موسی (به عبری: מֹשֶׁה) مهمترین شخصیت تنخ و دین یهودیت است؛ بهگفته تنخ، او بنیاسرائیل را در زمان خروج از مصر و تا رسیدن به مرز کنعان رهبری کرد. نوشتن تورات (پنج کتاب اول تنخ) به او منسوب است.
بعد از خروج از مصر، موسی بنیاسرائیل را به بیابان رهنمون کرد تا در کوه سینا با یهوه ملاقات کنند. آنان سه ماه در راه بودند و در طول مسیر مشکلاتی برایشان پیش آمد اما نهایتاً به یهوه رسیدند. یهوه به آنان قول داد اگر از عهد من پیروی کنید، اسرائیل ملت مقدس من خواهد بود. بنیاسرائیل پذیرفتند و یهوه ده قانون برایشان وضع کرد
دربارهٔ نام موسی در تورات این توضیح وجود دارد که وقتی دختر فرعون موسی را از آب بیرون کشید (מְשִׁיתִֽהוּ، مشیتیهو)، او را «موسی» (מֹשֶׁה، موشه) نام نهاد.[۱] بدین ترتیب، نویسندگان تورات به صورت ظاهری این اسم را به ریشه משׁה (مشه) به معنای «بیرونکشیدن» مرتبط کردهاند؛ این تفسیری عامیانه و متاخر است و بیشتر تاریخپژوهان اعتقاد دارند «موسی» نامی مصری است.[۲] ظاهراً نام موسی از ریشه «مسی» به معنای «فرزند» یا مرتبط با فعل «متولد شدن» و احتمالاً مخفف نامی است که به خدایان اشاره داشته
موسی پسر عمرام و یوکابد بود؛ هر دو از طایفه لاویان بودند[۱۴] و عمرام برادرزاده یوکابد بود.[۱۵] او خواهری بزرگتر به نام میریام و برادری بزرگتر به نام هارون داشت. یوکابد بعد از تولد موسی، او را برای ۳ ماه از ترس فرعون پنهان نگه داشت و سپس، وی را در سبدی گذاشت و در نیزار کنار رود نهاد، در حالی که خواهر موسی او را از دور زیر نظر داشت. دختر فرعون که در حال حمام کردن بود، او را دید و دستور داد از آب بیرونش آورند. گریههای موسی دل او را به رحم آورد و تصمیم گرفت نوزاد عبرانی را نزد خود نگاه دارد. مطابق پیشنهاد خواهر موسی، دختر فرعون موسی را به زنی عبرانی که همان مادر موسی بود، سپرد تا به او شیر دهد. زمانی که طفل رشد کرد، او را نزد دختر فرعون بازگرداندند.[۱۶] نام موسی را همو بر روی کودک گذاشت.[۱۷] بدین ترتیب، موسی چون شاهزادهای در قصر فرعون رشد کرد