روزها وقت داشت که در سکونت روح به گذشته خود بیاندیشد.به دوران تلخ زندگی خود.به خیانت تلخ خود.اما روح مقدس خدا و حضور یادمان مسیح در او ،او را تشویق نمود که نه تنها او باید به یهودیان مژده نجات را بدهد بلکه همچنین به غیر یهودیان نیز.پس به منزل یک رومی رفته و مژده رستگاری استادش را به افسر رومی و تمامی اهل خانواده او داد.ما در دوازده فصل نامه اعمال رسولان از فعالیتها و تلاش پطرس برای نجات جانها می خوانیم.از زندان و توهین و شلاق خوردن او تا مسافرت هایش.از آغازگر سرایت دادن مهر و فیض مسیح نه تنها به مردم اسرائیل بلکه به تمام مردم دنیا و پطرس اولین شاگرد مسیح بود که اولین گام را به دنیای غیر یهود برداشت.اگر بدانید که سنت و شریعت یهود چقدر آنان را از تماس با بیگانگان و غیر یهودیان بازمی داشت و نهی میکرد و اگر بخاطر بیاورید که خود پطرس یک یهودی غیرتی و آتشین بود ،آنوقت است که به این تبدیل شگرف این ماهیگیر جلیلی در هدایت روح القدس پی می برید.و او این را به سراسر دنیا آن زمان برد.از سرزمین بابل تا مرکز روم.پطرس به روشنی می دانست که چه چیزی در انتظار اوست.در آن شبی که با یوحنا و خداوندش برای آخرین بار در کنار ساحل دریاچه جلیل قدم می زدند،عیسای مسیح به روشنی و وضوح به او فرمود که چه آینده ای در انتظار اوست.