حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//علی محمدی//

بنام خداوند بخشنده و مهربان

مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//

 

1-لطفا خودتان را معرفی کنید .

نام و نام خانوادگی-

از شهر-

شهر محل تولد-

شهر محل سکونت-

سابقه داستانویسی-  

 2-نقش جایزه های ادبی و رقابت های اینگونه را در معرفی و علاقمندی داستانویسان به ادامه این رشته چگونه میبینید؟ 

 

3-انجمن های ادبی و کارگاه ها و محافل داستانویسی را در رشد و شکوفایی استعدادها و یادگیری اصولی و تخصصی داستانویسی را چگونه ارزیابی میکنید؟ 

 

4-فکر میکنید داستان کوتاه یا رمان یا داستانک کدام بیشتر مخاطب دارد و به نظر شما دلیلیش را هم عنوان نمایید؟

 

5-چطور نقد ادبی و در کل نقد کردن داستان را اصولی میدانید و مزایا ی یک نقد خوب و در عوض فرایند نقد های غیر اصولی و اثر آن را در نویسنده عنوان نمایید؟

 

 

- کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید.

1- ادبیات داستانی-

3- فانوس-

4-داستانویسان-

5-آخرین دوره فانوس-

6-کتاب-

7-جایزه ادبی فانوس-

8-جایزه های ادبی خصوصی-

9-چاپ الکترونیک داستان-

10-چاپ داستان بصورت کتاب-

 

 

سلام

علی محمدی خاورانی هستم

ساکن شهر اصفهان
اصالتا اهل آبادان
حدود ده سال هست که به صورت حرفه ای کار داستان و داستان نویسی میکنم
فکر میکنم جایزه های ادبی جز نقش انگیزه دادن به صاحب اثر و ترقیب او به ادامه ی کار اثر دیگری در حرفه ی او نداشته باشند. انسانها ذاتا علاقه دارند که مورد تایید قرار بگیرند
انجمن های ادبی اگر تبدیل به محفل نشوند برای تایید و یا کوبیدن اثری میتوانند مفید باشند. کما اینکه من سالها عضو انجمن داستان نویسان اصفهان بودم. و این شش هفت سال اخیر کار اجرایی هم در آنجا انجام دادم
در مورد داستان کوتاه و یا رمان فکر میکنم تفاوتی در کل اثر وجود ندارد. این شکل دیدگاه نویسنده و صاحب اثر نسبیت به اجتماع و حوزه ای است که در آن کار میکند. و بالاخره هر کدام طرفدار عام یا خاص خودش را خواهد پیدا کرد.
و نقد: فکر میکنم و البته خیلی دوست دارم نقدهایی را بشنوم که نویسنده تمام تلاشش را کرده تا پیچیدگی درماتیکی و یا تکنیک خاصی را در اثر بوجود بیاورد و منتقد تیزبین با دقت متوجه آن شده و به آن اشاره میکند. حالا اینکه این پیچش خوب از کار درآمده یا نه جزو مسائل ثانویه است.
و در کل مطمئنم کتاب باید به صورت چاپی و با ناشری معتبر تولید شود.

با سپاس

علی محمدی خاورانی

مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//گلزار رضوی //

بنام خداوند بخشنده و مهربان

مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//

 

1-لطفا خودتان را معرفی کنید .

نام و نام خانوادگی-  گلزار رضوی

از شهر-طهران

شهر محل تولد- طهران

شهر محل سکونت- طهران

سابقه داستانویسی-من به شکل جدی سابقۀ داستان نویسی ندارم، رشتۀ تحصیلی و شغل ام فیلمنامه نویسی است؛ با این حال داستان نویسی هم برایم جذاب است.   

 2-نقش جایزه های ادبی و رقابت های اینگونه را در معرفی و علاقمندی داستانویسان به ادامه این رشته چگونه میبینید؟ مسلما هر تشویق بیرونی، پیشرفت حرکت درونی را آسان تر می کند.

 

3-انجمن های ادبی و کارگاه ها و محافل داستانویسی را در رشد و شکوفایی استعدادها و یادگیری اصولی و تخصصی داستانویسی را چگونه ارزیابی میکنید؟ 

اگرچه توانائی قصه گوئی، بیش از هر چیز یک ویژگی ذاتی است، با این حال بعید است که استعداد ذاتی، بدون پرورش و تربیت درست، به نتیجۀ درستی ختم شود.

4-فکر میکنید داستان کوتاه یا رمان یا داستانک کدام بیشتر مخاطب دارد و به نظر شما دلیلیش را هم عنوان نمایید؟

من در این زمینه هیچ تحقیق معتبری ندارم؛ با این حال معتقدم لذت منحصر به فرد خواندن هر کدام از انواع داستان، قابل مقایسه با نوع دیگر نیست.

5-چطور نقد ادبی و در کل نقد کردن داستان را اصولی میدانید و مزایا ی یک نقد خوب و در عوض فرایند نقد های غیر اصولی و اثر آن را در نویسنده عنوان نمایید؟

نقد مفید، نقاط ضعف و قوت داستان را بدون سو گیری بررسی می کند  و این امکان را به نویسنده می دهد که ناصافی های قلمش را برطرف کند.

 

- کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید.

1- ادبیات داستانی- شوق زندگی

3- فانوس- شب. سکوت. کویر        

4-داستانویسان- ماندگاران تاریخ زمین

5-آخرین دوره فانوس-غم انگیز

6-کتاب-دنیای مخفی من

7-جایزه ادبی فانوس-یک غافلگیری بامزه

8-جایزه های ادبی خصوصی-صدای ورق زدن

9-چاپ الکترونیک داستان-خداحافظ کتاب

10-چاپ داستان بصورت کتاب-خلق دنیای جادوئی در بطن مهربان درخت

مصاحبه //ششمین دوره جایزه ادبی فانوس//احسان مرادی//

بنام خداوند بخشنده و مهربان

مصاحبه //ششمین دوره جایزه ادبی فانوس//

 

1-لطفا خودتان را معرفی کنید .

 

احسان مرادی متولد 1370- محل تولد شهرستان ساوه – ساکن شهرستان ساوه – سابقه داستان نویسی 3 سال

 

 

 2-نقش جایزه های ادبی و رقابت های اینگونه را در معرفی و علاقمندی داستانویسان به ادامه این رشته چگونه میبینید؟ 

 

بدون شک این گونه جشنواره ها محفلی است برای نویسندگان جوانی که می خواهند استعداد و قوه نوشتنشان را ارزیابی کنند. و جشنواره فانوس این امتیاز را دارد تا داستان ها در معرض دید عموم قرار گیرد و سنجیده شود. چرا که در خیلی از جشنواره های دولتی جوایز و نفرات برگزیده اعلام می شود. اما هیچ گاه داستان هایشان در معرض دید و توجه عموم قرار نمی گیرد و تنها داوران و تعداد به خصوصی داستان ها را می خوانند.

 

 

3-به نظر شما چگونه باید فرهنگ سازی کرد تا حمایت های مردمی را به طرف جایزه های ادبی خصوصی سوق دادو جلب کرد؟

 

به نظرم هیچ گاه این امر صورت نمی گیرد. مگر اینکه آن جبهه از حمایت های مردمی وابسته به سازمان یا نهادی دولتی باشد یا اینکه فرد حمایت کننده خود در این راستا قدم بردارد. از این رو شناسایی و کشف این گونه افراد حامی نیازمند تجربه و کسانی که در این رابطه ارتباطات فراوانی دارند و می توانند به نفع ادبیات ، جایزه ادبی تولید و حفظ بفرمایند.

 

4-نقش نهادهای دولتی که در امر فرهنگی و ادبی فعالیت مینمایند را در حمایت از جایزه های ادبی خصوصی چگونه ارزیابی و توقع شما به عنوان نویسنده از آنان چیست برای ادامه ی حیات بهتر و پویا تر این نوع فعالیت های خوب فرهنگی؟

 

نهادهای دولتی به واسطه سرمایه گذاری در این امر می توانند چراغی باشند در کوره راه جایزه های ادبی. چرا که داستان نویسی نیز همچون دیگر هنرها مشقت فراوانی می طلبد و وقت گیر است. از این رو نویسندگان نیز به همین جوایز و پولی که برنده می شود اتکا می کند. که شاید گروهی با خلاقیت و استعداد به این واسطه از محیط دوار ادبیات داستانی خارج شوند و آنگاه باید تاسف خورد.

توقع من به عنوان نویسنده این است تا مراکز و نهادها و کسانی که حامی ترویج ادبیات هستند به داستان نویسان نیز اعتماد کنند و در بسیاری از جنبه های هنر به آنان فرصت دیده شدن بدهند.

 

5-آینده ی ادبیات داستانی و شرایط حاضر آن را چگونه ارزیابی میکنید؟

 

 تنها به طور پیش فرض می توانم در این باره قضاوت کنم. طیف وسیعی از علاقه مندان در این زمینه وجود دارند. گاهی آنهایی که در این زمینه استعداد چشمگیری دارند کنار گذاشته می شوند و گاهی آنهایی که با واسطه کتاب چاپ می کنند و معروف می شوند در حالیکه دانش کمی در زمینه ادبیات داستانی دارند. یا آنهایی که در این زمینه دانشش را فرا گرفته اند، کم کارند و با ادبیات جهان پیش نمی روند بلکه به ادبیات ماقبل خودشان دل بسته اند. امیدوارم ادبیات ایران نیز همچون ادوار گذشته به سمت جهانی شدن میل کند و کشورهای دیگر شاهد رشد و نفوذ نویسندگان ایرانی در کل ادبیات جهان باشند و همچنان که ما از آنها تاثیر گرفته ایم، آنها نیز از ما تاثیر بگیرند.

- کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید.

1- ادبیات داستانی- نوشتن و دیگر هیچ

3- فانوس- روزنه نوری در گریز از بادهای مخالف

4-داستانویسان- پروانه های دور فانوس

5-داوران ادبی فانوس- هسته مرکزی نمو نویسندگان نوپا

6-کتاب- صنعت رو به رشد ادبیات داستانی

7-جایزه ادبی فانوس- شمعی در باد

8-جایزه های ادبی خصوصی- کمک به جریان ادبیات جهانی

9-چاپ الکترونیک داستان- در معرض عموم

10-چاپ داستان بصورت کتاب- هنوز زود است

11-حسام الدین شفیعیان. بنیانگذار و دبیرجایزه ادبی فانوس- دوستدار نویسندگان نوپا

12-آینده ی جایزه ادبی فانوس-  نیل به فانوس های بیشتر

 

با تشکر ششمین دوره جایزه ادبی فانوس

مصاحبه فانوس-مرتضی حاتمی

جایزه ادبی فانوس؛ اتفاق مبارکی است در عرصه ی ادبیات داستانی مجازی.

 

1.    لطفا خودتان را معرفی کنید.

 حسام الدین شفیعیان

     مرتضی حاتمی اول بهمن ماه سال 1355 در شهر تنبور و عرفان (صحنه)که در 55 کیلومتری شهر کرمانشاه قره در 55 کیلومتری شهر کرمانشاه قذار داده به دنیا آورده شد.از همان سال های کودکی به نوشتن و مطالعه علاقه داشت.اولین داستانش را اول دبستان نوشت و که آن را تا سال ها قبال نگه داشته بود که متاسفانه مفقود شده است. تا به حال هنوز در دنیای داستان به سر می برد و به قول بهرام صادقی ((نوشتن،سرنوشتش شده است.))در نشریات محلی و سراسری حضور فعالیت دارد والان در تحریریه ی چند ماهنامه و هفته نامه قلم می زند برای دو محاطب بزرگسال وکودک ونوجوان هر دو با هم.اولین مجموعه داستانش را در سال 81 منتشر کرد والان هم چند عنوان داستان در دو زمینه ی کودک و نوجوان و بزرگ سال زیر چاپ ودر دست چاپ دارد،که احتمالن تا پایان امسال منتشر خواهند شد ((غم کاغذ اگر بگذارد!!)). چندین عنوان مجموعه داستان آماده ی چاپ دارد که در حال مذاکره با ناشران است. بنا به  شرایط کاری و زندگی در ایلام ساکن شده و در حال اتمام رمانی نوجوان با عنوان ((راز کوچه باغ هفت توت)).

 

   به تازگی کتاب ((فرهنگ داستان نویسان کرمانشاه)) را به پایان برده که اولین اثر در این زمینه است و تلاش می کند صدسال داستان نویسی در استان کرمانشاه را تدوین و  بررسی نماید. خوش نویسی می کند و در مرحله ی ممتاز مشق می کند و داور جشن واره های ادبی و فرهنگی و برگزیده در مسابقات مختلف داستان کوتاه و مقاله و نقد در سطوح کشوری بوده است.زندگی می کند و ((زندگی اش هم با داستان حرکت می کند.))

 

2.    نقش جایزه های ادبی و رقابت های این گونه را در معرفی و علاقه مندی داستان نویسان به ادامه این رشته چگونه می بینید.؟

 

   بی شک جایزه های ادبی در تشویق و ترغیب وافزایش میزان انگیزه برای جایزه بگیران نقشی انکارناپذیر داشته است.اتفاق مبارک جایزه دادن به صاحبان آثار ادبیات داستانی از چند جنبه برکت واهمیت دارد.از نگاه اول واکنشی مالی مطلوب و معنوی برای صاحب اثر به شمار می رود. نویسندگی چون شغلی رسمی به شمار نمی رود واهل قلم امیدی به بازنشسته گی و دریافت مزایایی دراین خصوص ندارد.(البته اگر اشتباه نکنم دراین چند سال اخیر،فرصت ها وتمهیدهایی برای بیمه ی اهالی قلم توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اندیشیده شده است.) از طرفی دیگر شاید نوشتن تنها منبع درآمد نویسنده است که هر از گاهی با دریاقت حق التالیف ها با درصدهای مختلف البته نه چندان بالا و حق التحریر و دریافت جایزه ای نقدی برایش فرصتی مطلوب است، زندگی اش بچرخد. از نظر دیگر ناشرکتاب جایزه گرفته، نیز از منبع درآمد حق نشر و تعدد چاپ های بعدی سود می برد و کسب و کارش هم رونق می گیرد واز طرفی دیگر چاپ های متعدد وپر شمارکتاب برای خوانندگان و مخاطبان برکت هایی نیز به دنبال دارد. مخاطبان با آثار درشت محتوا و ارزش مند بیشتر آشنا می شوند، میزان درصد افزایش مطالعه ی جامعه بالا می رود و متعاقب آن، میزان دانایی و آگاهی و خردمندی جامعه نیز افزایش پیدا می کند و هر گاه در جامعه، این اتفاق رخ بدهد،یعنی بخشی از رسالت نویسنده تحقق یافته است. جامعه ی آگاه و خردمند، انسان هایی عمیق و دانا و توانا خواهد داشت و در ادامه اتفاق هایی مطلوب و ارزنده و مقدس رخ خواهد داد.

 

   آگاهی و دانش افزایی که مخاطب از طریق کتاب به دست می آورد موجب تقویت تعامل و ارتباط میان مولف و مخاطب و آن ها را بیشتر به هم نزدیک می کند و این که جایزه دادن به کتاب،فاصله های میان مولف و مخاطب را برمی دارد.

 

      من با کلمه ی رقابت نویسندگان و شاعران و اهالی قلم با یکدیگر خیلی موافق نیستم. زیرا هرگاه اهل قلم متعهد باشد و به رسالت خودش که همان آگاهی بخشی و اندیشه محوری و تلاش در راستای توسعه ی ادبیات نو و خلاقه باشد و ملاک هاو معیارهای انسانی و اسلامی و عرفی در نظر داشته باشد، دیگر نیازی به رقابت با هم دیگر نخواهند داشت.   

 

        برگزاری جایزه و مسابقات مختلف ادبی، صرفا انجام فرایندی است که اندیشه ی مکتوب صاحب اثر را به نگاهی متفاوت در مخاطب که خواه ممکن است داور باشد و خواه ناقد، قرار می دهد.البته تلاش و همت اهالی قلم برای پیشی گرفتن از هم دیگر در راستای تعالی اندیشه ها و توسعه ی ادبیات خلاقه نه تنها بد نیست، بلکه فضیلتی ارج مند و ارزنده است

 

    در طول تاریخ ادبیات معاصر بعد از انقلاب، جوایز متعدد دولتی و خصوصی در عرصه های مختلف داستان، شعر و مطبوعات شکل گرفته و فعالیت داشته اند و بعضی از آنهانیز چراغ عمرشان خاموش شده است. جایزه ی ((قلم زرین)) ماه نامه ی گردون که در (سال های 73 و74) برگزیدگان خود را شناخت و بعد از محکومیت و مهاجرت مدیرمسوول این ماه نامه به خاج از کشور، چراغ این جایزه برای همیشه خاموش ماند.جایزه ی شعر ماه نامه ی ((کارنامه)) که این مجله هم توقیف شده و جایزه اش اگر اشتباه نکنم یک دوره برگزار شد و الان در محاق مانده جوایز دیگری هم چون: ((یلدا))،((بنیاد گلشیری))،((صادق هدایت))،((جایزه ی منتقدان مطبوعات))،((شعر فراپویان))، ((بیست سال داستان نویسی ایران در سال 77))،((جایزه ی پکا))، ((مهرگان))، ((بیژن جلالی ))، ((کتاب فصل وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی)) ،((کتاب سال جمهوری اسلامی)) (این دو جایزه به قوت خودشان باقی اند.) جایزه ی دولتی و وزین 110 سکه ای ((جلال آل احمد)) و تازه گی ها جایزه ی ((شعر محمود کیانوش)) (از پیشکسوتان ادبیات کودک و نوجوان)توسط کتابخانه ی مرجع کانون پرورش فکری کودکان ونوحوانان (البته هنوز به مرحله ی اجرایی نرسیده) جایزه ی پروین اعتصامی؛شهید حبیب غنی پورهفت اقلیم ولیراو ازجایزه هایی اند که هر کدام به نوعی تلاش داشته اند که اعتلا و رونق و رشد و تعالی ادبیات را موجب شوند.

 

     دعا کنیم که عمر جوایز ادبی درکشور عزیزمان طولانی باشد و هر سال بر رونق و تعداد و تعدد آن افزوده شود.آمین!

 

3.    انجمن های ادبی و کارگاه ها و محافل داستان نویسی را در رشد و شکوفایی استعدادها و یادگیری اصولی و تخصصی داستان نویسی را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

      انجمن های ادبی و محافل و کارگاه داستان نویسی هر کدام از زوایایی قابل بررسی و تحلیل اند.انجمن های ادبی به طور تخصصی انجمن های داستان، بی شک راه اندازی اماکنی برای آشنایی با اندیشه های مختلف افراد در راستای هم اندیشی اهالی قلم با یکدیگر، فرصت بدی نیست. محافل ادبی هم چنین انجمن های ادبی اگر با احترام به نظرات مخالف هم دیگر میزان قدرت نقد پذیری و پذیرش اندیشه های مخالف را دارا باشند، بسیار خوب است و اثرات مطلوبی خواهند داشت.

 

     در زمینه ی انجمن های ادبی،خودم معمولا یا از بانیان انجمن بوده ام ویا بخشی از وظایف رسمی و اساس نامه ای شان را بر عهده داشته ام و البته این سال ها به دلایل کاملا شخصی از حضور در تمامی انجمن ها و محافل ادبی (چه دولتی و چه خصوصی) دوری می کنم. به نظر من انجمن ها و کارگاه های تخصصی برای داستان نویسان و اهالی قلم که تازه وارد عرصه ی داستان نویسی شده اند، اگر فرایند محور و بر اساس نظم و برنامه ریزی اصولی و دقیق و حساب شده باشند و آموزه های لازم وکاربردی در آنها توسط افراد دارای صلاحیت و با تجربه ارائه شود ، خوب است ، منتهی با ذکر این توضیح که این شرایط برای افرادی باشد که با علاقه و پشت کار و جدیت ، مقوله ی ادبیات داستانی و نوشتن داستان را پی گیری کرده باشند.

 

    کارگاه های داستان نویسی در رشد و شکوفایی جدی تر داستان برای علاقه مندان موثر خواهد بود. باید توجه داشت که مدرسان این عرصه ابتدا خود داستان نویس باشند و سپس منتقدانی آگاه و منصف و در نهایت با علم و اسلوب ادبیات داستانی آن هم بروز و امروزی با تکیه بر دانش ادبیات کلاسیک، مسلط باشند.

 

    نکته ی دیگر دراین خصوص آسیب هایی است که ممکن است در ادامه انجمن داستان و کارگاه به آن مبتلا شود.آسیب هایی هم چون: یک نواختی و عدم تغییر و تحول، ضرورت نظارت دقیق و اصولی، توجه به خروجی هایی مقدور و تقویت انگیزه های علاقه مندان با استفاده از فرصت های انتشار و شرکت در جشن واره ها و مسابقات مختلف داستان نویسی و توجه به دوره های برگزاری آموزش بتوان بخشی از این آسیب ها را برطرف نمود.

 

4.    فکر می کنید داستان کوتاه یا رمان یا داستانک کدام بیشتر مخاطب دارد و به نظر شما دلیلیش را هم عنوان نمایید.

 

     این سه قالب ادبیات داستانی با توجه به تنوع ذائقه ای مخاطب ومیزان علاقه مندی به خوانش آنها متغیر است. در تعاریف این قالب ها نگاه های متعددی هست که در اینجا به آن نمی پردازم.در میزان مطالعه ی آثار چند نوع خواننده داریم:خواننده های حرفه ای ، نیمه حرفه ای و آماتور.به نظر من در این سه قالب، عنصر و مبحثی  به نام ((زمان)) نقشی مهم و کارآمد دارد. می دانیم که انسان امروز، یکی از دغدغه هایش زمان است. زمان که به نظر من ((طلا)) نیست، بلکه بخشی مهم و بزرگ از زندگی است. انسان امروز هماره در تکاپو و حرکت است و تلاش می کند که از زمان نهایت بهره را ببرد. مخاطبان در انتخاب هر یک از این سه نوع قالب، زمان مطالعه را انتخاب می کنند.افرادی که زمان بیشتری را در اختیار دارند و دغدغه هایی که رابطه ای مستقیم با زمان دارند را با آن درگیر نیستند، بیشتر به سمت و سوی رمان و داستان های بلند می روند. افرادی دیگر که زمان بخشی از زندگی شان را به خود اختصاص داده و فرصت مستمر مطالعه ی داستان را ندارند و به سراغ داستان کوتاه می روند و افرادی که محور زندگی شان زمان است و اهمیت و نقشی مهم در زندگی شان را دارد ، بیشتر به سمت و سوی داستانک و داستان های مینی مال می روند. البته نباید از یاد برد که از اهداف اصلی ادبیات لذت جویی و لذت بخشی است و در بخشی دیگر ، پر شدن اوقات فراغت . برای داستان نویسان بیشتر جنبه های محتوایی و تکتیکی و عناصر داستانی و بروز بودن و موضوع و...اهمیت دارد. خوانندگان آثار داستانی خود نیز به گروه ها و دسته هایی مختلف تقسیم می شوند که قرار گرفتن در این نوع دسته ها، ماهیت مطالعاتی شان را هم تعریف می کند. مثلا زنان خانه دار گرایش بیشتری به رمان های عامه پسند و خانوادگی و... دارند،زیرا زمان بیشتری را دراختیار دارند. صاحبان وعلاقه مندان به علم و تحصیل و... بیشتر به سمت داستان کوتاه و داستانک گرایش دارند. نباید از یاد برد که برنامه ریزی و مطالعه آن هم به صورت حرفه ای، می تواند مطالعه ی این قالب های داستانی را برای هر کس راحت و میسر نماید. اما فراموش نکنیم که اقبال با اثری است که مولفه های موثر مخاطب پسند و دارای اصول و عناصر زیبایی شناختی و پر جذبه را دارا باشد آن وقت مخاطب خودش با رغبت وانگیزه قالب مطالعاتی اش را انتخاب خواهد نمود.

 

5.    در خصوص واژه های زیر کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید:

 

ادبیات داستانی:

 

اگر منظور تاریخ آن در ایران باشد، که بخش مهمی از آن در استان کرمانشاه رخ داده است

 

فانوس:

 

بهانه ی حرکت و اعتماد به راه و یادآور دل تنگی هایی است که ((غروب)) هر((جمعه))به سراغم می آید و خاطره ی غروبی پرخاطره در یکی از تاکستان های صحنه با ((کوروش))

 

جایزه ادبی فانوس:

 

   اتفاق مبارکی است در عرصه ی ادبیات داستانی مجازی که دعا وتلاش کنیم روزی از مجاز درآید و حقیقی وجمع نویسندگان را مسبب شود وشعله اش در سطح ملی بتابد.

 

داستان نویسان:

 

عاشقان محکوم به چراغ افروزی در دنیای مبهم و خاکستری انسان معاصر

 

6.    سخن پایانی؟

 

     از همه ی دوستان عزیز نادیده و پر تلاش که روشنایی فانوس را موجب شده اند که در زیر این روشنایی پرخاطره اندیشه ها وآثار همدیگر را بخوانیم تشکر و سپاس گزاری می کنم. بی شک روشن نگه داشتن فانوس ، همتی می طلبد که پشت آن عشق و اعتقاد و باور به اعتلای ادبیات داستانی و معرفی استعدادهای تازه ی ادبی در این زمینه است. همت تان بلند وآسمان تلاش و زحمت تان آبی آبی...

 

 

 

موفق باشید.