هر چه در راهنمایی آید بر انسانها مفید واقع میشود و آنچه مفید واقع میشود بذر نیکو هست که اندیشه در آن مثال روئیدن از خاک تا به سرفرازی خواهد بود.
هر آنچه از کتب خوانده شود تعقل و تفکر میخواهد از دوستی از اتحاد از امت ها آنکه سست ایمان باشد با حرفی ریزش خواهد کرد و آنکه نکوبد نفهمد و آنکه بکوبد بجوید به درستی دریافت خواهد کرد زیرا این خاص خوش آمد آنانی خواهد بود که به درستی آنچه مکتوب در کتب هست خواهند رسید. و آنکه درست بکوبد برابری دهد و آنکه نشناسد در خواب بماند و آنکه نتواند مسائل ریز را درک کند چگونه مسائل سنگین را تواند درک کرد مگر به پر شدن کسی که میخواهد پر از روح راستین شود باید رضایت خداوند را جلب کند و کسی که رضایت مخلوق را بر خالق ارجحیت دهد آن در زنجیره منافع زمینی میفتد و آنکه در زنجیره منافع زمینی افتد عروسک خیمه شب بازی دست منافع طلبان خواهد شد آنکه محکوم میکند تاریکیست زیرا اگر درون روشنایی نباشد تاریکی آن را فرا میگیرد و تاریکی محبت را میخشکاند و آنکه فهم در محبت مهربانی دوستی نکند تاریکی بر او غلبه میکند آنکه معنی آیات کتب را بفهمد امت ها را بفهمد و معنی منافع طلبان را بفهمد خود بداند آنکه محکوم میکند منافع ابلیسی هست.زیرا آنکه پر شود از وقایع امورات نه در بعد جهان چند آجری خود بلکه در تمام امورات پر میشود و آنکه پری او درست واقع شود از آنچه خواهند کرد یا خواهد فهمید یا همان لحظه در همانجا با قدرت روح پر میشود و روح در حیطه بند نیست بلکه بندها را میگسلد و زنجیرها را میبرد و در هر لحظه حاضر و ناظر بر اعمال میشود.آنکه با لغزشی ریزد معنی خواست او را نمیفهمد و آنکه در روح پر نشود به حقایق راستین رهنمود راهنمایی نمیشود اما آنچه کتب گفته میشود در هر بار آن تازه شدن کلام را درک میکند و قوت کلام را حس میکند و حس قدرت کلام در هر بار اندیشیدن کلام تازه از همان کلام را جاری میکند .و آنچه پازل شود خود به آنچه گفته میشود پی میبرد زیرا دقیق و منظم خواهد بود اما آنکه با بادی ریزد لغزش خورد با کلام تاریکی فردا با کمترین مقدار خواهد ریخت پس گوش را با پر شدن بکار بستن مهم هست.و آنکه خوار میشود در ملکوت الهی آنیست که نه بفهمد نه پر شود به مقدار خود وقتی بنگرد نبیند و وقتی بخواند فهم نکند آن در تاریکی خود خود را محکوم به خواری در ملکوت کرده.اما آنی که ساده ترین مقیاس برابری را نتواند بدهد در آنچه کتب میگویند آن در دام فرعونیان بیفتد . فرعون از منظر هر کتبی نوعی هست.فرعون یعنی اشرافیت در منافع .منافع یعنی برتری زمینی. حال اگر وقایع مکشوف شود فرعونیان مکشوف خواهند شد که کیستند و چه میکنند و چه بد عمل میکنند زیرا خود را در مال برتری دهند و وقتی بینند فهم نکنند و زمانی پی ببرند که در هاویه به ملاقات هم می آیند و زیر دستان به فرعونیان گویند ما را نجات دهید و آنها گویند چشم داشتید نفهمیدید گوش داشتید نشنیدید و فهم داشتید نفهمیدید و حس داشتید پر نشدید آن روز آنها در تاریکی پر شدن از منافع زمینی قبول حرف دروغ خود خود را در ابلیس تاریکی محکوم خواهند کرد و به آنها کسی بدی نکرده زیرا میتوانستند بفهمند اما نخواستند و فکر میکردند تمام امورات زمانبندی خدا چیزی جز اوهام نیست در حالی که خود در اوهام نفس خود شرارت کردند و خود را محکوم در تخت داوری به هاویه افکندند که آن را خیال پنداشتند و گفتند جز همین زندگی دیگر نیست.حال آنکه ملکوت بر آنها بسیار گفته و دیده میشد حتی در کلام اما هم در کلام فهم نکردند و هم در دید خوانش راحت آن.