بند ۱) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، ای مزدا، کسی مثل تو به دوستی مثل من اعلام کند، از مثال تو، از حرمت نهادن تو(؟)، چگونه باید احترام گذاردن برای کسی مثل همه شما صورت پذیرد! بنابر این، راهنماییهای(؟) دوستانه که برای ما نهاده میشود از طریق نظم کیهانی، به من بگو چگونه احترام شما(؟) باید به نزد ما بیاید، به حساب پندار نیک من/ ما.
بند ۲) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، پندار نخست چگونه است؟ از بهترین وجود که نیروبخشی (حیاتبخشی) دوباره داده شود به صورت مطلوب برای؟ وی آن کس که خواستار آمدن به آنها است (= قدرتهای حیاتبخش من؟) در مقابل؟ برای آن، حیاتبخش از طریق نظم کیهانی وی، کسی است که برای تمامی … آنچه آنها کسب کردهاند، جستجو میکند. با الهام تو/ وی او درمانگر این وجود است، کسی که از معاملات (تو) اطاعت میکند، ای مزدا.
بند ۳) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه قهرمانی با تولید مثل خود، اولین پدر نظم کیهانی است؟ چه قهرمانی اولین بار راه خورشید و ستارگان را در جای خود قرار داد؟ او چه کسی است که از طریق وی اکنون ماه در ابتدا درخشان شده و سپس تیره میشود؟ درست همان چیزهایی که میخواهم بدانم ای مزدا، و همچنین این موارد دیگر.
بند ۴) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه قهرمانی اولین بار زمین را در این پایین و ابرها را در بالا بدون فرو افتادن قرار داد؟ چه کسی آبها و گیاهان را بوجود آورد؟ چه کسی دو ناوگان نامهرسان را به باد و ابرها پیوند زد؟ چه قهرمانی ای مزدا، دمی پندار نیک است؟
بند ۵) من از تو این را می پرسم: صریح به من بگو ای اهورا، کدام افزارمند اولین بار نور و تاریکی هر دو را در جای خود قرار داد؟ کدام افزارمند خواب و بیداری را در/ برای انسان در جاهای خود قرار داد؟ چه کسی است که از طریق وی است سپیده، ظهر و شب، لحظههایی که خواسته دستیابی به چیزی را به فرد یادآوری میکند؟
بند ۶) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، واژههایی که به زودی بیان خواهم کرد! چرا که اگر به این شیوه درست باشند، پس به روشنی، به حساب اقدامات ما/ وی هستند که فروتنی اکنون نظم کیهانی را قطور کرده و به حساب/ از طریق پندار نیک ما است که او(؟) فرمان را به تو واگذار میکند. تو در ابتدا برای چه کسی گاو شیرده را بوجود آوردی، که برای ما شادی بوجود میآورد؟
بند ۷) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه کسی فروتنی را بوجود آورد، فرد محترم همراه با فرمان؟ چه کسی اولین بار در پوشش زهدان پسری نیرومند را برای پدر قرار داد؟ با دانستن پاسخها از پیش، ای مزدا، من اینجا هستم و کمک خود با این موارد را به تو عرضه میکنم، کسی که از طریق الهام حیاتبخش، برقرارکنندهٔ همه آنها است.
بند ۱۳) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چگونه ما باید اینجا دروغ را از خود دور کرده(؟) و اهریمنِ آن را پایین آوریم به سوی آنهایی که سرشار از امتناع به گوش دادن، شهرت آسمانی را بدست نمیآورند(؟) از طریق همراهی با نظم کیهانی و هیچ لذتی از پرسش از پندار نیک خویش نمیبرند؟
بند ۱۴) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چگونه من دروغ را تسلیم دستان نظم کیهانی کنم تا با پندارهای شاعرانهٔ اعلام تو زدوده شود. تا با زور در میان آنها که تحت سیطره دروغ هستند، گسستگی ایجاد کند و آنها را به ستوه آورد، ای مزدا، و بدبخت سازد؟
بند ۱۵) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چرا که اگر اکنون تو به همراه نظم کیهانی حکمران این وجود هستید، تا در زمانی که دو ارتش در عدم توافق متقابل به هم میرسند آنرا محافظت کنید، توسط معاملات دورتری که تو ای مزدا، میخواهی کاملاً حفظ کنی، به کدام سوی آن دو میروی و به کدامیک از آنها پیروزی اعطا میکنی؟
بند ۱۶) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه کسی در هم کوبنده موانع و مناسب برای حفاظت از تمامی کسانی که همراه اعلام تو هستند، میباشد؟ بگذار که کمک/ هدایای(؟) درخشان به من اعطا شوند! اعطا کن ای درمانگرِ این وجود به من، به عنوان(؟)پیروز نمونه! بنابر این، بگذار آمادگی گوش فرا دادن/ سروش نزد وی آید به حساب پندار نیک من/ وی، ای مزدا، به وی، به هر کسی که تو می خواهی!
بند ۱۸) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چگونه من باید توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی خود، آن مخارج را بدست آورم: ده مادیان با یک اسب نر، و همچنین یک شتر، پاداشی که به من الهام شده است ای مزدا، به عنوان کلیت و ابدیت به شیوهای که تو اکنون آنها را برای خود دریافت میکنی.
بند ۱۹) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، آن کس که آن مخارج را به کسی که آنرا کسب میکند، ندهد، انسان/ قهرمانی که آنرا با بیان درست برای خود کسب میکند- که باید اولین جبران باشد که برای این به وی میرسد(؟)- من این را میپرسم. در حالیکه جبران مخارج که باید آخرین چیزی باشد که به وی میرسد(؟) را میدانم.
بند ۱) چیزهای آرزو شده در آرزو برای او هستند. به هر آن کس که مزدا اهورا به میل خود حکم میدهد، به آنها میدهد. من آرزوی قدرت میکنم که با جوانی همراه شود و برای نظم کیهانی پاسداری کنند. حال تو به من بده، ای آرمئیتی، پاداشهای شامل ثروت، زندگی مادی برای (فرد دارای؟) پندار نیک.
بند ۲) و در نتیجه یک انسان/ قهرمان میتواند برای خود بهترینِ همهٔ چیزها را دریافت کند: بهروزی، حتی اگر در حال حاضر نیز در سلامت باشد. وقتی که از طریق حیاتبخشترین الهام تو اندیشمند گردد، ای مزدا، از تغییرات خلاقانه/ لذت پندار نیک که تو توسط نظم کیهانی خود ایجاد کردی، با اطمینان از زندگی طولانی برای همه روزهایش.
بند ۳) بنابر این، آن انسان/ قهرمان میتواند به آنچه بهتر از خوب است، برسد. کسی که به ما بیاموزد مسیرهای مستقیم قدرت حیاتبخش هم در این حالت دارای استخوان و هم در حالت مسیرهای واقعی و قابل رفتن پندار، تا پیش کسانی که اهورا با آنها میزید، داوری آسمانی، کسی مثل تو، دارای تباری نیک، حیاتبخش، ای مزدا.
بند ۴) بنابر این، من باید تو را آنگونه در نظر بگیرم. همچنین به عنوان استوار. تو ای حیاتبخش، ای مزدا، وقتی که کمکهایی که محکم در دستان خود نگهداشتهای، بیایند: پاداشهایی که تو در آغاز برقرار نمودی برای کسی که تحت سیطره دروغ است و برای نگهدارنده نظم کیهانی، از طریق گرمای آتش خود، قوی از طریق نظم کیهانیِ مراسم آیینی من، وقتی که نیروی متعرض پندارهای نیک به نزد من میآیند.
بند ۵) بنابر این اکنون من تو را حیاتبخش میپندارم، ای مزدا اهورا. وقتی که اکنون تو را در بوجود آوردن وجود نو میبینم، وقتی که تو برقرار گردیدی برای اولین بار، اقدامات به صورت کسب کنندهٔ اجرت، و همچنین واژههایی که در آستانهٔ بیانشدن قرار دارند، و وجودی/ اجرت بدی ایجاد کرده است برای بدی و پاداشی نیک برای نیکی- توسط هنرمندی- در مرحله نهایی = اطراف(؟) ارباب شبکه.
بند ۶) مرحله ای که در آن تو با الهام حیاتبخش خود میآیی، ای مزدا. تو و فرمان تو. در آن مرحله او به حساب پندار نیک خود است. او که توسط اعمال وی، رمه گاوها از میان نظم کیهانی به پیش میروند. آرمئیتی برای این کردارها الگوهایی از پندار هدایتکنندهٔ تو را اعلام میکند. آن کس/ آنچه هیچکس نمیتواند موجب دروغگوییاش گردد.
بند ۷) بنابر این، حال من تو را الهامبخش میپندارم ای مزدا اهورا. وقتی که فرد من را با پندار نیک احاطه میکند و از من میپرسد “تو که هستی؟ تو متعلق به که هستی؟ چگونه عواید با نشان- روزانه خود برای پرسش/ مطالبه در خصوص اشخاص و رمههای گاوهای خود ارسال میکنی؟”
بند ۸) سپس من در ابتدا خود را به عنوان زرتشت معرفی میکنم، زرتشت واقعی. دوم اینکه، من آرزو دارم فرمان دهم به خصومت با کسی که تحت سیطره دروغ است. اما برای حافظ نظم کیهانی من آرزو میکنم که تحت حمایت و قدرت باشد، چرا که من میخواهم آراستگی آن کس که به خواست خود فرمان میدهد را دارا باشم. سوم آنکه، تا حدی که من میتوانم تو را ستایش میکنم، ای مزدا، و تو را در سرودهای روحانی خود به هم میبافم.
بند ۹) بنابر این، اکنون من تو را حیاتبخش میپندارم، ای مزدا اهورا. هر زمان که او مرا با پندار نیک احاطه میکند، من در این باره میپرسم: “برای چه کسی همین اکنون میخواهی هدایا دانسته شوند؟ بنابر این، اینجا، من میخواهم به آتش تو بدهم به عنوان هدیهای از احترام و به نظم کیهانی: مرا، تا جایی که توانایی دارم و میتوانم تصورش را بکنم(؟).”
بند ۱۰) بنابر این، اکنون تو نظم کیهانی را به من نشان دادهای، که من دوباره و دوباره آنرا برای خود اینجا میخوانم: همراه با آرمئیتی، اکنون من آنرا در اینجا به حرکت در میآورم. همچنین، از ما دربارهٔ آن چیزهایی که سؤالاتی هستند که تا حال از ما توسط تو پرسیده شده است، دوباره بپرس! چرا که آنچه با نیرومندی از تو پرسیده شده است، چیزی است که به نیرومندان تعلق دارد. تا فرد فرماندهنده تو را قدرتمند و نیرومند سازد.
بند ۱۱) بنابر این، اکنون من تو را حیاتبخش میدانم، ای مزدا اهورا. زمانی که او با پندار نیک برای من مرا احاطه میکند تا یاد بگیرم. در ابتدا به حساب واژههای بیانشده توسط همه شما را: “ایمان به ما در میان انسانها به نظر من یک فاجعه است!” تا اینکه آنی بیان شود که همه شما به من بگویید بهترین است.
بند ۱۲) و وقتی که تو با علم غیب آنچه به من میگویی بهترین پاداش است، میآیی: نظم کیهانی، سپس تو به اعلام واژهها به من که نه در حالت عدم آمادگی به گوش فرا دادن دریافت شدهاند، ادامه میدهی، تا واژههای من حتی پیش از آمادگی تو به گوش فرادادن/ سْرَئوپا همراه با پاداش ثروتبخش، بیان شوند، کسی که باید پاداشها را در مسابقه برای قدرت زندگیبخش به پاها توزیع کند.
بند ۱۳) بنابر این، اکنون من تو را حیاتبخش میدانم، ای مزدا اهورا. زمانی که او با پندار نیک مرا احاطه میکند تا چیزهایی که قرار است از آرزوی من بدست آید، یافت شود. حال آن مسیر حیات طولانی را که هیچکس در واقع ندیده و شما خدایان آن مسیر را میروید، در مقابل من قرار ده. مسیر وجود انتخاب گذشته، حال، آینده که گفته شده تحت فرمان شما است.
بند ۱۴) آنچه یک انسان/ قهرمان آنرا مییابد، مسئول آن است. ممکن است آنرا به یک دوست بدهد. پس ای مزدا، پیشآگهی از پاداشها و حمایت خود را به من بده، که همه شما از طریق فرمان تو ای اهورامزدا مطابق با نظم کیهانی کسب کردهاید، و بدینوسیله شما *رقبای اعلام من برای مطرح شدن را از میدان به در میکنید به همراه آنهایی که متعلق به کسانی هستند که پندارهای شاعرانه را برای شما نقل میکنند.
بند ۱۵) بنابر این، اکنون من تو را حیاتبخش میدانم، ای مزدا اهورا. زمانی که او با پندار نیک مرا احاطه میکند، تفکر ساکت از گوش دادن من به بهترین وجه نفع حاصل میکند: باشد که هیچ انسان/ قهرمانی آن کس نباشد که آرزو دارد بسیاری آنهایی که تحت سیطره دروغ هستند را خوشنود سازد. چرا که آنها مدعی هستند همه اهریمنان حامیان نظم کیهانی هستند.
بند ۱۶) بنابر این، او آنجا، زرتشت، ای اهورا، الهام تو را هر چه که باشد ترجیح میدهد. ای مزدا، برای تو حیاتبخشترین است. باشد که نظم کیهانی از طریق نَفَس زندگی من/ او استخوانهایی داشته و قوی باشد! باشد که فروتنی تحت فرمان و در دیدرس کامل خورشید باشد! باشد که او با کردارهای خود پاداش من برای پندار نیک من را بدهد!
بند ۱) این عمل خطابه و قربانی که حال از طریق آن نامیرایی و همچنین نظم کیهانی را برای خود بدست میآوری، ای مزدا، و فرمان تمامیت مقدمترین سهم آنها به تو داده میشود، ای اهورا، توسط ما که در بیشترین تعداد در اینجا گرد آمدهایم.
بند ۲) و بنابر این از طریق پندار ما(؟)، آنها به تو داده شدهاند، تمامی این چیزها/ بیانات و الهام نیک، و همچنین اعمال انسان حیاتبخش، که روح- نفس وی در همین لحظه با نظم کیهانی در سرود روحانی که در سرتاسر جهان موجودات زنده به سمت کسی مثل همه شما با آوازهایی حاوی ستایشها میرود، ای مزدا.
بند ۳) بنابر این، حال ما به عنوان پیشکش غذا برای تو با تو بیعت میکنیم ای اهورا، و برای نظم کیهانی- آنجا در فرمان تو- تمامی چوپانهای ما، که او با پندار نیک خود برای ما جمع کرده است. چرا که قدرت حیاتبخش به راه آن ارسال شده است. ای تو که هدایای نیک میدهی، با تمامی چیزهای نیک که به زودی میرسند در بین آنهایی که مثل همه شما هستند، ای مزدا.
بند ۴) بنابر این ما آرزو میکنیم آتش شما قدرتمند باشد، ای اهورا. از طریق نظم کیهانیِ مراسم دینی ما، هدایتکننده و نیرومند و کمک روشن برای او که ما/ شما را حمایت میکند، اما برای آنکه با تو/ ما دشمن است، ای مزدا، ما آرزو میکنیم گناهانش به روشنی از طریق چیزهای بدی که با دستانش به حرکت در میآیند، به وضوح دیده شود.
بند ۵) فرمان شما چیست، همه شما؟ خواسته شما برای عملی که اجرا شود چیست، ای مزدا، یا برای چگونگی خوابیدن من؟ به من بگویید تا ضعیف شما (= تمامی خدایان) توسط نظم کیهانیِ مراسم روحانی من و پندار نیک من حفاظت شود. ما همیشه همه شما را در ورا و بالای تمامی خدایان قدیمی و همچنین انسانهای آنها(؟) دانستهایم.
بند ۶) چرا که اگر همهٔ شما واقعاً در آن مسیر باشید، ای مزدا، در پیوند با(؟) نظم کیهانی و پندار نیک، پس آنرا به نشانهای دائمی(؟) برای من مبدل ساز- چرا که همه چیزِ این وجود به هر صورتی هستند- بنابر این من باید حتی مطمئنتر در مقابل تو قرار گیرم، تو را ستایش کنم و همه چیز را برایت قربانی کنم.
بند ۱۲) بیان صریح برای تو چیست؟ تو چه میخواهی: از ستایش چه میخواهی یا از قربانی چه میخواهی؟ به ما به صراحت بگو آن واژهای را که باید شنیده شود ای مزدا، که او بر اساس آن پاداشها را برای بیانات صریح من توزیع میکند. گذر از میان نظم کیهانی را به ما بیاموز، (گذرهایی) که گذشتن از آنها (برای آنکه دارای) پندار نیک است، آسان باشد.
بند ۱۳) به ما آن راه را بیاموز که تو، ای اهورا، به من گفتی راه پندار نیک است. راه مناسبی که روح- بینایی حیاتدهندگان در ابتدا(؟) در آن گام نهادند. دقیقاً آن که از میان نظم کیهانی، به سوی اجرتی که ابتدا برای آنهایی که هدایای نیک دارند و آنهایی که تو امین و نگهدار ودیعهٔ آنها هستی، داده شد ای مزدا.
بند ۱۴) چرا که ای مزدا، همهٔ شما باید برای زندگی من نَفَس و استخوانهایی بدهید که به خوبی شایسته اجرت و به حساب کردار و پندار نیک من باشد. چرا که برای آنها که در خانوار گاو شیرده هستند، همه شما درک نیک خود از پندار راهنمای من را میدهید، ای اهورا. از طریق نظم کیهانی شما خانوارها را به پیش میبرید.
بند ۱۵) ای مزدا، بنابر این بگو که شعرهای من نیکنامی اعطا میکنند و کردارهای من بهترین هستند! تو بگو که بازپرداخت من به صورت ستایشها، بهترین است از نظر پندار نیک من و نظم کیهانیِ مراسم آیینی من. حال شما، با دستور همه شما، ای مزدا، این وجود را به عنوان پر منفعت در مبادله ارزش، وجود واقعی بساز.
بند ۵) من که میباید موجب آمادگی تو برای گوش فرادادن شوم، بزرگترین همه، در لجام گسیختگی، با کسب زندگی طولانی، با کسب فرمان بر پندار نیک، و راههای مستقیم به سوی نظم کیهانی به آنهایی که مزدا، اهوره، در بین آنها طی طریق میکند.
بند ۶) او آنجاست، تقدیم کننده شراب به تو که بر اساس نظم کیهانی از مراسم مذهبی خود مطمئن است. آن کس که اجرا میکند، بر اثر این بهترین الهام، اعمال مطلوب دوری که اهورامزدا(؟) با پندار اولین خود پنداشت پیش از آنها توسط خوراکدهنده اجرا میگردند. آنها چیزهایی هستند که انتظار آنها میرود(؟)، ای اهورامزدا، از دیدن تو و گفتگو با تو.
بند ۷) از من بهترین بیانهایم را بخواه، ای مزدا و شما دیگران، از من بیاناتی را بخواهید که هم فرمان(؟) خود را در بر داشته باشند و هم از طریق نظم کیهانیِ قربانی من و توسط پندار نیک من با قدرت بیان شوند، که توسط آن من در همین لحظه در پیشگاه ارباب مبادله هدایا شنیده شوم. بگذارید در بین ما هدایای درخشان با اظهار بندگی پدیدار شوند.
بند ۸) به من آگاهی دهید، همه شما، در باره آن چیزهایی که باید به دست آورده شوند. من باید توسط پندار نیک خود حرکت داده شوم، در باره قربانی، و همچنین ای مزدا، در باره آن که مثل همه شما است یا غیر از آن، توسط نظم کیهانی من، واژگان ستایش. تمامی این چیزها برای شما ترتیب داده شدهاند، و همچنین ابدییت و تمامیت هم پیوندی- بافتی: کیک قربانی.
بند ۹) پس بگذارید آن(؟) بیاورد برای شما، ای مزدا، الهامی برای جوانسازیِ دوبارهٔ آن دو توده که موجب رشد نظم کیهانی میشوند. بگذارید تغییر خلاق راحتیهای همیشه متغیر را از طریق بهترین پندار شما بوجود آورد. توالی این دو به حرکت در آمدهاند. راهنمایی(؟) کسی که روح- نفسها در همین لحظه از آن پیروی میکنند.
بند ۱۰) تمامی بهرههای خوب شما- یعنی، هر دوی آنهایی که بودهاند و آنهایی که هستند، و آنهایی، ای مزدا، که در فرایند شدن هستند- آنها را اکنون سهم خود ساز، آنها را در جهت تمایل خود ساز! به رشد جسم با آرزوی از طریق پندار نیک من ادامه بده، از طریق فرمان من/ تو و نظم کیهانی!
بند ۱۱) شما، کسانی که بزرگترین قدرت حیاتبخش را دارید، کسانی که اهورا و مزدا هستید، و شما که فروتنی هستید و شما که نظم کیهانی هستید، که چوپانان را به پیش میبرد. همه شما گوش فرا دهید به پندار نیک من و فرمان دهید! در مقابل برای هر ارائهٔ من بخشاینده باشید!
بند ۱۲) حال در برابر من بپاخیز ای اهورا! از طریق فروتنی من/ تو قدرت بگیر! توسط حیاتبخشترین الهام من/ تو، ای مزدا، سرعت را از طریق ارائهٔ نیک من دریافت کن، قدرت قاهر نیرومند را از طریق نظم مراسم دینی من، قدرت خلاق را از طریق پندار نیک من.
بند ۱۳) حال تو باید به من نشان دهی، برای حمایت، برای خورشید دورنگر، پایابی که توسط آن من عبور کنم به سوی تو. از طریق آن مسیر(؟) فرمان من/ تو، ای اهورا، که از طریق آن، پاداش (= برای) پندار نیک من باید برسد، عرضه کن، ای فروتنی، روح- دید ما را از طریق نظم کیهانی حیات بخش!
بند ۱۴) بنابر این، زرتشت به عنوان هدیه، نفس زندگی چیزی که کمتر از بدن خود وی نباشد را به عنوان مقدمترین سهم در قربانی وی و هدیه پندار نیک وی به مزدا میدهد، و همچنین آنچه مقدمترین سهم اقدام وی است از طریق نظم کیهانی و بیان خود: آمادگی وی برای گوش فرا دادن و فرمان ایجاد شده توسط قربانی وی.
بند ۶) برای او باید بهترین باشد. آنکه با دانستن اینکه باید پندار شاعرانهٔ واقعی را به من بگوید. آنچه او گفته، تمامیت نظم کیهانی و جاودانگی است. باید در آنجا برای مزدا فرمان دور (= بر چیزهای دور) باشد. که باید برای وی توسط پندار نیک من بروید.
بند ۷) او که اولین کسی بود که آن پندارها به فکرش خطور کند: “فضاهای خالی با نورها درهم میآمیزند” بواسطه پندار راهنمای او بود که او، اربابِ شبکه، به نظم کیهانی اندیشید که توسط آن او بهترین پندار را بر پا نگه میدارد. با آن الهام تو رشد میکنی، ای مزدا. کسی که هنوز اینجاست و اکنون نیز چنین است، ای اهوره.
بند ۸) پس اکنون من با پندار خود به تو به عنوان اولین فکر میکنم، ای مزدا. که هنوز جوان هستی، پدر پندار نیک. از زمانی که من در چشم خود به تو به عنوان اولین اربابِ شبکهٔ نظم کیهانی چنگ زدم و تو را در حال انجام اقدامات این حالت اهوره دیدهام.
بند ۹) آرمَئیتی با تو بود. الهام پندار راهنمای بزرگ در آنجا به شکل(؟) آفرینندهٔ گاو متعلق به شما بود، ای مزدا اهوره. وقتی که شما حق انتخاب راهها را به او میدادید: آمدن نزد علوفهدهنده یا به سوی او که برایش علوفهدهنده نخواهد بود. ….
بند ۱۶) من از تو درباره چیزی دور میپرسم: او چگونه سخاوتمندی خواهد بود که برای پیشبرد فرمان خانه یا سکونتگاه یا زمین از طریق نظم کیهانی تلاش خواهد کرد، وقتی که او باید آنجا باشد، کسی مانند تو، ای مزدا اهوره، و او با چه اقداماتی خواهد آمد؟
بند ۱۷) چه محافظ نظم کیهانی یا آنکه تحت سیطره دروغ است، اجازه خواهند داشت برای خود بخش بیشتری از پاداش را تصاحب کنند. بگذار آنکه میداند به آنکه اکنون نیز میداند بگوید! باشد تا هیچکس که نمیداند، به فریب ما ادامه ندهد (ما را فریبکار نخواند؟) زین پس! باش، ای مزدا اهوره، شروعکننده پندار نیک ما!
بند ۱۸) اما به هیچکس اجازه نده که در میان شما به گوشدادن به پندارهای غیرشاعرانه و فرمانهای آنکه تحت سیطره دروغ است، ادامه دهد! چرا که او خانه یا منزل یا سکونتگاه یا زمین را در منزل گاهی بد و ویرانی قرار داده است. همهٔ شما درسی را به آنها یاد دهید. پس: با یک دم!
بند ۱۹) او که اول به نظم کیهانی اندیشید، اکنون به کلام(؟) من گوش داده است. یعنی تو، دانا، درمانگر این وجود. ای اهوره، من که به خواست خود، برای خروج کلام درست به فرمان زبان تو هستم، تو. از طریق آتش تابناک خود، ای مزدا، استواری را در پاهای من در مسابقه برای شهرت نیک عطا کن.
بند ۲۰) هر کسی که نزد محافظ نظم کیهانی بیاید، در آینده، شهرت درخشان از آن او خواهد بود. سوگواری، دورهٔ زندگی طولانیِ تاریک، غذای بد، تنها واژه تو واژه «افسوس!»، روح- بینایی تو، همهٔ شما را به آن وجود راهبری خواهد کرد. ای شما که تحت سیطره دروغ هستید، به حساب اقدامات خود شما.
بند ۲۱) اهورهمزدا میدهد. از میان تمامیت و ابدیت بسنده خود و نظم کیهانی، و از درونِ اتحاد خود با فرمان، که آیندگانِ نیک را بوجود می آورد، فربهی پندار نیک خود به آنکس که با رفتارهای وی با الهام و اقدامات وی از او اطاعت کند.
بند ۲۲) آنان برای دهندهٔ هدایای نیک که توسط تلاش خود و توسط چیزهای نیک وی مییابد، درخشان هستند. او اینجا و اکنون هست. به فرمان وی، نظم کیهانیِ تحکیمبخش، توسط گفتار و اقدام وی. او در آنجا، ای مزدا اهوره، نیروبخشترین مهمان تو خواهد بود. …