الیزابت فقط یک خواهر داشت، شاهدخت ماگارت که در ۱۹۳۰ متولد شده بود. این دو شاهدخت در خانه و تحت نظر مادرشان و مربیشان ماریون کرافورد درس خواندند.[۸] این درسها شامل تاریخ، زبان، ادبیات و موسیقی بود.[۹] کرافورد در سال ۱۹۵۰ یک زندگینامه در رابطه با کودکی مارگارت و الیزابت چاپ کرد و آن را شاهدختان کوچک نام نهاد که باعث ناراحتی خانواده سلطنتی شد.[۱۰] این کتاب دربارهٔ علاقه الیزابت به اسبها، سگها، انضباط او و مسئولیت پذیری او سخن گفتهاست.[۱۱] دیگران هم نظرات مشابهی دادهاند: وینستون چرچیل زمانی که او دو ساله بود «روحیه اقتدار و تاملپذیری او» را برای یک نوزاد خیرهکننده دانست[۱۲] و دختر خالهاش مارگارت رودز او را «دختر کوچولوی شوخطبع، اما اساساً معقول و خوشرفتار» توصیف کرد.[۱۳]
در زمان پادشاهی پدربزرگش، الیزابت سومین نفر در خط جانشینی تاج و تخت پادشاهی بریتانیا بود؛ پس از عمویش ادوارد و پدرش. با وجود اینکه تولد الیزابت توجه جامعه را برانگیخت، کسی انتظار نداشت او ملکه شود، زیرا ادوارد هنوز جوان بود و در آینده میتوانست ازدواج کند و صاحب فرزند شود؛ نتیجتاً جایگاه الیزابت در خط جانشینی تنزل یابد.[۱۴] زمانی که پدربزرگش در ۱۹۳۶ درگذشت و عمویش با نام ادوارد هشتم پادشاه شد، الیزابت به دومین نفر در خط جانشینی پس از پدرش تبدیل شد. همان سال، ادوارد تصمیم گرفت با والیس سیمپسون که یک زن مطلقه بود ازدواج کند؛ این موضوع منجر به بحرانی قانونی شد و در نهایت پادشاه مجبور به استعفا گردید.[۱۵] در نتیجه، پدر الیزابت به پادشاهی رسید و او نیز به وارث مقدر تبدیل شد. به دلیل قانون حق اولویت نخستین ذکور، در صورتی که پدر و مادرش صاحب فرزند پسری میشدند، آن پسر به وارث بلافصل بدل میشد و در خط جانشینی بالاتر از الیزابت قرار میگرفت.[۱۶]
پس از آن، هنری مارتن از کالج ایتن به او در مبحث تاریخ مشروطه آموزش داد[۱۷] و زبان فرانسوی را از چند مربی فرانسوی زبانش آموخت.[۱۸] یک گروه پیشاهنگی از دختران هم سن و سالش به نام گروه اول کاخ باکینگهام تشکیل شد تا الیزابت بتواند با همسالانش وقتگذرانی کند.[۱۹]
در ۱۹۳۹ که پادشاه و ملکه برای بازدید از کانادا راهی شدند، الیزابت در بریتانیا ماند؛ زیرا شاه جرج تصور میکرد که او برای حضور در یک بازدید عمومی خیلی کوچک است.[۲۰] او در زمان رفتن پدر و مادرش «گریان» بود.[۲۱] آنها در جریان این بازدید مرتباً با یکدیگر از طریق نامهنگاری در ارتباط بودند.[۲۱] همچنین نخستین تماس تلفنی سلطنتی ترا-اطلس – از آن سوی اقیانوس به سوی دیگر – میان الیزابت و والدینش انجام پذیرفت
الیزابت الکساندرا مری وینزر در ساعت ۰۲:۴۰ به وقت گرینویج به روز ۲۱ آوریل ۱۹۲۶ در زمان پادشاهی پدربزرگش، شاه جرج پنجم، متولد شد. پدرش، دوک یورک که بعدها با نام شاه جرج ششم به پادشاه رسید، دومین پسر پادشاه بود. مادرش، دوشس یورک که پس از به پادشاهی رسیدن جرج ششم با نام ملکه الیزابت ملکه پادشاهی متحد شد، کوچکترین دختر یک اشرافزاده اسکاتلندی به نام لرد گلامیس بود. الیزابت پس از یک عمل سزارین در خانه پدربزرگ مادریاش در پلاک ۱۷ خیابان بروتون در میفر لندن به دنیا آمد.[۱] او توسط اسقف اعظم یورک کوسمو گوردون لانگ در کاخ باکینگهام در ۲۹ مه تعمید داده شد[۲][۳] و مانند مادرش الیزابت، مانند مادر جرج پنجم الکساندرا و مانند مادربزرگ پدریاش مری نام گرفت.[۴] نزدیکانش او را «لیلیبت»[و ۱] میخواندند[۵] زیرا اولین مرتبه نام خودش را اینگونه تلفظ کرده بود.[۶] پدر بزرگش جرج پنجم او را بسیار دوست میداشت و در جریان مریضی جدی پادشاه در سال ۱۹۲۹، ملاقاتهای مرتب او با جرج پنجم مورد توجه خبرنگاران قرار گرفت و زندگینامهنویسان آن ملاقاتها را در بهبود حال پادشاه تأثیرگذار دانستند.[۷]
الیزابت دوم (به انگلیسی: Elizabeth II) (الیزابت الکساندرا مری؛ زادهٔ ۲۱ آوریل ۱۹۲۶) ملکه سلطنتی بریتانیا و دیگر قلمروهای مشترکالمنافع است.
الیزابت در میفرِ لندن زادهٔ شد. او بزرگترین فرزند دوک و دوشس یورک (بعدها شاه جرج ششم و ملکه الیزابت، شهبانوی مادر) بود. پدر او زمانی که برادرش شاه ادوارد هشتم در سال ۱۹۳۶ پس از یک بحران قانونی مجبور به استعفا شد، به سلطنت رسید و با پادشاهی او، الیزابت به وارث مقدر امپراتوری بریتانیا تبدیل گردید. او به صورت خصوصی در خانه تحصیل کرد و از آغاز جنگ جهانی دوم چندی از وظایف عمومی خانواده سلطنتی را برعهده گرفت و در طول جنگ در نیروی کمکی خدمت قلمرویی خدمت کرد. در ۱۹۴۷، او با شاهزاده فیلیپ، دوک ادینبرو، شاهزاده سابق یونان و دانمارک ازدواج کرد و از او چهار فرزند دارد: چارلز، شاهزاده ولز، شاهدخت آن، شاهزاده اندرو، دوک یورک و شاهزاده ادوارد، ارل وسکس.
او با درگذشت پدرش در فوریه ۱۹۵۲ رئیس اتحادیه کشورهای همسود و ملکه سلطنتی هفت کشور مستقل مشترکالمنافع شد: بریتانیا، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی، پاکستان و سیلان. در دوره فرمانروایی او به عنوان یک ملکه مشروطه، تغییرات سیاسی عمدهای به وقوع پیوستهاند، از جمله تفویض قدرت به دولتهای محلی در بریتانیا، انتقال حاکمیت ملی کانادا به این کشور از بریتانیا، و استعمارزدایی از آفریقا. بین سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۹۲ تعداد قلمروهای او با استقلال یافتن آنها تغییر کرد، از جمله آفریقای جنوبی، پاکستان و سیلان (که بعدها سریلانکا نامیده شد) جمهوری شدند. سفرها و دیدارهای تاریخی پرشمار او از جمله بازدید رسمی از جمهوری ایرلند و دیدار با پنج پاپ است. از جمله رخدادهای شایان توجه شامل تاجگذاری او در سال ۱۹۵۳ و جشن گرفتن جوبیلیهای نقرهای، طلایی و الماسی او بودهاست. او طولانیترین دوره فرمانروایی و درازترین عمر را در بین حکمرانان بریتانیا دارد؛ و طولانیترین دوره سلطنت را بین ملکههای سلطنتی و حاکمان زن جهان داشته و پیرترین رهبر در جهان و قدیمیترین پادشاه کنونی جهان است. وی همچنین رئیس عالی کلیسای انگلستان و مدافع ایمان در برخی از کشورهای قلمرویش نیز هست.
کشف دو گور جمعی دیگر و پیدا شدن بقایای نزدیک به یک هزار کودک در کانادا که رسوایی تازه برای این کشور مدعی حقوق بشر محسوب می شود، باعث شده تا «جاستین تردو» نخست وزیر کانادا برای کاستن از فشار ناشی از این رسوایی بر کشورش، از پاپ فرانسیس بخواهد تا در خاک کانادا از بومیان این کشور عذرخواهی کند.
نخست وزیر کانادا در پی پیدا شدن نزدیک به یک هزار جسد دیگر در دو گور دسته جمعی، از پاپ خواست برای عذرخواهی از طرف کلیسای کاتولیک به دلیل اداره مدارس شبانه روزی کودکان بومی به کانادا بیاید.
ترودو به خبرنگاران در اتاوا گفت: من شخصاً و مستقیماً با پاپ فرانسیس صحبت کرده ام تا بر وی فشار بیاورم که تنها عذرخواهی مهم نیست و او باید از بومیان کانادا در همین سرزمین عذرخواهی کند. من می دانم که رهبری کلیسای کاتولیک، بسیار فعال و پیگیر اقدامات بعدی است.
مقامات منطقه کووسس (Cowessess)، جایی که گورهای جمعی کودکان در آنجا پیدا شده، اعلام کرده اند که یک گور دسته جمعی با بقایای ۷۵۱ جسد بی نام و نشان در محل مدرسه مسکونی ماریوال (Marieval) در استان ساسکاچوان کشف کرده اند. این در حالی است که تنها چند هفته از خبر کشف یک گور دسته جمعی ۲۱۵ بقایای اجساد بی نام و نشان در یک مدرسه سابق شبانه روزی در استان بریتیش کلمبیا می گذرد.
سیستم مدارس شبانه روزی که بین سالهای ۱۸۳۱ و ۱۹۹۶ فعالیت می کرد، حدود ۱۵۰ هزار کودک بومی را از خانواده های خود جدا و به مدارس مسکونی مسیحی عمدتاً کاتولیک آورد. این مدارس از سوی دولت فدرال اداره می شدند. گزارش یک کمیسیون فدرال نشان می دهد که سیستم این مدارس شبانه روزی نسل کشی فرهنگی را برای مردم بومی کانادا وضع کرده بود.
در اوایل این ماه، پاپ فرانسیس در پی انتشار خبر کشف گورهای دسته جمعی که گفته می شود حتی کودکان سه ساله نیز در میان آنها بوده، از یک عذرخواهی کوتاه هم دریغ کرد اما گفت که کشف بقایای ۲۱۵ کودک دردناک بوده و خواستار احترام به حقوق و فرهنگ مردم بومی شد.
به نقل از اسپوتنیک، جاستین ترودو نخست وزیر کانادا اعلام کرد کشورهای غربی باید یک جبهه واحد علیه چین تشکیل دهند تا مانع از سوءاستفاده پکن از منافع تجاری برای بازیدادن آنها علیه یکدیگر شوند.
ترودو در مصاحبه با شبکه تلویزیونی گلوبال گفت که کشورهای غربی در حالی که در راستای دستیابی به فرصتهای اقتصادی در چین رقابت میکنند، توسط این کشور بازی داده میشوند.
ترودو افزود: ما باید همکاری خود را تقویت و یک اتحاد قوی بین خود ایجاد کنیم تا چین نتواند ما را در مقابل یکدیگر قرار دهد.
رابطه چین-کانادا به دنبال اقدام اتاوا مبنی بر بازداشت «منگ وانژو» مدیر ارشد هوآوی و تلاش برای تحویل او به آمریکا به جرم دور زدن تحریمهای ضدایرانی، به شدت پر تنش است.