35 آنگاه عیسی بدیشان گفت، اندک زمانی نور با شماست. پس مادامی که نور با شماست، راه بروید تا ظلمت شما را فرو نگیرد؛ و کسی که در تاریکی راه میرود نمیداند به کجا میرود.
40 چشمان ایشان را کور کرد و دلهای ایشان را سخت ساخت تا به چشمان خود نبینند و به دلهای خود نفهمند و برنگردند تا ایشان را شفا دهم.
48 هر که مرا حقیر شمارد و کلام مرا قبول نکند، کسی هست که در حقّ او داوری کند، همان کلامی که گفتم در روز بازپسین بر او داوری خواهد کرد.
20 بسیاری از ایشان گفتند که دیو دارد و دیوانه است. برای چه بدو گوش میدهید؟
36 آیا کسی را که پدر تقدیس کرده، به جهان فرستاد، بدو میگویید کفر میگویی، از آن سبب که گفتم پسر خدا هستم؟
34 در جواب وی گفتند، تو به کلّی با گناه متولّد شدهای. آیا تو ما را تعلیم میدهی؟ پس او را بیرون راندند.
13 آنگاه فریسیان بدو گفتند، تو بر خود شهادت میدهی، پس شهادت تو راست نیست.
21 باز عیسی بدیشان گفت، من میروم و مرا طلب خواهید کرد و در گناهان خود خواهید مرد و جایی که من میروم شما نمیتوانید آمد.
29 و او که مرا فرستاد، با من است وپدر مرا تنها نگذارده است زیرا که من همیشه کارهای پسندیده او را بجا میآورم.
44 شما از پدر خود ابلیس میباشید و خواهشهای پدر خود را میخواهید به عمل آرید. او از اوّل قاتل بود و در راستی ثابت نمیباشد، از آنجهت که در او راستی نیست. هرگاه به دروغ سخن میگوید، از ذات خود میگوید زیرا دروغگو و پدر دروغگویان است.
55 و او را نمیشناسید، امّا من او را میشناسم و اگر گویم او را نمیشناسم مثل شما دروغگو میباشم. لیکن او را میشناسم و قول او را نگاه میدارم.