1-خداوند به کسی قدرت هدایت و اوامر حق را میدهد که درباره او به اطمینان امانت و درستی در او و امر خوب و حمایت از مخلوقات از انسان و حیوان و گیاه و مهربانی را در او به پری رسانده باشد و خداوند سرافراز کننده هست و خداوند کسی را دوست میدارد که در جهت خیرو منفعت بشریت کوشا باشد.
2-خداوند بینایی میدهد و حس را خداوند مهربان هست خداوند حکمت ها را در حد اعلی آن میداند و خداوند به نیکی و خوبی رهنمود میکند.
3-هیچگاه آدم بد قدرت بر خیر ندارد زیرا بدی را در خود جای میدهد آدم بد آدمیست که آزار رسان و ظالم باشد آدم بد در تاریکیست و تنها قدرت او آزار رساندن اوست اما در تاریکی در غفلت و تباهی هر کاری که بد کند به خودش روزی بر میگردد و انسانهای در روشنایی از پر شدن از موهبت و مهربانی خدا راه درست را میپیمایند حتی اگر تاریکی از آنها نفرت کند خداوند خوار کننده درستکاران نیست زیرا خداوند خواری اصلی را در سرای کوتاهی دست انسانها از زمین و سرافرازی در آنجا تو چه اندوخته ای هست نه چه قدرتی یا مالی در زمین داشتی آنجا فقط اعمال انسانهاست که یاری کننده آنهاست زیرا خداوند همانقدر که مهربانست عادل هست و عدالت خدا یعنی اینکه مصلحت او چه کسی را در آنجا حکمت او چه کسی را در آنجا بگمارد به امورات هست نه خواست هیچ انسانی و قدرتی زیرا قدرت در سرای بی زوال کارها کاملان به خدا واگذاری هست زیرا زمین محل بوته آزمایش ها و اعمال ها و کوله باری برای سرای بی زوال حکومت کامل الهی یعنی حکومت به معنای آنجا قدرت و امیال زمینی جایی ندارد و تنها شخصیت و چشم باز شدن برزخی کامل هست که به امورات میرساند و این یعنی حقیقت ها را دریافتن کامل و آنجا شما کیستید یعنی اعمال شما و آنجا شما چه کردید یعنی کارهای شما در زمین پس سرای زمین فرصت بذر های نیکوست برای برداشت نیکو در سرای بی زوال الهی.