بـهمحـض اینکـه حواریـون عیسـی اورا بهعنوان مسـیح موعودتشـخیص دادنـد، او شروع بـهتعلیـم دادن ایشـان نـودکـهاوبایـدرنج کشـیدهوبیـرد (متی بـاب ۱۶آیات ۲۱تـا۲۳را ببینیـد)، مفهومـی کـهپطـرس نـی توانسـت بپذیـرد. پطـرس تـا جایـی پیـش میرودکه عیسـی را عتـاب میکنـد. سـپس عیسـی رو بـه پطـرس کـرده و مـی فرمایـد «دور شـو، ای شـیطان» (متـی بـاب ۱۶آیـه۲۳ .(ایـن تنـدتریـن حرفـی اسـت کـه عیسـی در طـول رسـالت خویش به کسـی گفـت؛ بـا ایـن وجـود، ایـن بـرای خیریت پطـرس بود. سـخنان پطـرس تایـلات ودیدگاه خودخواهانه او درباره آنچه که به آن اشـتیاق داشـت را منعکس مینمود. عیسـی می بایسـت اورادر آن مـکان وزمـان درمسـیر خـودمتوقـف کنـد (واگـر چـه عیسـی درواقع با شـیطان سـخن مـی گفـت، پطـرسمتوجهپیاماو شـد). پطرس بایدمـی آموختکه خدمـتکردن ،رنج وملالـت بـه همـراه دارد. از ایـنودر نوشـته هـای بعدی اومشـخص اسـت که اوایـن درسرا آموختـه بـود
در ایـــن ثلـــث از دروس ، رســـاله هـــای اول و دوم پطـــرس را مطالعـــه میکنیـــم کـــه مطالــب آن از زبــان کســی نقــل شــده کــه در خطیرتریــن ِ لحظــات ِ رســالت عیســی ، او را همراهـی میکـرد. قابـل ذکـر اسـت کـه پطـرس در زمـره مسـیحیان جدیدالایـمن بـود کـه بـــه رهـــبری برجســـته و بلنـــد آوازه مبـــدل گردیـــد. ایـــن واقعیـــت هـــا بـــه تنهایـــی کفایـــت میکننـــد و مویـــد ایـــن نکتـــه هســـتند کـــه رســـاله هـــای او از ارزش و اعتبـــار کافـــی بـــرای مطالعـــه برخوردارنـــد. امـــا افـــزون بـــر ایـــن مقدمـــه ، رســـاله هـــای فـــوق بدیـــن خاطـــر نگاشـــته شـــد کـــه کلیســـاها در َم َحـــک آشـــفتگی و مصایـــب قـــرار گرفتـــه بودنـــد: آنهـــا از بیـــرون در معـــرض آزار و جفـــا و از درون بـــا خطـــر ظهـــور معلمیـــن فریبـــکار و دروغیـــن قـــرار گرفتـــه بودنـــد.
پطـرس هشـدار مـی دهـدکهایـن معلمین کـذاب در میـان گفته هـای خود شـکوتردید رادر بـارهبازگشـتدوبـارهمسـیح رواج خواهنـدداد. آنهـا خواهنـدگفـت: «کجاسـتوعده آمـدن او؟ زیـرا از زمانـی کـهپـدران به خـواب رفتند، هر چیـز همنگونهکهاز ابتـدای آفرینش بـود، باقـی اسـت» (دومپطـرس بـاب ۳آیـه۴ .(امـروزه تقریباً پـس ازدو هزار سـال ،واقعیت ایـن حملـهبـهمقدسـات رادرک کـرده ایم، آیا چنین نیسـت؟ در کنـار هشـدارهای پطـرس در خصـوص معلـمن کـذاب، رنـج هایـی کـهکلیسـاها تجربه کـردموضوعـی اسـتکـهاوبارهـا بـهآن اشـارهمیکنـد. اومـی گویـدایـن رنـج هـا آئینـهرنج هـای عیسـی هسـتند، اوکـهبـار سـنگین گناهـان ما را بـردوشخـودگرفتوبـر روی صلیب مـرد. (اول پطـرسبـاب ۲آیـه۲۴ .(امـا خـبر خـوشایـن اسـتکهمرگ عیسـی رهایـی ازمرگ ابـدی را بـه همـراهداشـت کـهنتیجـهگنـاه اسـتواکنـون نیـز بـرای کسـانی کـهبـهاوتوکل دارنـدزندگـی عادلانـهرا بـهارمغـان آورد. (اول پطـرسبـاب ۲آیـه۲۴
«لیکـن چـون باد را شـدیددید، ترسـان گشـت ومشرف بهغرق شـده، فریـاد بـرآورده، گفـت: خداونـدا، مـرا دریـاب. عیسـی بـی درنـگ دسـت آورده، او را بگرفـت و گفـت: ای کـم ایـمن، چـرا شـک آوردی؟» (متـی بـاب ۱۴آیـات ۳۰و۳۱.
اولین دیدگاه این است که عیسی مسیح گفت پطرس صخره ای است که او کلیسای خود را بر روی آن بنا می کند. بنظر می رسد که در این متن با واژگان بازی ادبی شده است” تو پطرس، یعنی “سنگ” هستی، و من بر روی این صخره، کلیسای خود را بنا میکنم”. از آنجاییکه نام پطرس به معنی صخره می باشد و عیسی مسیح کلیسای خود را بر روی صخره بنا خواهد کرد، پس اینگونه بنظر می رسد عیسی مسیح این دو را به هم ربط داده است. خداوند از پطرس برای ساخت پایه های کلیسا بسیار استفاده کرد. پطرس اولین فردی بود که در روز پنطیکاست کلام خدا را موعظه کرد (اعمال رسولان فصل 2 آیه های 14 تا 47). زمانیکه اهالی سامره برای اولین بار روح القدس را دریافت کردند پطرس نیز در آنجا حضور داشت (اعمال رسولان فصل 8 آیه های 14 تا 17). او اولین فردی بود پیام انجیل را به غیریهودیان رساند (اعمال رسولان فصل 10 آیه های 1 تا 48). به تعبیری، پطرس صخره “پایه” کلیسا بود.
تفسیر رایج دیگر از صخره این است که منظور عیسی مسیح از صخره “پطرس” نبوده بلکه اعتراف ایمانی پطرس در آیه 16 بوده است: “شمعون پطرس جواب داد: مسیح، فرزند خدای زنده! “. عیسی مسیح هرگز آشکارا به پطرس و یا رسولان دیگر درباره هویت کامل خویش تعلیمی نداد و تشخیص داد که خداوند چشمان پطرس را باز کرده و بر او آشکار ساخته که عیسی مسیح کیست. اعتراف به اینکه عیسی مسیح فرزند خدای زنده است از زبان او جاری شد و نشان دهنده ایمان قلبی او به عیسی مسیح بود. همین ایمان فردی و قلبی به عیسی مسیح است که عیار و نشان یک مسیحی واقعی می باشد. همه کسانیکه به عیسی مسیح مانند پطرس ایمان آوردند، کلیسا هستند. پطرس این حقیقت را در در کتاب اول پطرس فصل 2 آیه 4 بیان می کند:” میدانید که مسیح، آن سنگ زندهای است که خدا مقرر فرموده تا عمارت روحانی خود را بر آن بنا کند. گرچه انسانها دست رد به سینه او زدند. اما او نزد خدا عزیز و مکرم است. پس به سوی او بیایید
پطـرس نویسـندهدوکتـاب مـی باشـد (اول ودومپطـرس) کـهنـاماورا حمـل میکننـد. او یکـی از نخسـتین پیـروان عیسـی بـود؛ او در طـول خدمـت عیسـی در زمیـن بـا او مانـد؛ و او یکـی از نخسـتین شـاگردانی بـودکـهمقـبره خالـی رادیـد. از این روپطـرساز تجربـهای غنی برخـوردار بـودکـه بـا الهـام گرفـت از روح القدس توانسـت این نامه هـای قدرتندرا بنویسـد. «زیـرا کـه در پـی افسـانه های جعلـی نرفتیـم، چـون از قوت وآمدن خداوندماعیسـی مسـیح شـم را اعـلامدادیـم، بلکـه کبریایـی اورادیـده بودیـم» (دومپطـرسبـاب ۱آیه۱۶ .( پطـرساغلـبدر انجیـل ظاهـرمی شـودوپیروزی هاو شکسـتهایش آشـکارمی شـود. او در میـان حواریـون وعیسـی همیشـه نقـش روابـط عمومـی را ایفـا میکـرد. پطـرس پـس از رسـتاخیزومعـراج عیسـی، بـهیکـی از برجسـتهترین رهـبران کلیسـای اولیهتبدیل شـد. کتاب اعـمل رسـولان وغلاطیـان درباره او سـخن بیان مـی آورد. مهمتـراز همـه چیـزاینکـهپطـرسمی دانسـتکه خطـا، آمـرزشودر ایمن گامبرداشـت وفروتنـی چـه معنایـی داشـت. اوبـا تجربـهای کـهاز فیض خـدا بدسـت آورده بود، بـا آوایی مقتدرانـه، همـه مـا را نیـز که به هـمن فیـض نیازمندیم صـدا میزند.
پطرس میدانست که وقت کمی دارد (دوم پطرس فصل 1 آیه های 13-15) و این کلیساها با خطری فوری روبرو بودند (دوم پطرس فصل 2 آیه های 1-3). او از خوانندگان این کتاب می خواهد که ذهنشان را تازه کنند (دوم پطرس فصل 1 آیه 13) و فکرشان را روشن سازند (دوم پطرس فصل 3 آیه های ۱-۲) تا تعلیم او را به خاطر بسپارند (دوم پطرس فصل 1 آیه 15). او ایمانداران را به چالش کشاند تا با پذیرفتن خصوصیات خاص مسیحی در ایمان خود بالغ تر شوند، بدین وسیله در دانش و شناخت خود نسبت به عیسی مسیح موثر و پربار شوند (دوم پطرس فصل 1 آیه های ۵-۹). نویسندگان عهد جدید و قدیم با اقتدار بخاطر ایمانشان این مسیر را طی کردند (دوم پطرس فصل 1 آیه های ۱۲-۲۱، فصل 3 آیه 2، فصل 3 آیه های ۱۵-۱۶). پطرس اشتیاق داشت که ایشان در ایمانشان استوار گردند تا در برابر معلمان دروغین که به درون کلیساها رخنه کرده و بشدت به آنها آسیب زده بایستند. او در قسمتی که ایشان را مردود شمرد، رفتار، محکومیت و خصوصیتهای ایشان را توصیف نمود (دوم پطرس فصل ۲)، بعلاوه، ایشان بازگشت دوباره مسیح را مورد تمسخر قرار داده بودند (دوم پطرس فصل 3 آیه های ۳-۷). پطرس به مسیحیان تعلیم داد که بازگشت مسیح مشوق و انگیزه زندگی مقدس میباشد (دوم پطرس فصل 3 آیه 14). بعد از هشدار پایانی، پطرس دوباره ایشان را تشویق کرد که در فیض و شناخت خداوند و نجاتدهنده خود عیسی مسیح رشد کنند. او با کلامی پیرامون ستایش خداوند و نجاتدهنده خود سخنانش را به پایان رساند (دوم پطرس فصل 3 آیه 18).
اول پطرس نامهای است از جانب پطرس به ایماندارانی که در دنیای باستان پراکنده شده بودند و در آزار و اذیت و سختی به سر میبردند. پطرس کسی بود که با مفهوم آزار و اذیت شدن به خوبی آشنایی داشت. او را بخاطر موعظۀ کلام خدا کتک زدند، تهدید کردند، مجازات کردند و به زندان انداختند. او میدانست که تحمل بدون تلخی، از دست دادن امید و زندگی مطیعانه با ایمانی عظیم و زندگی پیروزمندانه مستلزم چه بود. این شناخت از امید زنده در عیسی، همان پیغام بود و الگوی مسیح همان الگویی که میبایست پیروی میشد.
دوم پطرس فصل 1 آیه های 3-4، «او همچنین با قدرت عظیمش، هر چه که برای یک زندگی خداپسندانه نیاز داریم، عطا میکند و حتی ما را در جلال و نیکویی خود سهیم میسازد؛ اما برای این منظور، لازم است که او را بهتر و عمیقتر بشناسیم. با همین قدرت عظیم بود که تمام برکات غنی و عالی را که وعده داده بود، به ما بخشید. یکی از این وعدهها این بود که ما را از شهوت و فساد محیط اطرافمان رهایی دهد و از طبیعت و صفات الهی خود بهرهای به ما عطا فرماید».