حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/دفتر زمین/


/دفتر زمین/

دفتر زمین چه رنگها دارد
هم سیاه هم سفید هم زرد و رنگها دارد
دفتر زمین چه قشنگ برگین است
هم صدو به چهل هم شصتو و کوتاه دارد
آری زمین هم قصیده تب آغازو پایان دارد
هم خط قشنگو هم خط میخی دارد
هم زیر زبر هم تمدن کهن و هم جدید هم دارد
حسام الدین شفیعیان

پری دریایی

پری دریایی

---
قدم هایت را آهسته بردار پری دریایی
به ساحل انسانها خوش آمدی
دلت را دریایی نگه دار
اینجا شهر است نه پشت دریا
قایقی اگر داری جا بگذار
عاشقانه برگرد به دریا
شهر با تمام آهنی بودنش تو را خورد خواهد کرد
شهر چراغ دارد آن هم قرمز
حسام الدین شفیعیان

/دار قالی چو شعرم ببافان از نو/


/دار قالی چو شعرم ببافان از نو/

چه خالی گفتی
با چه حالی گفتی
از چه عالی گفتی
یا که فانی گفتی
با ستاره گفتی
یا که آسمانی گفتی
از بر بهر نگفتی چه عالی گفتی
گلفشانی گفتی
با نشانی گفتی
بند بند مرا دار قالی گفتی
دار کشیدی شعرم یا که من را زدی نقش چه عالی بافتی
از چه رو این شده زندگیم نکند شعر مرا با نخی بر دلت کوک زدی طرح عالی بافتی
شد شکر هم غزلم وای از این همه طرح زدنت
چه بگل آویختی
صنمو سرو گل سوسنو سنبل به زدن از شعر گل بر دل قالی بافتی
از اشک تو هم طرح شده در گل آن تو بگو چگونه چنین گل ز قالی کاشتی
یا که گل خود چو تو دارد از نقش بهانه تو خود شورو حالی ز قالی داشتی
حسام الدین شفیعیان

غبار تنهایی

یک نفر در غبار تنهایی

روی سکوی سپیده دم رویایی

جایی در قصیده ای بارانی

میشود رویا شاید قصه ای برای فردایی

سکوت ممتد روزهای زمستانی

مثنوی تکیده از درخت پیچک سار روی سپیده  دم  زیبای صبحگاهی

درون برون از زندگی از درخت شکوفه های سکوت انگیز

تار سه تاری در درون تارهای غار تنهایی

حسام الدین شفیعیان

دفتر خاک خورده

چراغ مطالعه روی میز خاک خورده

کاغذهای باطله از روزانه های تاب خورده

تاب بلند روی تپه ی  تاب انگیز

آدمک های نیمکره اینور شعرو آنور شعر

سوت دست هورا اشک غم های هیولایی

دودمان دود گرفته از شعر میشد

تاریخ روی میخک تنهایی

روی فرش شعر قرمز ایست بود

چند تکان محکم شعر بیداری

ناسروده ترین قصیده پائیز بود

جایی فراسوی سوسوی چراغ شهر فردایی

قصه تلخ قهوه ای ناخورده

کامو کام جرعه جرعه تاخورده

حسام الدین شفیعیان