حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس هدایت-آیاتی از کتاب اوستا

بند ۵) حال بگذار آنانی که فرمان نیک دارند، فرمان برانند! و مگذار آنانی که فرمان بد دارند بر ما فرمان برانند! با کردارهای درک نیک من/ تو(؟)، ای فروتنی، تو زنان میرا را توسط مراسم آیینیِ پس از تولد پاک بساز. باشد که بهترین چیزها برای گاو تولید شود! تو به متمایل کردن او (مؤنث) به فراهم کردن غذا برای ما ادامه بده.

..

بند ۴) آنانی که تحت سیطره دروغ هستند، از این الهام، (الهام) زندگی‌بخش، خارج می‌شوند، ای مزدا- برای نگهدارنده نظم کیهانی چنین نیست. یک انسان، حتی اگر دارایی کمی داشته باشد، باید برای نگهدارندهٔ نظم کیهانی مطلوب باشد؛ یک انسان توانمند، حتی اگر دارایی زیاد، اما بد، داشته باشد، باید فقط برای آنکس که تحت سیطره دروغ است، مطلوب باشد.

..

بند ۳) چه زمان، ای مزدا، آنانی که گاوهای نر روزها هستند برای به پا داشتن وجود نظم کیهانی توسط اعلام‌های ما که اکنون قدرتمندتر شده‌اند، یعنی، پندارهای راهنمای زندگی‌بخش‌ها، به پیش می‌آیند؟ او برای حمایت از آنچه باید کمک شود و با پندار نیک بافته شده است، نزد چه کسی خواهد آمد؟ من، ای اهورا، بدین وسیله تو را برای آمدن نزد من برای اعلام اعلان بر می‌گزینم.

..

بند ۱۴) ای زرتشت، کدام نگهدارندهٔ نظم کیهانی تبعیت کننده از معاملات برای تو است؟ برای بزرگترین مبادله هدیه؟ یا، چه کسی می‌خواهد توسط سرود من/ شما پاداش داده شود؟ خوب، او در آنجا «کَوی ویشتاسپَه» در استماع است. در واقع، تمامی آنانی که تو، ای مزدا اهوره، در یک و همان خانه خود حفظ می‌کنی، آنانی که من می‌خواهم با بیانات پندار نیک خود بطلبم. ….

..

بند ۴) بنابر این من می‌باید بهترین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود را مطابق با نظم کیهانی اعلام نمایم: او “مزدا” است، چرا که او کسی که آنرا ایجاد کرد تا پدر پندار نیک باشد، که به تو نیرو می‌بخشد را می‌شناسد، در حالیکه دختر وی فروتنی کردارهای نیک است. او «اهورا» است، چرا که وی تمامی چیزها را برای آنها تحت نظر دارد تا فریفته نگردند.

..

بند ۴) من از تو این را می‌پرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه قهرمانی اولین بار زمین را در این پایین و ابرها را در بالا بدون فرو افتادن قرار داد؟ چه کسی آب‌ها و گیاهان را بوجود آورد؟ چه کسی دو ناوگان نامه‌رسان را به باد و ابرها پیوند زد؟ چه قهرمانی ای مزدا، دمی پندار نیک است؟

..

بند ۱۳) به ما آن راه را بیاموز که تو، ای اهورا، به من گفتی راه پندار نیک است. راه مناسبی که روح- بینایی حیات‌دهندگان در ابتدا(؟) در آن گام نهادند. دقیقاً آن که از میان نظم کیهانی، به سوی اجرتی که ابتدا برای آنهایی که هدایای نیک دارند و آنهایی که تو امین و نگهدار ودیعهٔ آنها هستی، داده شد ای مزدا.

فانوس هدایت-آیاتی از مزامیر

5.                 آنانی که بیسبب از من نفرت دارند از شمار مویهای سرم زیادهاند، و دشمنان ناحق من که قصد هلاکت من دارند زورآورند، پس آنچه را غصب نکردهام، باز گردانم

...

15.            من را از خراب خلاصی ده تا غرق نشوم، و از نفرت کنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم

...

27.            زیرا بر کسی که تو نشان کردهای جفا میکنند، و دردهای کوفتگان تو را اعلان مینمایند

...

8.                 ای خد.ا هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی، هنگامی که در صحرا خرامیدی سلاه

...

19.            بر اعلی علیّین صعود کرده و اسیران را به اسیری بردهای، از آدمیان بخششها گرفتهای، بلکه از فتنهانگیزان نیز تا «یاه» خد.ا در ایشان مسکن گیرد

...

31.            و وحوش نیزارها را توبیخ فرما، و رمة گاوان را با گوسالههای قوم، که با شمشهای نقره نزد تو گردن مینهند، و قومهایی که جنگ را دوست میدارند پراکنده ساخته است

...

8.                 زیرا به خاطر تو محتمل ملامت گردیدهام، و رسوایی روی من مرا پوشیده است

...

23.            پس مائدة ایشان پیش روی ایشان تله باد، و چون مطمئن هستند دامی باشد

...

9.                 ساکنان اقصای جهان از آیات تو ترسانند، طلوع صبح و غروب شام را شادمان میسازی

...

12.            مردمان را بر سر ما سوار گردانیدی، و به آتش و آب درآمدیم، پس ما را به جای خرم بیرون آوردی

..

9.                 تمامی روز بر خد.ا فخر خواهیم کرد، و نام تو را تا به ابد تسبیح خواهیم خواند سلاه

...

2.                 زیرا تو خد.ای قوت من هستی چرا من را دور انداختی، چرا به سبب ستم دشمن ماتمکنان عبور نمایم

..

8.                 لجه به لجه ندا میدهد از آواز آبشارهای تو، جمیع خیزابها و موجهای تو بر من گذشته است

..

9.                 در به جا آوردن ارادة تو ای خد.ای من رغبت میدارم، و شریعت تو در اندرون دل من است

...

8.                 و حالا ای خد.اوند برای چه منتظر باشم، امید من بر تو میباشد

..

12.            و همة متوکلانت شادی خواهند کرد و تا به ابد ترنم خواهند نمود، زیرا که ملجاء ایشان تو هستی، و آنانی که اسم تو را دوست میدارند در تو به وجد خواهند آمد

فانوس هدایت-آیاتی از قرآن کریم

سوره ی مائده

و کسانی که ایمان آوردند میگویند"آیا این (منافقان)بودند که با تاکید به خدا قسم میخوردند که واقعا با شما هستند؟(آری) اعمال آنها تباه شد و زیانکار گردیدند.

...

سوره نحل

و از میوه نخل ها و انگورها باده مستی بخش و روزی پاکیزه تهیه  میکنید. همانا در اینها برای مردمی که تعقل کنند حجتی است.

...

سوره توبه

اگر او را یاری نکنید,البته خدا یاریش کرده, آن دم که کافران او را از مکه بیرون راندند (که یک همراه بیشتر نداشت و او ) یکی از دونفر بود,آنگاه که آنها در غار بودند, وقتی به همراه (ابوبکر) میگفت: اندوه مدار که خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را بر او نازل کرد و او را با سپاهیانی که نمی دیدند تقویت نمود و سخن کافران را پست ترین قرار داد و سخن خداست که برترین (سخنان) است, و خدا شکست ناپذیر حکیم است.


...


سوره اعراف

بزرگان قوم او که کافر شدند گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید,در این صورت بی تردید زیانکار خواهید شد.


...

سوره ی مائده

به همین جهت بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس دیگری را جز به انتقام قتل یا فساد در روی زمین بکشد,چنان است که همه ی مردم را کشته است, و هر که شخصی را از مرگ نجات دهد گویی همه ی مردم را زنده کرده است. و البته فرستادگان ما حجت های روشن برای آنها آوردند,اما بسیاری از آنها پس از آن در زمین تعدی و زیاده روی کردند.

...


سوره ی عنکبوت

بلکه آن آیاتی روشن است که در سینه ی دانشوران جای دارد, و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند.

...


سوره فاطر

و اگر تو را تکذیب کنند البته پیامبران پیش از تو هم تکذیب شدند و کارها به سوی خدا باز گردانده میشود.


...

سوره نحل

تا نعمتی را که به آنها داده ایم انکار کنند. پس فعلا بهره گیرید ولی زود است که بدانید.

فانوس-2

گر همی آب را گر بنگری در همین آب هست جریان زندگی در گذر  در گذر از همی آب سنگلاخ گر کند راه آب را سد زآن جریان آبست که گردد افزان زآن تا به دریا این آب از رود در گذر گر زدریا میرسد جریان روان بعد زدریا سنگلاخ نیست صخره بود  موج دریا زصخره رد شود گر به ساحل گر رسد آرام شود این ز زیبایی آن افزان شود.

دانش همی هست زمانند ابی روان گر زدانش افزان شود  آن بهتری گر زدریای علم را بنگری  همچون رود به دریا بنگری  آنچه زعلمت گر شود رودها همچون گر بنگری تا دریا ها تا به ساحل بنگری موج را نگر بر در آن صخره را آب را نگر  اینچنین هست که دانش پژوه میشود از رود تا دریا درون این همی دریا و ساحل را نگر بر خورشیدو و ابرها را نگر بر بارانو بر باریدن نگر بر درون آن رنگین کمان را گر نگر این خالق زیبایی ها را در درون خلقتی گر بنگری در درون دریا را بنگری این آسمان را بنگری خورشیدو ماه را بنگری این ستارگان را گر نگر این کهکشانها را این سیاراتو این نظم جهان را بنگری در درون خود اگر بنگری تپیدن قلبو پمپاژ زخون در همی هست خلقت خالق دقیق گر به سنگینی جسم را بنگری بر آن روح انسان بنگری از سبک بودن به روحو جسم سنگین زآن.گر مغز تفکر بنگری این  تفکر را بنگری این رفت و آمد روزو شب آمدن خورشید بر آسمان را بنگری نظم آفرینش را بنگری آمدن شب و روز را بنگری.گر همه ی اینها بر تفکر بنگری خلقت نظم دقیق را بر تفکر گر نگر بر حلاجی آن بنگری گر کوه را بنگری  دشتو صحرا و طبیعت بنگری خلقت انسانو حیوان بنگری گل و گیاه رشدو نمود آن را بنگری از همی  خلقت ز زیبایی نگر فکر زیبا کن تا زیبایی نگر بر  سمت خوبی ها نگر این انسانها گر ز زندگی حاصل شوند ماحصل در اینکه  انسان گر همی رشد  بهتر شدن خود  زجهان و بر زآن مفید واقع شدن این فکر انسانی بسی در رشد نگر تا وسعت فکر را بنگری این تفکر بنگری که خود جهانی در درون  وسعت فکر هست  آنچه رشد دهی تا به بهتر شدن و  آنچه  میشود حاصل شوی تا به آن حاصل زفکر محصول فکر دیگری در بذر دیگری بهتر شدن خوشه گندم زخورشید رشد هست این مزرعه جهان  هست که بهتر گر شود  بر دیگری مرحم شود زندگی جریان دریا میشود این دریا چه زیبا میشود.

فانوس-1

ای که در خود روشنایی داری خود برون آر نور را بسط دگر,در درون از خود به نور الحاق شو از برون دانش  را افروزان شو در درونی گر زخود دانش  پژوه زنشر آن شوی دانش فروز در درون خود نوری زفانوسی بشو در بر تاریکی از نوری بشو گر زدر  باز آیی از خود تا برون جملگی افزان شود نور زخود در همین نور زخود تابنده ای گر زهستی و زخلقت فکر کنی  عالم زنور در پی نوری که افزانت کند در دلت روشنایی را بجوی گر درون خود زنور  راهی زدی بر دل دیگری پل میزدی در درونت مصفا کن دلت تا دلی دست آری از  اندر زبان در زبان خود نرمی و دلت یکسان ترا در درون در برون یکسان ترا اینچنین هست که دانش از  خودی گر خودی بیخود زخود مرده درون  گر زدانش در برون ریشه کند اندر آن رسالت فکر درستی برکند گر  درستی زرفتارو زاندیشه شود نوری دگر در درون دیگری منزل کند گر ز خوبی دم زنی آن در عمل در بر  مخلوقات خدا کاری دگر در این همی کار دگر خود روشنی خدمت دیگری خدمتهای دگر گر زمرحم ز زخمی گر شوی گر روشنی را در هر کاری بهتر شوی از بر دیروز گذر کن تا کنی امروز را بهتر زدیروزت کنون. که اگر راهی که مقصد خوش کند آنکه در کاری کمک در دیگری. اینچنین هست که در ان کار خود بهترین خدمت زاصلش پرکنی تا خدا در آن کار همت بلندت میکند در نهال روشنی سر منزل مقصود خوشتر میکند. که همی کوله از خوبی و مهربانی شوی رنگین کمان خوش زمرحم میشوی.زین  زبر دیروز  تاخت گر کنی تاختن زخوبی زین زبر را زبعد از دیروزت زان زفعل حال افزانتر کند زین زبر بعد از همی گر ریشه ها خوشتر شود جان دل همچون گیاه رشدتر شود رشد زخود بر دیگری گر فانوسی شوی فانوس نور و روشنایی در آن اندیشه است در پی ریشه زآن  فکر درست فکر مرحم در اندیشه های خوبو زین زآن دیگری افزان شود جملگی  آموزه ها  در بر هدایت گر شود مرحم جان دگر جانها شود گر زهر خدمت به بشریت هر کسی کاری کند در همان کار زخوبی زدرستی و زمهربانی در انجام آن روز به روز بهتر شود تا همی گردد نمونه بر خدا تا نمونه هایی بر دل آدمهای دیگر بر شود بر زاین فکر آمدی که کاری کنی جملگی خود شکن در خود شکن خود زخود از خود شکن تا جان فزایی را  نگر در بر این شکستن از غرور خدمت عالی زبر دیگری این منیت گر شکستی از منهای خود مثبت خود افزانتر زجریان به رود در همی رودست که دریا خوش زآن گر همین جریان رود تا به دریا بنگری خلقت  و آفرینش را نگر این طبیعت این همه  نظم دقیق هست بر تفکر زآن خداوند حکیم.