حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/چند خط ناخوانا مینوشت/


/چند خط ناخوانا مینوشت/

من سرخپوستی را دیدم که زرد میکشید

زردی را بر رنگ نوشتن قلم خود میکشید

نوشتارش ناخوانا بود انگار

فقط برای تاریخ بعد از خودش میکشید

دور آتش رقص را به زانوی ماه خیال خود دار میکشید

از دار فکر خود جرم افتادن جاذبه را میکشید

عصر او درک واهی داشتن از خط های او

او را به دار فکر خود نقد از تشخیص ابتلاء به فکر خود میکشیدند

ناقوس او تنها خورشید بود

شاید عشق او فراتاریخی بود

از سقوط باطل افتادن های زمین

چند پاراگراف نقطه سر خط من تمام او را با خط خیالم برای تو کشیدم

شاید زبعد او کسی با ماه سخن نگفت

عاشقانه ات را در گورستانی دور دفن کن

مرده خیال ندارد یا فکری از بعد خود

فقط زندگی را برایت میبافم

آنگونه از شکست حروف خیال بر تصور حال تو

حسام الدین شفیعیان

/بیا تا/


/بیا تا/

بیا تا شاخه ها را ساره باشیم
میان انجمن پروانه باشیم
بیا تا گیتی از خود بر خدا شد
مثال بنده ای پروانه باشیم
بیا تا دفتر زنده شدن ها 
مثال گوهری دیرینه باشیم
حسام الدین شفیعیان

/غم زندگانی/

/غم زندگانی/

غم کوزه گر نخور ای مهتاب
که شویم کوزه گر خاکدان ها
گر به شکل اندر از پیچیده شدن ها
مثال خاک چو کوزه شدن ها
مثال شمع چو بام شبانیم
شبانگاهان تا صبحگاهانیم
مثال خوردن شدن از ساختنیم ما
که گرد شمع سوختنیم ما
حسام الدین شفیعیان

من در گذر از تاریخ با ارسطو


من در گذر از تاریخ با ارسطو

من با ارسطو چای خوردم
و از او پرسیدم حالش را
و او که واژگون شده بود در فلسفه حال خویش ز خود
من سقراط قصه‌های او بودم بدون او
من چراغ سر در علامت سوال او بودم بدون خودی ز خودم
من حکمت فکر او ز فکر دیگری بودم
من تنها عامل یاد خود او ز بردن یاد خودش ز خود او بودم
من غافل از صحبت او سنگ کتیبه‌ای بودم در دوران باستان در دوران گم شدن تاریخ
(حسام الدین شفیعیان)

/فصل رفتن ها/

/فصل رفتن ها/

اسطوره ی تاریخ کهن

شوالیه ی درد های زمین

قصه ی ماقبل از عدم بر ختم

جایی در قصیده ی تبلور پنهان از زندگی

پازلی از چند اپیزودیه غمبار از فصل زمستان تا پائیز

تک نواز سمفونی مرگ قطعه ای از متینگ تنهایی

بار شکستن ماضی های بعید هر چه قبل بود حال بعید

تکرار فاعلاتن فاعلاتن های فالش

مغز تمامیه مداد هایت برایت غم مینوازد

نت هایت را کمی آرام بر ساز زمین قطعه کن

اینجا فصل رفتن هاست

حسام الدین شفیعیان