آرد جو بیاورد. نظر به اینکه هدیهی سوءظنها یعنی هدیهی یادآوری گناه میباشد روی آن روغن نریزد و بر آن کندر ننهد.
16. آن کُوهِن (کاهن) وی (یعنی آن زن) را پیش آورده در حضور خداوند وادارد.
17. آن کُوهِن (کاهن) با ظرف سفالی آب مقدس بردارد و از خاکی که در زمین میشکان خواهد بود بردارد و توی آن آب بریزد.
18. کُوهِن (کاهن) آن زن را به حضور خداوند واداشته و سر آن زن را برهنه (ژولیده) کند و هدیهی یادبود را که همان هدیهی سوءظنهاست روی کف دستهایش بگذارد و آن آب تلخکامی لعنتآور، در دست کُوهِن (کاهن) باشد.
19. آن کُوهِن (کاهن) وی را سوگند داده به آن زن بگوید «اگر مردی با تو همخوابی نکرده باشد و اگر درحالی که به شوهرت تعلق داری منحرف نشده باشی که ناپاک گردی، از این آب تلخ کامی لعنتآور مصون بمانی...
20. «و اگر تو در حالی که به شوهرت تعلق داشتهای منحرف گشته و ناپاک شده باشی و غیر شوهرت مردی با تو همبستر شده باشد ...»
21. «آن کُوهِن (کاهن) آن زن را با سوگند همراه نفرین سوگند دهد و آن کُوهِن (سخن را ادامه داده) به آن زن بگوید «خداوند موجب شود رانت بیفتد و شکمت باد کند تا در میان قومت نمونهی سوگند همراه نفرین قرارگیری».
22. «و این آب لعنتآور وارد رودههایت شود تا شکمت باد کند و رانت را ساقط کند» و آن زن بگوید آمین آمین.
23. آن کُوهِن (کاهن) این نفرینهای همراه با سوگند را در ورقهای نوشته و در آن آب تلخکامی بشوید.
24. و آن آب تلخکامی لعنتآور را به آن زن بنوشاند تا آن آب لعنتآور برای تلخکامی وارد (شکم) او شود.
25. و آن کُوهِن (کاهن) از دست آن زن آن هدیهی آردی سوءظن را بگیرد و آن هدیهی آردی را به حضور خداوند تکان داده آن را نزدیک آن قربانگاه پیشآورد.
26. آن کُوهِن (کاهن) از آن هدیهی آردی مشتی به عنوان یادبود بردارد و روی آن قربانگاه دود کند و بعد آن آب را به آن زن بنوشاند.
27. آن آب را به او بنوشاند. اگر ناپاک شده و به شوهرش خیانت کرده باشد آن آب لعنتآور برای تلخکامی وارد (شکم) وی شده شکمش باد کرده و رانش ساقط خواهد گشت و آن زن در میان قومش نمونهی نفرین خواهد شد.
28. و اگر آن زن ناپاک نشده و پاک باشد مصون مانده (اگر نازا هم باشد) حتما بچهدار خواهد شد.
29. این قانون سوءظن در مورد زنی است که با داشتن شوهر، منحرف شده، ناپاک گردد.
30. یا مردی که حالت سوءظن به او دست دهد و به زنش مشکوک گردد. آن زن را نزد خداوند وادارد و کُوهِن (کاهن) این دستورات را برایش انجام دهد.
31. آن مرد از گناه مبرا میماند و آن زن گناهش را به گردن خواهد داشت.
1. خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنین گفت:
2. پسران قِهات را از میان فرزندان لِوی برحسب قبیلهها و خانوادهی پدریشان سرشماری کن.
3. از سی ساله به بالا و تا پنجاه ساله هرکس که وارد جمعیت خدمتگزاران کار مقدس میشود تا در چادر محل اجتماع کاری انجام دهد (سرشماری شود).
4. کار پسران قِهات در چادر محل اجتماع-مکان فوقالعاده مقدس این است:
5. موقع حرکت اردو، اَهَرُون (هارون) و پسرانش بیایند و آن پردهی پوشش جایگاه لوحههای دهفرمان را پایین آورند و با آن صندوق (لوحههای دهفرمان) گواه (بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در کوه سینَی (سینا)) را بپوشانند...
6. روی آن پوششی از پوست تَحَش (نوعی پستاندار) قرار دهند و بر بالای آن پارچهای تماماً از پشم رنگشدهی لاجوردی بگسترانند و تیرهای آن را جای خود قرار دهند.
7. روی میز (نان) دورو و پارچهای از پشم رنگشدهی لاجوردی گسترانیده و روی آن قالبهای نان و قاشقها و پایههای عمودی و قیدهای ناودانیشکل نگهدارنده(ی نان) را قرار دهند و نان دائم روی آن باشد.
8. و روی آنها پارچهای از پشم رنگشدهی قرمز پهن کنند و آن را با پوششی از پوست تَحَش (نوعی پستاندار) بپوشانند و تیرهای آن را قرار دهند.
9. و پارچهای از پشم رنگشدهی لاجوردی برداشته آن چراغدان روشنایی بخش و چراغهایش و انبرهایش (که برای برداشتن فتیلهها لازم است) و مجمرهایش و تمام ظرفهای روغنی را که بهوسیلهی آنها خدمت آن (چراغدان) را میکنند، بپوشاند.
10. آن را و تمام اسبابهایش را توی پوششی از پوست تَحَش (نوعی پستاندار) گذارده روی تیر قرار دهند.
11. و روی آن قربانگاه طلا، پارچهای از پشم رنگشدهی لاجوردی گسترانیده و آن را با پوششی از پوست تَحَش (نوعی پستاندار) بپوشانند و تیرهای آن را قرار دهند.
12. و تمام اسبابهای خدمت را که در مکان مقدس با آنها خدمت میکنند بردارند و در پارچهای از پشم رنگشدهی لاجوردی قرار دهند و آنها را پوششی از پوست تَحَش (نوعی پستاندار) بپوشانند و روی تیر بگذارند.
13. آن قربانگاه (قربانی سوختنی) را از خاکستر خالی کنند و روی آن پارچهای از پشم رنگشدهی ارغوانی بگسترانند.
14. و تمام اسبابهایش را که با آنها روی آن قربانگاه خدمت میکنند و مجمرها و چنگالها و بیلچهها و خونپاشها و همه اسبابهای قربانگاه را رویش بگذارند و روی آن پوششی از پوست تَحَش (نوعی پستاندار) گسترانیده و تیرهایش را قرار دهند.
15. در موقع حرکت اردو، اَهَرُون (هارون) و پسرانش کار پوشاندن چیز مقدس (صندوق لوحههای دهفرمان) و قربانگاه و تمام اسبابهای مقدس را به پایان رسانند و پس از آن پسران قِهات برای حمل بیایند و چیزهای مقدس را لمس نکنند تا نمیرند. کار پسران قِهات در چادر محل اجتماع این است.
16. و اِلعازار پسر اَهَرُون کُوهِن (هارون کاهن) سرپرست روغن روشنایی و بخور داروها(ی یازدهگانه) و هدیه آردی همیشگی و روغن مسح باشد. یعنی سرپرستی تمام میشکان و تمام آنچه در آن است را چه از نظر مکان مقدس و چه از نظر اسبابهایش برعهده داشته باشد.
17. خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنین سخن گفت:
18. باعث نابودی جمعیت قبیلههای قِهاتی از میان لِویها نشوید.
19. و این کار را برای آنها انجام دهید تا هنگام نزدیکشدنشان به مکان فوقالعاده مقدس زنده مانده، نمیرند. اَهَرُون (هارون) و پسرانش بیایند و آنها را هریک بر خدمت و بارش بگمارند.
20. موقع پوشانیدن آن چیز مقدس (صندوق لوحههای دهفرمان) برای دیدن آن نیایند تا نمیرند.
پاراشای ناسُو
21. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
22. پسران گِرشُون را هم برحسب خانوادهی پدری و قبیلههایشان سرشماری کن.
23. آنها را یعنی کسی را که وارد جمعیت خدمتگزاران کار مقدس میشود تا در چادر محل اجتماع خدمت کند از سی ساله به بالا تا پنجاه ساله سرشماری کن.
24. کار قبیلههای گِرشُونی برای خدمت و باربری از این قرار است.
25. حمل پردههای میشکان و چادر محل اجتماع، پوشش آن و پوششی از تَحَش (نوعی پستاندار) که از بالا روی آن است و پردهی درگاه چادر محل اجتماع.
26. و پردههای حیاط و پردهی درگاه دَرِ بزرگ حیاطی که در اطراف میشکان و قربانگاه است و طنابهای آنها و تمام اسبابهای خدمتی آنها و آنچه برای آنها و برای نظام خدمت آنها طبق فرمان اَهَرُون (هارون) و پسرانش باشد. باربری آنها را به نوبت برای آنها تعیین کنید.
27. همهی کار پسران گِرشُونی برای تمام باربری آنها و برای نظام خدمت آنها طبق فرمان اَهَرُون (هارون) و پسرانش باشد. باربری آنها را به نوبت برای آنها تعیین کنید.
28. کار قبیلههای پسران گِرشُونی، در چادر محل اجتماع است و نوبت کار آنها تحت سرپرستی ایتامار پسر اَهَرُون کُوهِن (هارون کاهن) باشد.
29. پسران مِراری را برحسب قبیلهها و خانوادهی پدریشان بشمار.
30. آنها را یعنی هرکسی را که وارد جمعیت خدمتگزاران کار مقدس میشود تا در چادر محل اجتماع خدمت کنند از سیساله به بالا تا پنجاه ساله سرشماری کن.
31. و وظیفهی باربری آنها برای همهی کارهایشان در چادر محل اجتماع عبارت است از (حمل) تختههای میشکان و پشتبندها و ستونها و پایهها(ی جا زبانهای ها)یش ...
32. و (حمل) ستونهای پیرامون حیاط و پایههای (جا زبانهای) آنها و میخهای سرکج و طنابهایشان برای همهی اسبابها و برای تمام کار آنها. برحسب نامهای اسبابها وظیفهی باربری آنها را تعیین کنید.
33. این است کار قبیلههای پسران مِراری برای هرگونه خدمت آنها در چادر محل اجتماع که تحت سرپرستی ایتامار پسر اَهَرُون کُوهِن (هارون کاهن) باشد.
34. مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) و رئیسهای جماعت، پسران قِهاتی را برحسب قبیلهها و خانوادهی پدریشان شمردند.
35. از سیساله به بالا تا پنجاه ساله تمام کسانی را که وارد جمعیت خدمتگزاران کار مقدس میشدند تا در چادر محل اجتماع خدمت کنند (سرشماری کردند).
36. و سرشماری شدگان آنها برحسب قبیلههایشان دوهزار و هفتصد و پنجاه (نفر) بودند.
37. اینها سرشماری شدگان قبیلههای قهاتی یعنی همه کسانی بودند که در چادر محل اجتماع خدمت میکردند و مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) طبق فرمان خداوند به مُشه آنها را شمردند.
38. و سرشماری شدگان پسران گِرشُون برحسب قبیلههای خانوادهی پدریشان.
39. از سی ساله به بالا تا پنجاه ساله همهی کسانی را که وارد جمعیت خدمتگزاران کار مقدس میشدند تا در چادر محل اجتماع خدمت کنند (سرشماری کردند).
40. سرشماری شدگان آنها برحسب قبیلههای خانوادهی پدریشان دو هزار و ششصد و سی (نفر) بودند.
41. اینها سرشماری شدگان قبیلههای پسران گِرشُون یعنی همهی کسانی بودند که در چادر محل اجتماع خدمت میکردند و مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) طبق فرمان خداوند آنها را شمردند.
42. و سرشماری شدگان پسران مراری برحسب قبیلهها و خانوادهی پدریشان.
43. از سیساله به بالا تا پنجاه ساله همهی کسانی را که وارد جمعیت خدمتگزاران کار مقدس میشدند تا در چادر محل اجتماع خدمت کنند (سرشماری کردند).
44. سرشماری شدگان آنها بر حسب قبیلههایشان سه هزار و دویست (نفر) بودند.
45. اینها سرشماریشدگان قبیلههای پسران مِراری بودند و مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) طبق فرمان خداوند به مُشه آنها را شمردند.
46. تمام سرشماری شدگانی که مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) و رئیسهای ییسرائل (اسرائیل) از لِویها برحسب قبیلهها و خانوادهی پدریشان شمردند ...
47. از سیساله به بالا تا پنجاه ساله همهی کسانی که برای کار خدمت و کار باربری در چادر محل اجتماع وارد میشدند...
48. سرشماری شدگان آنها هشت هزار و پانصد و هشتاد نفر بودند.
49. مُشه (موسی) برحسب فرمان خداوند هرکدام را بر خدمت و بارش گماشت و سرشماریشدگان کسانی بودند که خداوند برای مُشه تعیین کرده بود.
ناسُو-فصل پنجم
1. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
2. به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) فرمان بده هر برصدار و هر جریانداری و هرکسی را که بهخاطر لمس جسد مرده ناپاک است از اردوگاه بیرون کنند.
3. از مذکر تا مونث بیرون کنید. آنها را به خارج از اردوگاه روانه سازید تا اردوگاه خود را که من در میانشان هستم، ناپاک نکنند.
4. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین عمل کردند. آنها را به خارج از اردوگاه روانه نمودند فرزندان ییسرائل همانگونه که خداوند به مُشه (موسی) سخن گفته بود عمل کردند.
5. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
6. به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) بگو هرگاه مرد یا زنی مرتکب هرگونه خطای انسانی (داد و ستد بدون مدرک) گردد و (باعث شود با سوگند یاد کردن) به خداوند خیانت شود و در اینصورت آن شخص گناهکار گردد.
7. آنها (طلب کار به خاطر نگرفتن مدرک و بدهکار به خاطر خیانت و سوگند دروغ) به خطایی که کردهاند اعتراف نمایند و ابتدا (آن شخص) اصل آن را برگرداند و یک پنجم آن را بر آن اضافه نماید به آن کسی که به او خیانت شده است، بدهد.
8. و اگر آن مرد وارثی نداشته باشد که آن اصل (پول) به وی برگردد آن اصل (پول) پس داده شده متعلق به خداوند یعنی از آن کُوهِن (کاهن) خواهد بود و این علاوه بر آن قوچ کفارهی (گناهان) است که با آن برای وی طلب عفو میگردد.
9. از تمام موقوفههای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) هر هدیه (نوبرانه)ای که به کُوهِن (کاهن) تقدیم میدارند متعلق به خود او (آن کُوهِن) خواهد بود.
10. هرکسی اختیار موقوفههای خود را دارد که به هر کُوهِنی (کاهنی) (که بخواهد) تقدیم کند. هرگاه کسی (موقوفههای خود را) به کُوهِنی دهد به همان کس تعلق خواهد گرفت.
11. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
12. به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) صحبت کرده به آنها بگو هر مردی که زنش منحرف گشته واقعاً به او خیانت کند.
13. و مردی به منظور نزدیکی کردن با او همخواب شود و موضوع از نظر شوهر مخفی بماند یعنی او (آن زن) پنهانشده ناپاک گردد و شاهدی وجود نداشته باشد و به زور برده نشده باشد ...
14. و به او (به شوهر) حالت سوءظن دست داده به زنش مشکوک گردد و وی ناپاک نشده باشد.
15. آن مرد زنش را نزد کُوهِن (کاهن) آورده و تقدیمی او (یعنی تقدیمی زن خود) را همراه وی (یعنی همراه زنش) یک دهم ایفا آرد جو بیاورد. نظر به اینکه هدیهی سوءظنها یعنی هدیهی یادآوری گناه میباشد روی آن روغن نریزد و بر آن کندر ننهد.
16. آن کُوهِن (کاهن) وی (یعنی آن زن) را پیش آورده در حضور خداوند وادارد.
17. آن کُوهِن (کاهن) با ظرف سفالی آب مقدس بردارد و از خاکی که در زمین میشکان خواهد بود بردارد و توی آن آب بریزد.
18. کُوهِن (کاهن) آن زن را به حضور خداوند واداشته و سر آن زن را برهنه (ژولیده) کند و هدیهی یادبود را که همان هدیهی سوءظنهاست روی کف دستهایش بگذارد و آن آب تلخکامی لعنتآور، در دست کُوهِن (کاهن) باشد.
19. آن کُوهِن (کاهن) وی را سوگند داده به آن زن بگوید «اگر مردی با تو همخوابی نکرده باشد و اگر درحالی که به شوهرت تعلق داری منحرف نشده باشی که ناپاک گردی، از این آب تلخ کامی لعنتآور مصون بمانی...
20. «و اگر تو در حالی که به شوهرت تعلق داشتهای منحرف گشته و ناپاک شده باشی و غیر شوهرت مردی با تو همبستر شده باشد ...»
21. «آن کُوهِن (کاهن) آن زن را با سوگند همراه نفرین سوگند دهد و آن کُوهِن (سخن را ادامه داده) به آن زن بگوید «خداوند موجب شود رانت بیفتد و شکمت باد کند تا در میان قومت نمونهی سوگند همراه نفرین قرارگیری».
22. «و این آب لعنتآور وارد رودههایت شود تا شکمت باد کند و رانت را ساقط کند» و آن زن بگوید آمین آمین.
23. آن کُوهِن (کاهن) این نفرینهای همراه با سوگند را در ورقهای نوشته و در آن آب تلخکامی بشوید.
24. و آن آب تلخکامی لعنتآور را به آن زن بنوشاند تا آن آب لعنتآور برای تلخکامی وارد (شکم) او شود.
25. و آن کُوهِن (کاهن) از دست آن زن آن هدیهی آردی سوءظن را بگیرد و آن هدیهی آردی را به حضور خداوند تکان داده آن را نزدیک آن قربانگاه پیشآورد.
26. آن کُوهِن (کاهن) از آن هدیهی آردی مشتی به عنوان یادبود بردارد و روی آن قربانگاه دود کند و بعد آن آب را به آن زن بنوشاند.
27. آن آب را به او بنوشاند. اگر ناپاک شده و به شوهرش خیانت کرده باشد آن آب لعنتآور برای تلخکامی وارد (شکم) وی شده شکمش باد کرده و رانش ساقط خواهد گشت و آن زن در میان قومش نمونهی نفرین خواهد شد.
28. و اگر آن زن ناپاک نشده و پاک باشد مصون مانده (اگر نازا هم باشد) حتما بچهدار خواهد شد.
29. این قانون سوءظن در مورد زنی است که با داشتن شوهر، منحرف شده، ناپاک گردد.
30. یا مردی که حالت سوءظن به او دست دهد و به زنش مشکوک گردد. آن زن را نزد خداوند وادارد و کُوهِن (کاهن) این دستورات را برایش انجام دهد.
31. آن مرد از گناه مبرا میماند و آن زن گناهش را به گردن خواهد داشت.
1. تاریخچهی خانوادهی اَهَرُون (هارون) و مُشه (موسی) در روزی که خداوند در کوه سینَی (سینا) به مُشه سخن گفت این است.
2. نامهای فرزندان اَهَرُون (هارون) اینها هستند؛ ناداو نخستزادهی او، اَویهو، اِلعازار و ایتامار.
3. اینها نامهای فرزندان اَهَرُون (هارون) یعنی کُوهِن (کاهن)های مسح شدهای هستند که (مُشه (موسی)) آنها را برای خدمت منصوب کرد.
4. موقعیکه ناداو و اَویهو، آتش بیگانه به حضور خداوند آوردند، در حضور خداوند در بیابان سینَی (سینا) مردند و فرزندانی نداشتند. اِلعازار و ایتامار در حیات اَهَرُون (هارون) پدرشان خدمت کِهانَت میکردند.
5. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
6. سبط لِوی را پیش آورده آن (سبط) را در حضور اَهَرُون کُوهِن (هارون کاهن) وادار تا نزد وی خدمت کنند.
7. به منظور انجام دادن خدمت میشکان امر او (کُوهِن (کاهن)) را اطاعت نموده و (آنها) مراقب انجام وظیفهی تمام جماعتی که جلو چادر محل اجتماع هستند، باشند.
8. به منظور انجام دادن خدمت میشکان همهی اسبابهای چادر محل اجتماع را نگهداری نموده و مراقب انجام وظیفهی فرزندان ییسرائل (اسرائیل) باشند.
9. لِویها را به اَهَرُون (هارون) و به پسرانش واگذار. از میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل)، آنها همگی به وی واگذار شدهاند.
10. به اَهَرُون (هارون) و پسرانش امر کن کِهانَت خود را مراعات کنند و بیگانهای که (به مکان مقدس) نزدیک شود کشته خواهد شد.
11. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
12. و اینک من لِویها را از میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) به جای نخستزادهی مذکر یعنی اولین گشایندهی رحم، از فرزندان ییسرائل برداشتم تا لِویها متعلق به من باشند.
13. زیرا از روزی که هر نخستزادهای را در سرزمین مصر ضربت زدم هر نخستزادی به من تعلق دارد. از میان ییسرائل (اسرائیل) هر نخستزادی از انسان تا حیوان را به خود اختصاص دادم. آنها از آن من خواهند بود. من خداوند هستم.
14. خداوند در بیابان سینَی (سینا) به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
15. فرزندان لِوی را برحسب خانوادهی پدری و قبیلههایشان سرشماری کن. هر مذکری را از آنها از یک ماهه به بالا بشمار.
16. مُشه (موسی) همانگونه که فرمان گرفته بود طبق امر خداوند آنها را شمرد.
17. نامهای فرزندان لِوی از این قرار بود: گِرشُون، قِهات و مِراری.
18. و نامهای فرزندان گِرشُون برحسب قبیلههایشان اینها هستند: لیوْنی و شیمعی.
19. و فرزندان قِهات برحسب قبیلههایشان: عَمرام، ییصْهار، حِورُون و عوزیئِل هستند.
20. و فرزندان مِراری برحسب قبیلههایشان مَحْلی و موشی هستند. اینها قبیلههای لِوی برحسب خانوادهی پدریشان میباشند.
21. گِرشُون قبیلهی لیوْنی و قبیلهی شیمعی را داشت اینها قبیلههای گِرشُونی هستند.
22. شمرده شدههای آنها با محاسبهی هر مذکری از یکماهه به بالا هفت هزار و پانصد (نفر) سرشماری شدند.
23. قبیلههای گِرشُونی پشت میشکان طرف غرب اردو بزنند.
24. و رئیس خاندان پدری گِرشُونی، الیاساف پسر لائِل باشد.
25. پاسداری فرزندان گِرشُون در چادر محل اجتماع؛ میشکان و چادر و پوشش آن و پردهی درگاه چادر محل اجتماع باشد.
26. (و همچنین) پردههای حیاط و پردهی درگاه حیاط که کنار میشکان است و کنار آن قربانگاه (قربانی سوختنی) در پیرامون آن است و طنابهای متعلق به تمام خدمات مربوط به آن.
27. قِهات قبیلهی عَمرامی و قبیلهی ییصْهاری و قبیلهی حِورُونی و قبیلهی عوزیئِلی را داشت. اینها قبیلههای قِهاتی هستند.
28. با محاسبهی هر مذکری از یک ماهه به بالا هشت هزار و ششصد (نفر) نگهبانان پاسگاه مکان مقدس باشند.
29. قبیلههای فرزندان قِهات کنار میشکان سمت جنوب اردو بزنند.
30. رئیس خاندان پدری قبیلههای قِهات، اِلیصافان پسر عوزیئِل باشد.
31. و آنها پاسدار آن صندوق و میز و چراغدان و قربانگاهها و اسبابهای مکان مقدس و آن پرده (جایگاه لوحههای دهفرمان) که با آنها خدمت خواهند کرد و تمام خدمات مربوط به آن باشند.
32. رئیس رئیسهای (سبط) لِوی، اِلعازار پسر اَهَرُون کُوهِن (هارون کاهن) باشد. او سرپرست نگهبانان و پاسداران مکان مقدس باشد.
33. مِراری قبیلهی «مَحْلی» و قبیلهی «موشی» را داشت. اینها قبیلههای مِراری هستند.
34. شمردهشدگان آنها با محاسبهی مذکر از یکماهه به بالا شش هزار و دویست (نفر).
35. رئیس خاندان پدری قبیلههای مِراری صوریئِل پسر اَویحَییل باشد. آنها کنار میشکان سمت شمال اردو بزنند.
36. فرزندان مِراری ناظر بر نگهبانی تختههای میشکان و پشتبندها و ستونها و پایهها (جای زبانهای)یش و تمام اسبابهای آن و کارهای مربوط به آن باشند.
37. و (همچنین) ستونهای پیرامون حیاط و پایههای (جای زبانهای)شان و میخها و طنابهای آنها.
38. کسانی که در جلو میشکان طرف شرقی جلو چادر محل اجتماع اردو میزنند مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) و پسرانش باشند. آنها به منظور مواظبت از فرزندان ییسرائل (اسرائیل) مأمور نگهبانی مکان مقدس باشند و بیگانهای که (غیر از سبط لِوی) (به آن مکان مقدس) نزدیک شود کشته خواهد شد.
39. لِویها سرشماری شده که مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) آنها را طبق امر خداوند برحسب قبیلههایشان تمام مذکرها از یکماهه به بالا را شمردند، بیست و دو هزار (نفر) بودند.
40. خداوند به مُشه (موسی) گفت: نخستزادههای مذکر از فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را از یکماهه به بالا بشمار و تعداد نامهایشان را بهدست آور.
41. من خداوند هستم. به جای هر نخستزادی در بین فرزندان ییسرائل (اسرائیل)، لِویها را و به جای هر نخستزادی از چارپایان فرزندان ییسرائل ، چارپایان لِویها را برای من بردار.
42. مُشه (موسی) همانگونه که خداوند به او فرمان داده بود تمام نخستزادههای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را سرشماری کرد.
43. تمام افراد مذکر از یک ماهه به بالا برحسب شمارش نامها سرشماری شدند، بیست و دو هزار و دویست و هفتاد و سه نفر بودند.
44. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
45. لِویها را به جای هر نخستزادی از بین فرزندان ییسرائل (اسرائیل) و چارپایان لِویها را به جای چارپایان آنها بردار، و لِویها برای من باشند. من خداوند هستم.
46. و از آن دویست و هفتاد و سه نفر بازخرید شده از نخستزادههای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) که اضافه بر لِویها هستند ...
47. برای هر نفر پنج شِقِل بر حسب شقل مقدس بگیر. هر شِقِل بیست گراست.
48. و آن پول یعنی (پول) بازخرید شدههای تعداد اضافی بر (لِویها) را به اَهَرُون (هارون) و فرزندانش بده.
49. مُشه (موسی) پول بازخرید شدهها را از نخستزادههایی که اضافه بر عده لِویها، بودند دریافت کرد.
50. آن پولی که برحسب شِقِل مقدس از نخستزادههای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) گرفت یکهزار و سیصد و شصت و پنج شِقِل بود.
51. مُشه (موسی) پول آن بازخرید شدهها را طبق امر خداوند همانگونه که (خداوند) به او فرمان داده بود به اَهَرُون (هارون) و پسرانش داد.
1. خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنین سخن گفت:
2. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) هرکدام در کنار پرچم خود (که هرکدام مربوط به سه سبط بود) نزدیک نشانههای خاندان پدری خود اردو بزنند. در برابر پیرامون چادر محل اجتماع (به فاصلهی تقریبی دوهزار اَما) اردو بزنند.
3. و کسانی که جلو دَرِ سمت شرقی (میشکان) اردو میزنند (زیر) پرچم (سبط) یهودا با تمام جمعیتشان و رئیس فرزندان یهودا، نَحشُون پسر عَمیناداو.
4. جمعیت و مشمولین آنها هفتاد و چهار هزار و ششصد (نفر).
5. و کسانی که پهلوی او اردو میزنند (عبارتند از) سبط ییساخار و رئیس فرزندان ییساخار، نِتَناِل پسر صوعار.
6. و جمعیت مشمولین او پنجاه و چهار هزار و چهارصد (نفر).
7. سبط زِوولون رئیس فرزندان زِوولون، اِلیآو پسر حِلُون.
8. و جمعیت مشمولین او پنجاه و هفت هزار و چهارصد (نفر).
9. همهی مشمولین اردوی یهودا برحسب جمعیتشان یکصد و هشتاد و شش هزار و چهارصد (نفر)، اول حرکت کنند.
10. پرچم اردوی رِئوون برحسب جمعیتشان طرف جنوب و رئیس فرزندان رِئووِن، اِلیصور پسر شِدِاور.
11. و جمعیت و مشمولین او چهل و شش هزار و پانصد (نفر).
12. کسانی که پهلوی او اردو میزنند سبط شیمعُون و رئیس فرزندان شیمعُون، شِلومیئِل پسر صوری شَدای.
13. و جمعیت و مشمولین آنها پنجاه و نه هزار و سیصد (نفر).
14. و سبط گاد و رئیس فرزندان گاد، الیاساف پسر رِعوئِل.
15. و جمعیت و مشمولین آنها چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه (نفر).
16. همهی مشمولین اردوی رِئووِن برحسب جمعیتشان یکصد و پنجاه و یکهزار و چهارصد و پنجاه (نفر) و دوم حرکت کنند.
17. چادر محل اجتماع-اردوگاه لِویها در میان اردوها حرکت کند. هرکس بر جای خود نسبت به پرچمهای خود همانگونه که اردو میزنند همانگونه حرکت نمایند.
18. پرچم اردوی اِفرَئیم برحسب جمعیتشان به طرف مغرب و رئیس فرزندان اِفرَئیم، اِلیشاماع پسر عَمیهود.
19. جمعیت و مشمولین آنها چهل هزار و پانصد (نفر).
20. پهلوی او سبط مِنَشِه و رئیس فرزندان مِنَشِه، گَملیئِل پسر پداصور.
21. و جمعیت و مشمولین آنها سی و دو هزار و دویست (نفر).
22. سبط بینیامین و رئیس فرزندان بینیامین، اَویدان پسر گیدعُونی.
23. و جمعیت و مشمولین آنها سی و پنج هزار و چهارصد (نفر).
24. همهی مشمولین اردوی اِفرَئیم برحسب جمعیتشان یکصد و هشت هزار و یکصد (نفر) و سوم حرکت کنند.
25. پرچم اردوگاه دان برحسب جمعیتشان طرف شمال و رئیس فرزندان دان، اَحیعِزِر پسر عَمیشَدای.
26. جمعیت و مشمولین آنها شصت و دو هزار هفتصد (نفر).
27. و کسانی که پهلوی او اردو میزنند سبط آشِر و رئیس فرزندان آشِر، پِگعیئِل پسر عُوخران.
28. جمعیت و مشمولین آنها چهل و یک هزار و پانصد (نفر).
29. سبط نَفتالی و رئیس فرزندان نَفتالی، اَحیرَع پسر عِنان.
30. جمعیت و مشمولین آنها پنجاه و سه هزار و چهارصد (نفر).
31. همهی مشمولین اردوی دان یکصد و پنجاه و هفت هزار و ششصد (نفر) برحسب پرچمهایشان (همیشه) در آخر حرکت کنند.
32. اینها برحسب خاندان پدریشان مشمولین فرزندان ییسرائل (اسرائیل) هستند. همهی سرشماری شدگان اردوگاهها برحسب مشمولین ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه (نفر) بودند.
33. همانگونه که خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد لِویها در میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) شمرده نشدند.
34. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) طبق آنچه خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد عمل کردند. همه برحسب قبیلهها و هر یک پهلوی خاندان پدریش همانگونه اردو زدند و همانگونه حرکت نمودند.
1. در اولین روز ماه دوم از دومین سال خروج آنها (فرزندان ییسرائل (اسرائیل)) از سرزمین مصر، خداوند در بیابان سینَی (سینا) در چادر محل اجتماع به مُشه (موسی) چنین گفت:
2. تمام جمعیت فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان سرشماری کنید، سرشماری آنها از روی تعداد اسامی مردها باشد.
3. تو و اَهَرُون (هارون) آنها را از بیست ساله به بالا هر کسی را که در ییسرائل (اسرائیل) مشمول خدمت زیر پرچم میباشد، برحسب جمعیتشان به حساب بیاورید.
4. از هر سبطی یک نفر، کسی که رئیس خاندان پدریش است با شما باشد.
5. نامهای آن کسانی که با شما حضور خواهند یافت اینها هستند: برای (سبط) رِئووِن، اِلیصور پسر شِدِاور.
6. برای (سبط) شیمعُون، شِلومیئِل پسر صوری شَدای.
7. برای (سبط) یهودا، نَحشُون پسر عَمیناداو.
8. برای (سبط) ییساخار، نِتَناِل پسر صوعار.
9. برای (سبط) زِوولون، اِلیآو پسر حِلُون.
10. برای فرزندان یوسف برای (سبط) اِفرَئیم، اِلیشاماع پسر عَمیهود، برای (سبط) مِنَشِه، گَملیئِل پسر پِداصور.
11. برای (سبط) بینیامین، اَویدان پسر گیدعُونی.
12. برای (سبط) دان، اَحیعِزِر پسر عَمیشَدای.
13. برای (سبط) آشِر، پَگعیئِل پسر عُوخران.
14. برای (سبط) گاد، اِلیاساف پسر دِعوئِل.
15. برای (سبط) نَفتالی، اَحیرَع پسر عِنان.
16. اینها دعوت شدگان جمعیت، رؤسای قبیلههای پدریشان سران هزارههای (فرزندان) ییسرائل (اسرائیل) میباشند.
17. مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) این اشخاص را که به نام معرفی شده بودند به همکاری خود برگزیدند.
18. و تمام جمعیت را در اول ماه دوم جمع کردند. آنها نسب افراد ذکور بیست ساله به بالای خود را فرد فرد برحسب قبیله و خاندان پدری تعیین کردند.
19. مُشه (موسی) همانگونه که خداوند فرمان داد آنها را در بیابان سینَی (سینا) شمرد.
20. فرزندان رِئووِن نخستزادهی ییسرائل (اسرائیل)، تمام مردان بیست ساله به بالا، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، هر نفر از روی تعداد نامها به قرار زیر بودند.
21. شمردهشدگان سبط رِئووِن چهل و شش هزار و پانصد (نفر).
22. فرزندان شیمعُون، مردان بیست ساله به بالا، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، شمرده شده طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، هر نفر از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
23. شمردهشدگان سبط شیمعُون پنجاه و نه هزار و سیصد (نفر).
24. فرزندان گاد، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
25. شمرده شدگان سبط گاد چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه (نفر).
26. فرزندان یهودا، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیستساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
27. شمرده شدگان سبط یهودا هفتاد و چهار هزار و ششصد (نفر).
28. فرزندان ییساخار، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
29. شمرده شدگان سبط ییساخار پنجاه و چهار هزار و چهارصد (نفر).
30. فرزندان زِوولون، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
31. شمرده شدگان سبط زِوولون پنجاه و هفت هزار و چهارصد (نفر).
32. فرزندان یوسف، از فرزندان اِفرَئیم، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
33. شمرده شدگان سبط اِفرَئیم چهل هزار و پانصد (نفر).
34. فرزندان مِنَشِه، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
35. شمردهشدگان سبط مِنَشِه سی و دو هزار و دویست (نفر).
36. فرزندان بینیامین، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
37. شمردهشدگان سبط بینیامین سی و پنج هزار و چهارصد (نفر).
38. فرزندان دان، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
39. شمردهشدگان سبط دان شصت و دو هزار و هفتصد (نفر).
40. فرزندان آشِر، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانوادهی پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
41. شمردهشدگان سبط آشِر چهل و یک هزار و پانصد (نفر).
42. فرزندان نفتالی، تمام مشمولان خدمت زیر پرچم، از بیست ساله به بالا، طبق نسبنامهی آنها، برحسب قبیله و خانواده پدریشان، از روی تعداد نامها، به قرار زیر بودند.
43. شمرده شدگان سبط نَفتالی پنجاه و سه هزار و چهارصد (نفر).
44. اینها سرشماری شدگانی هستند که مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) و رئیسهای دوازدهگانهی ییسرائل (اسرائیل) که هرکدام از خاندان پدری خود بودند، شمردند.
45. تمام سرشماری شدگان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) برحسب خانوادهی پدریشان از بیست ساله به بالا تمام مشمولان خدمت زیر پرچم در ییسرائل به قرار زیر بودند.
46. تمام سرشماری شدگان ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه (نفر).
47. و لِویها از سبط پدریشان در میان آنها شمرده نشدند.
48. خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
49. اما سبط لِوی را به حساب نیاور و آنها را در میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) سرشماری نکن.
50. و تو لِویها را بر میشکان (مسکن) لوحهای دهفرمان گواه (بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در کوه سینَی (سینا)) و بر همهی اسبابهای آن و بر هرچه دارد مأمور کن. آنها میشکان و تمام اسبابهایش را حمل کنند و خدمت آنرا انجام دهند و پیرامون میشکان اردو بزنند.
51. و در موقع حرکت کردن میشکان، لِویها آن را پایین آورند و در موقع اردو زدن میشکان، لِویها آنرا برپا نمایند. و بیگانهای که (به آن) نزدیک شود کشته خواهد شد.
52. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در اردوی (سبط) خود و هرکدام در کنار پرچم (بخش سه سبطی) لشکرهایشان اردو زدند.
53. و لِویها پیرامون میشکان (مسکن) لوحهای دهفرمان گواه (بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در کوه سینَی (سینا)) اردو زدند تا بر جمعیت فرزندان ییسرائل غضبی وارد نشود. پس لِویها پاسگاه میشکان (مسکن) لوحههای ده فرمان (گواه) را نگهبانی کنند.
54. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) موافق آنچه که خداوند به مُشه (موسی) فرمان داده بود عمل کردند. همانگونه عمل کردند.