5. ای جان من چرا خمیده شدهای، و چرا در من پریشان گشتهای، امید بر خد.ا دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خد.ای من است
5. چون این را بیاد میآورم جان خود را بر خود آگاه میسازم، چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را بخانة خد.ا پیش میبردم، به آواز ترنم و تسبیح درگروه عیدگزاران
6. دشمنانم دربارة من به بدی سخن میگویند، که کِی بمیرد و نام او گُم شود
6. خد.ا همراه اوست پس لغزش نخواهد خورد، خد.ا او را یاری خواهد کرد در طلوع صبح
7. ایشان جمع شده کمین میسازند، بر قدمهای من چشم دارند زیرا قصد جان من دارند
6. اینک خد.ا مددکار من است، خد.اوند از تأییدکنندگان جان من است
5. بیتردید بر من میشتابند و خود را آماده میکنند، پس برای ملاقات من برانگیخته شو و ببین
13. به سبب گناهِ زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند، و به عوض لعنت و دروغی که میگویند
10. و اما آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد، و در زمین فرو خواهند رفت
7. نزد خد.اوند خاموش شو و منتظر او بمان، و از (مشاهده) شخص بهظاهر موفق و مرد حیلهگر (که موفق است) خود را مشَوش مساز
22. زیرا آنانی که از وی برکت یابند وارث زمین گردند، و اما آنانی که لعنت شدهاند منقطع خواهند شد
33. خد.اوند او را در دستش ترک نخواهد کرد، و چون به داوری آید او را (در مقابل شریر) محکوم نخواهد کرد
7. خروجش ازکرانة آسمان است و مدارش تا به کرانة دیگر، و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست
21. سرزنش دل من را شکسته است و به شدت بیمار شدهام، انتظار مشفقی کشیدم ولی نبود، و برای تسلیدهندگان (منتظر شدم) اما نیافتم
13. ملوک لشگرها فرار کرده منهزم میشوند، و زنی که در خانه مانده است غارت را تقسیم میکند
8. و تلاطم دریا را ساکن میگردانی، تلاطم امواج آن و خروش امتها را