بند ۱) بنابر این، من باید سخن بگویم. ای تویی که میخواهی بیایی. آن واژههایی که حتی یک فرد دانا باید به آنها توجه کند: ای هشیاران، اجراهای آیینی و پرستشهای پندار نیک من برای اهوره و برای نظم کیهانی صورت پذیرفتند. که اکنون به حساب آن و از طریق روشناییها، میتوان چیزهای مسرورکننده را دید.
بند ۲) گوش فرا دهید همهٔ شما. همهٔ شما با گوشهایتان توجه کنید به بهترین بیانات! از میان این شعله با پندارتان تفاوتهای تمیز (=قضاوت) را که هر انسان تکبهتک برای بدن خود صورت داده است، پیش از استماع بزرگ، چرا که تمیز بین آنها در مقابل به ما اعلام میشود وقتی که شما تمیز ما را درک کنید.
بند ۳) بنابر این، در ابتدا آن دو الهام که به صورت «خواب دوگانه» و گفتارها و پندارهای دوگانه معروف شدهاند، آنها اعمال دوگانه هستند: خوب و بد. و بین آن دو، آنانی که هدایای خوب میدهند (یا: چیزهای خوب بوجود میآورند) به درستی تمیز داده شدهاند، نه آنها که هدایای بد میدهند.
بند ۴) بنابر این، همچنین: هر گاه دو الهام در کنار هم قرار گیرند، فرد برای اولین بار، هم زندگی برای نیکی و فقدان بقا برای بدی و اینکه در پایان چگونه خواهند بود را دریافت میکند: بدترین وجود آن است که تحت سیطره دروغ باشد. اما برای محافظ نظم کیهانی، بهترین پندار خواهد بود.
بند ۵) در انتخاب بین این دو الهام، شما که تحت سیطره دروغ هستید، بدترین گفتار/ کردار را بوجود خواهید آورد. زندگیبخشترین الهام، که در سختترین صخرهها مستور شده است، برقراری نظم کیهانی را انتخاب میکند و هر کسی که با اعمال راستین خود به اهوره نیکی کند، او، مزدا، مکرر و مکرر.
بند ۶) به ویژه خدایان کهن بطور مستقیم بین این دو تمیز قائل نمیشدند. چرا که با پرسیدن آنان از یکدیگر، فریب بر آنان چیره میگردد. پس آنان بدترین پندار را بر میگزیدند. بنابر این، آنان با تلاش بسیار با یکدیگر به خشم روی میآورند، که با آن فانیها وجود را بیمار میکنند.
بند ۷) اما برای این یکی، او با فرمان و نظم کیهانی به حساب پندار نیک خود میآید. بنابر این همپیوند بودن، بافتی به او شکل میدهد، فروتنی نفسی میکشد (میگوید): “از میان این پاداشها، آنجا برای تو خواهد بود. آنجا بر اساس آنچه تو از آنان درخواست کنی، اگر در ابتدای صف باشی، به حساب تکالیف(؟) تو”.
بند ۸) و همچنین، وقتی کیفر برای این گناهان فرا میرسد: سپس ای مزدا، او باید دائماً فرمان را به تو عرضه کند، توسط پندار نیک خود و برای تو تا آنرا اعلام کنی به اینها. ای اهوره، کسی که دروغ را در دستان نظم کیهانی قرار دهد.
بند ۹) و همچنین: باشد که ما انسانهایی (از آنانی؟) باشیم که باید آنرا پر برکت سازیم، این وجود را. ای مزدا و شما(؟)، اهورهها، اینجا از طریق آوردن …(؟) و از طریق نظم کیهانی ما. وقتی پندارهای شخص در یک جا و همان جایی باشد که درک آن شخص در ابتدا به گونهای باشد، و سپس به گونهای دیگر.
بند ۱۰) چرا که در آن زمان به سوی شما فرود خواهد آمد، ای اهریمنان. فرو نشانده شدن وَرَم دروغ. اما سریعترین پیغامرسانان باید سپس به سوی مسکن نیکِ پندار نیک کشانده شوند، (مسکن) مزدا و نظم کیهانی، که سایرین را در مسابقه برای شهرت نیک در پشت سر خود رها کنند.
بند ۱۱) چون اکنون تو بر رفتارهایی که مزدا با تو دارد، تسلط داری، ای فانیها: (یعنی در باره) هر دو نیکی موجود و غیر موجود و آنچه آزار پایدار برای آنانی است که تحت سیطره دروغ هستند و آنچه نیروهای زندگیبخش برای محافظانِ نظم کیهانی است. بنابر این، از این به بعد با آن رفتارها بایستی چیزهایی که آرزویشان را داشتهاید، برای شما باشد. پاداش برای دانش، در باره اسرار هستی …
بند ۱) به نزد شما ای خدایان، نـَفـَسِ روح گاو ماده شکایت میکند که: “برای چه کسی کالبد مرا شکل دادی؟ چه کسی مرا آفرید؟ خشم و خشونت و ممانعت مرا در بند نگه داشته است. همچنین غل و زنجیر و ستم. من هیچ چوپانی به جز شما خدایان ندارم. پس بر من نمایان شوید با یک علوفهدهندهٔ خوب!”
بند ۲) سپس آفرینندهٔ گاو از نظم کیهانی میپرسد: “الگوی تو برای گاو چگونه بود آن هنگام که شما خدایان در مسند قدرت بودید و او را به همراه چراگاهش به عنوان یک فعالیت تغذیهٔ گاوی ایجاد کردید؟ همه شما میخواهید که چه کسی اهورهٔ او باشد؟ کسی که عقبنشینی کند همراه با آنانی که تحت سیطرهٔ دروغ، صاحب خشم شدهاند؟”
بند ۳) او که بر هم زنندهٔ اتحادهای (؟) نظم کیهانی نبود و با گاو دشمنی ندارد، پاسخ میدهد: “در میان آن چیزهایی که آنجاست، چیزی پیدا نمیشود که توانگران را به سمت نیازمندان سوق بدهد. او نیرومندترینِ همهٔ موجودات است و من بایستی به خواست او بیایم، حتی اگر ناتوان و ضعیف باشد.”
بند ۴) مزدا کسی است که سرودها را به بهترین وجه به خاطر میسپارد. برای آنانی که از هر زمانی تا زمان حال با خدایان و مردمان پیشین زیستهاند. همچنین آنانی که در هر زمانی از اکنون به بعد خواهند زیست. او اهوره کسی است که بین آنان تمیز قایل می شود (= بر آنها قضاوت میکند). برای ما نیز باید چنان باشد که او میخواهد!
بند ۵) پس با دستانی برافراشته بسوی همهٔ شما، ما دو نفر به عنوان دوستان اهوره در آنجا بودیم، نـَفـسِ روح من و گاو شیرده. هنگامی که پرسشهای خود را به مزدا عرضه کردیم: “آیا برای کسی که زندگی درستی دارد، راهی وجود ندارد که زندگی خود را بهبود بخشد یا برای رمههای گاوی که در میان کسانی هستند که تحت سیطرهٔ دروغ هستند؟”
بند ۶) پس او، اهوره مزدا، کسی که تارها را از روی بافت آنها میشناسد، گفته است: “نه در طول این یک دوره حیات و نه مطابق با نظم کیهانی الگویی پیدا نشده است. چرا که نجار شما را به عنوان رمهٔ گاو و علوفهدهنده ساخته است.”
بند ۷) اهوره، که تمایل به نظم کیهانی دارد، آن پندار شاعرانه را به صورتی ایجاد کرد که برای شیر گاو و چکیدن چربی از آن باشد. او، مزدا، او با فرمان و مشیت خود برای بیچربیها زندگیبخش است. ” تو چه کسی را داری (ای آفرینندهٔ گاو؟)، چه کسی باید با پندار نیک خود آنها را به مردنیبودن تنزل دهد؟”
بند ۸) “این کسی است که من پیدا کردهام. کسی که به تنهایی به فرمانها و مشیتهای ما گوش فرا میدهد، زرتشت سْپیتَمَه. او آرزو میکند، ای مزدا، که ما و نظم کیهانی، سرودهای پرستش را بشنویم. امیدوارم که (؟) من (به عنوان) نـَفـَسِ نیک، دارای اختیار اندام کلامی وی باشم.”
بند ۹) بدینسان وعده داده شد. نـَفـسِ روح گاو سوگوارانه گفت: “آیا من کسی هستم که باید صدای شخص ناتوانی را به خواست (داوران؟) بپذیرم؟ صدای انسانی بدون نیروی زندگیبخشی. من آرزو دارم که او در اینجا و هماکنون از طریق ماده زندگیبخش خود فرمان دهد. او که بایستی با دستان خود به وی کمک کند، در چه زمانی آنجا خواهد بود؟
بند ۱۰) شما همه، ای اهوره، اکنون باید با نظم کیهانی خود، برای این انسانها و خودتان (؟) قدرت اعطا کنید. به واسطهٔ فرمان شما و به حساب پندار نیک من، از دور فرمان بدهید، فرمانی که به موجب آن مسکن خوب و آرامش برقرار شود. اکنون من به سهم خویش شما را، ای مزدا، اولین یابنده این پندار نیک/ وجود نیک میدانم.
بند ۱۱) نظم کیهانی و فرمان و پندار نیک کجا هستند؟ مرا به یاد آورید، ای مزدا، ای خدایان! با علم غیب مرا بپذیرید. مرا ای مزدا، ای خدایان، برای مبادله هدیهای بزرگ، ای اهوره! با علم غیب، هدیهای در شأن همه شما توسط ما پیشکش شده است. حال به اینجا نزد ما بیا.
بند ۸) تو ای بهترین، که تمایل به بهترین نظم کیهانی را داری. من بهترینها را میخواهم. تو به عنوان اهوره و من به عنوان برنده اینجا هستم و اکنون از تو میخواهم پاداش را به فْرَشَئوشترَه قهرمان و به من و به همهٔ کسانی که از آنان [قربانی] دریافت میکنی، بدهی. برای تمامی طول عمر توأم با پندار نیکِ آنان.
بند ۹) باشد ای مزدا، که با این درخواستها از تو، همه شما را و نظم کیهانی و پندار تو را خشمیگن نکنیم. ای بهترین، ما که جایگاه خود را که انجام وظیفه در ستایش تو است، یافتهایم. شمایان همگی سریعترین زندگیبخشها هستید و فرمان بر نیروهای زندگی بخش از آن شماست.
بند ۱۰) پس آنانی که تو میدانی پیرو نظم کیهانی و پندار نیک هستند و قوانین برقرار شده بر اساس الگوها را رعایت میکنند، من برای آنان، ای مزدا، ای اهوره، رسیدن به آرزوهایشان را درخواست میکنم. بنابر این من میدانم که تمامی این سرودها برای تو شهرتی سرشار از نیروی زندگیبخشی میآورد. برای همهٔ شمایان که پیروزی و ارابههای اسبدارِ خود را دارید.
بند ۱۱) تو که با یاری این سرودها، مردان را و نظم کیهانی و پندار نیک را برای مدت یک عمر زندگی محافظت میکنی. تو به من بیاموز ای مزدا، ای اهوره، تا مطابق با الهام تو سخن بگویم. با دهان تو، واژگانی که با آنها همیشه آفرینش نخستین در اینجا باشد.
بند ۱) با دستهای برافراشته در تجلیل از او، آن حامی من، از همه شمایان نخستین حالت الهام را درخواست میکنم. ای مزدا، ای که به واسطه نظم کیهانی تو/ من زندگی میبخشی. ای که به واسطه عمل من و به خاطر آن، به پندار راهنماییکنندهٔ پندار نیک من و نـَفـَسِ روحِ ماده گاو به خوبی گوش فرا میدهی.
بند ۲) من خواستار طواف به دور همه شما هستم. ای مزدا اهوره، با پندار نیکی که نسبت به تو دارم، غنیمت هر دو عالم هستی را به من ارزانی بدار. آن عالمی که استخوان دارد و آن عالمی که پندار است. مطابق با نظم کیهانی، غنیمتهایی که هر کس میتواند به واسطهٔ آنها حامیان خود را در آسایش قرار دهد.
بند ۳) من میخواهم همه شما را و نظم کیهانی را و پندار نیکی که قبلاً چیزی از خود نداشت را و همچنین مزدا اهوره را در تاروپود شاعرانهٔ خود در هم بتنم. فروتنیام برای همه شما افزون خواهد شد (هر دو نظم کیهانی؟) و فرمان ملوکانهٔ شما بیکم و کاست اطاعت خواهد شد. درخواستهای مرا برای حمایت از من اجابت کن!
بند ۴) من که اکنون به نـَفـَسِ روح خود برای سرودم توجه میکنم، با پندار نیکِ خود در همان جایگاه یکسان، و به پاداش اعمالم، شناسنده اهورهمزدا هستم. تا آنجا که بتوانم و توانایی داشته باشم، به همان اندازه خواستار جستجوی دقیق در پی نظم کیهانی هستم.
بند ۵) آیا تو را به واسطهٔ نظم کیهانی خواهم دید؟ نمیدانم. میخواهم دو پندار نیک را بیابم، یکی برای خودم، و یکی به عنوان راهی به سوی اهوره که دارندهٔ بیشترین نیروی زندگیبخشی است. من آمادهٔ گوش فرا دادن به سخنان مزدا هستم. تو که با آن پندار شاعرانهات، بزرگترین هستی. باشد که موجودات اهریمنی را بر اساس طرز سخن گفتنشان تفکیک کنیم!
بند ۶) حال به خاطر پندار نیک من، با پندار نیک خود بیا! حال به خاطر نظم کیهانی من، با نظم کیهانی خود عمر طولانی را به من هدیه بده! با سخنان فراخ تو بود ای مزدا که قدرت و حمایت به زرتشت ارزانی کردی. به ما نیز ای اهوره، حمایتی ارزانی کن که به واسطه آن بر دشمنیهای آن کسی که با ما خصومت دارد، فائق آییم.
بند ۷) حال به خاطر نظم کیهانی من، آن پاداش را اعطا کن: پندار نیک را به من غنیمت بده. تو ای فروتن، ای که به ویشتاسپ جان بخشیدی! اکنون تو به من نیز آنرا دادهای ای مزدا. فرمان بده ای مزدا، که هدایای سخاوتمندانهات به ما داده شود. ما مشتاقیم که در باره آنها از طریق پندار شاعرانهات بشنویم. پندار شاعرانهٔ تو ای مزدا و آنهایی که با تو هستند.