حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

((قرآن کریم))

78) و برخى از آنان گروهى هستند که زبان خود را به خواندن نوشته هاى خویش مى پیچانند و آن را به صورت کتاب آسمانى قرائت مى کنند تا آن را از کتاب خدا پندارید، با این که از آن کتاب نیست، و تصریح مى کنند که از جانب خداست در حالى که از جانب خدا نیست، و بر خدا دروغ مى بندند و خود مى دانند.

79) هیچ بشرى را نشاید که خدا به او کتاب آسمانى و داورى و نبوّت دهد، سپس او به مردم بگوید: شما بندگان من باشید، نه بندگان خدا. بلکه مى گوید: از آن روى که کتاب آسمانى را به مردم مى آموزید و نیز بدین سبب که معارف و احکام آن را فرا مى گیرید، مردانى الهى باشید و در عبادت و بندگى او سخت بکوشید.

80) و نیز نشاید که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را خدایگان بگیرید. آیا پس از آن که تسلیم خدا شده اید شما را به کفر فرمان مى دهد ؟

81) و هنگامى ]را یاد کن[ که خداوند از پیامبران و امت هایشان پیمان گرفت که هر کتاب و حکمتى به شما دادم به آن ایمان مى آورید، سپس پیامبرى را که به سوى شما مى آید و حقانیت آنچه را که با شماست تأیید مى کند یارى مى دهید. آن گاه به پیامبران فرمود: آیا اقرار کردید و از امت هاى خود نیز پیمان مرا بر این امر گرفتید ؟ گفتند: آرى، اقرار کردیم. فرمود: پس شما پیامبران و امت ها گواه یکدیگر باشید و من نیز با شما از گواهانم.

82) پس کسانى که بعد از این روى برتابند، آنانند فاسقان و از راه خدا خارج شدگان.

83) با این وصف، آیا یهودیان و مسیحیان آیینى را غیر از آیین خدا مى جویند که در برابر خدا تسلیم نمى شوند و آیین تو را تأیید نمى کنند ؟ با این که همه کسانى که در آسمان ها و زمینند، خواه و ناخواه در برابر او تسلیم شده اند. راستى چگونه از آیین خدا روى برمى تابند با این که سرانجام به سوى او بازگردانده مى شوند ؟

84) اى پیامبر، بگو: من و پیروانم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط ( پیامبرانى از نسل یعقوب ) فرو فرستاده شده، و آنچه به موسى و عیسى و دیگر پیامبران از جانب پروردگارشان عطا شده است ایمان آورده ایم و میان هیچ یک از پیامبران فرقى نمى گذاریم که به برخى ایمان بیاوریم و به برخى دیگر کفر ورزیم، و ما تسلیم و فرمانبردار خداییم.

85) و هر کس جز تسلیم بودن در برابر خدا آیین دیگرى طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمى شود و او در آخرت از زیانکاران است.

86) چگونه خداوند قومى را که پس از ایمانشان کافر شدند هدایت کند و پیش از این شهادت داده بودند که پیامبر بر حق است و دلایل روشن نیز به آنان رسیده بود ؟ آنان از سرِ لجاجت به کفر روى آوردند و به همین سبب ستمکارند، و خدا مردم ستمکار را هدایت نمى کند.

87) آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود.

88) در لعنت خدا ماندگار و براى همیشه در عذاب گرفتارند، نه عذاب از آنان کاسته مى شود و نه مهلتى مى یابند.

89) مگر کسانى که پس از آن توبه کردند و مردمى شایسته شدند، که خدا آنان را مى آمرزد و بر آنها رحمت مى آورد، زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

90) به یقین، کسانى که پس از ایمانشان بى هیچ بهانه اى کافر شدند و سپس بر کفر ]خویش[ افزودند، هرگز توبه آنها پذیرفته نمى شود، چرا که توبه آنها توبه واقعى نیست و اینان گمراهانند.

91) به یقین کسانى که کافر شدند و در حال کفر مردند، از هیچ یک از آنان گنجینه اى به گستره زمین که آکنده از طلا باشد پذیرفته نمى شود، هر چند آن را فدیه دهد تا به بهشت درآید. براى آنان عذابى دردناک خواهد بود و یاورانى که آنها را از عذاب برهانند نخواهند داشت.

92) هرگز به نیکى دست نمى یابید و از نیکان نمى شوید مگر این که از آنچه دوست مى دارید انفاق کنید، و هر چه را انفاق کنید پاداش آن را نزد خدا خواهید یافت، زیرا خدا به انفاق شما داناست.

93) پیش از آن که تورات نازل شود، همه خوراکى ها ـ جز آنچه اسرائیل بر خود حرام کرده بود ـ براى بنى اسرائیل حلال بود. به یهودیان بگو: اگر راست مى گویید که پیش از تورات نیز بعضى از خوراکى ها حرام بوده است، تورات را بیاورید و آن را بخوانید تا حقیقت آشکار شود.

94) پس اگر چنین نکردند، بدان که بر خدا دروغ بسته اند، و هر کس پس از آشکار شدن حقیقت، بر خدا دروغ بندد، چنین کسانى ستمکار خواهند بود.

95) بگو: خدا راست گفته است که هیچ یک از خوردنى هاى پاکیزه را پیش از نزول تورات بر بنى اسرائیل حرام نکرده بود. پس اى فرزندان اسرائیل، از آیین ابراهیم که حق گرا بود و از مشرکان نبود پیروى کنید.

96) نخستین خانه اى که براى مردم به منظور عبادت خدا بنا نهاده شده همان خانه پربرکتى است که در مکّه قرار دارد و مایه هدایت آدمیان است.

97) در آن جا نشانه هاى روشنى است که یاد خدا را در دل ها زنده مى دارد. از جمله آنها مقام ابراهیم، امنیت و حج آن خانه است. پس هر که به آن درآید ایمن است. و براى خدا بر عهده مردم است که قصد آن خانه کنند و حج به جاى آورند، البتّه این بر کسانى واجب است که بتوانند راهى به سوى آن بیابند. و هر کس حجِ خانه خدا را ترک کند، به خدا زیانى نمى رساند، زیرا خدا از همه جهانیان بى نیاز است.

98) بگو: اى اهل کتاب، چرا آیات خدا را انکار مى کنید با این که خدا بر آنچه انجام مى دهید گواه است ؟

99) بگو: اى اهل کتاب، چرا کسانى را که ایمان آورده اند، از راه خدا باز مى دارید و کجِ آن را مى طلبید با این که حقیقت را مى دانید و بر آن گواهید ؟ و خدا از آنچه مى کنید بى خبر نیست.

100) اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر از گروهى از کسانى که به آنان کتاب آسمانى داده شده است پیروى کنید، شما را پس از آن که ایمان آورده اید به کفر باز مى گردانند.

101) چگونه پیرو آنان مى شوید و پس از ایمانتان به کفر مى گرایید با اینکه آیات خدا پیوسته بر شما تلاوت مى شود و پیامبر او نیز در میان شماست ؟ شما مى توانید با اندیشه در آیات قرآن و پیروى از پیامبر در دین خود بصیرت یابید و از گرایش به کفر ایمن شوید، زیرا هر کس به قرآن و رسول خدا تمسک جوید، به خدا تمسک جسته و هر کس به خدا تمسک جوید، قطعاً به راهى راست هدایت شده است.

102) اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا آن گونه که حق پروا کردن از اوست پروا کنید و به فرمان او همواره گردن نهید، و مبادا جز در حالى که تسلیم اویید بمیرید.

103) و همگى به ریسمان الهى ( قرآن و پیامبر ) که شما را به خدا پیوند مى دهد، چنگ زنید و از اختلاف و پراکندگى بپرهیزید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آن گاه که دشمن یکدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت انداخت و در پرتو نعمت او با یکدیگر برادر شدید، و آن گاه که بر پرتگاه گودالى از آتش بودید پس شما را از آن رهایى بخشید. بدین سان خدا آیات خود را براى شما بیان مى کند، باشد که شما راه یابید.

104) و باید از میان شما گروهى باشند که مردم را به نیکى فراخوانند و آنان را به کار پسندیده وادارند و از کار زشت و نکوهیده نهى کنند. اینانند که نیکبخت خواهند بود.

105) و مانند کسانى نباشید که وحدت خود را از دست دادند و پراکنده شدند، و پس از آن که دلایل روشن براى آنها آمد، در باورهاى دینى خود اختلاف کردند. اینانند که برایشان عذابى بزرگ خواهد بود.

106) در روزى که چهره هایى سفید و چهره هایى سیاه شود، پس به کسانى که روسیاه شده اند گفته مى شود: آیا بعد از ایمانتان کافر شدید ؟ پس به سزاى این که کفر مىورزیدید عذاب را بچشید.

107) امّا کسانى که در آن روز روسفیدند در رحمت خدایند و جاودانه در آن خواهند بود. (107

108) اینها آیات با عظمت خداست که آنها را به حق بر تو مى خوانیم، و خدا هیچ ستمى براى جهانیان نمى خواهد.

109) و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آنِ خداست و همه امور به خدا بازگشت مى یابد و به دست او جارى مى گردد، پس چگونه ممکن است بر کسى ستم کند ؟

110) در آغاز ظهور اسلام شما مسلمانان بهترین امتى بودید که براى ]اصلاح دنیا و آخرت[ مردم پدیدار شدید، زیرا به کار نیک فرمان مى دادید و از کار ناپسند باز مى داشتید و دعوت خدا را باور داشتید پس اگر اهل کتاب نیز دعوت خدا را پذیرفته بودند، قطعاً برایشان بهتر بود، ولى تنها گروهى از آنان ایمان آوردند و بیشترشان از فرمان خدا خارج شدند.

111) آنان هرگز به شما زیانى نمى رسانند، فقط شما را اندک آزارى مى دهند، و اگر با شما بجنگند، به شما پشت مى کنند و مى گریزند، سپس از سوى هیچ کس یارى نخواهند شد.

112) هر کجا یافت شوند و تسلطى بر آنان حاصل آید باید مهر خوارى بر آنان نهاده شود، مگر آن که به رشته اى از جانب خدا تمسّک جویند و به پیمانى از سوى مردم متعهد شوند. آنان خشمى را از خدا بر خود جاى دادند و مهر درماندگى بر ایشان زده شد. این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر مىورزیدند و پیامبران را به ناحق مى کشتند، و این از آن روى بود که از فرمان خدا سرپیچى کردند و از حدود ]الهى و انسانى [ تجاوز مى نمودند.

113) همه آنان یکسان نیستند. از میان اهل کتاب گروهى هستند که بر ایمان و اطاعت خدا پایدارند و در ساعاتى از شب آیات خدا را تلاوت مى کنند و سر به سجده مى نهند.

114) به خدا و روز واپسین ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان مى دهند و از کار ناپسند باز مى دارند و در انجام کارهاى نیک شتاب مى کنند، و آنان از شایستگانند.

115) و هر کار نیکى انجام دهند، هرگز درباره آن از جانب خدا ناسپاسى نبینند، و خدا به تقواپیشگان داناست.

116) یهودیان و مسیحیانى که با انکار رسالت پیامبر کافر شدند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزى از نیاز آنان را به خدا برطرف نخواهند کرد و از عذابى که خدا برایشان آماده کرده است نخواهند کاست. آنان همدم آتشند و در آن جاودانه اند.

117) مَثَل آنچه آنان در زندگى دنیا براى دستیابى به اهداف نارواى خود هزینه مى کنند، همچون مَثَل بادى است که در آن سوز و سرمایى سخت باشد و به کشتزار مردمى که برخود ستم کرده اند بوزَد و آن را تباه سازد. خدا بر آنان ستم روا نداشته است، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده اند که اموال خود را در راه باطل هزینه نموده اند.

118) اى کسانى که ایمان آورده اید، به غیر همکیشان خود اعتماد نکنید و آنان را همراز خود نگیرید. آنان در حق شما از هیچ شرّ و فسادى کوتاهى نمى کنند. دوست داشته اند که شما در رنج بیفتید و سخت زیان ببینید. دشمنى از دهان هایشان و لحن سخنانشان آشکار است و آنچه سینه هایشان از دشمنى شما پنهان مى دارد ـ که در بیان نمى گنجد ـ بزرگ تر است. همانا ما آیات و نشانه ها را براى شما به روشنى بیان کردیم، اگر خرد را به کار گیرید درمى یابید.

119) هان، شما همانهایى هستید که آنان را دوست مى دارید، ولى آنها شما را دوست نمى دارند، و شما به همه کتاب هاى آسمانى ایمان دارید، ولى آنان به کتاب شما ایمان ندارند، و چون با شما دیدار کنند گویند: ایمان آوردیم. و چون با یکدیگر خلوت کنند، از خشم بر شما سرانگشتان خود را به دندان مى گزند. بگو: به خشم خود بمیرید که خدا به راز سینه ها داناست.

120) اگر به شما خوشى رسد مایه اندوهشان مى شود، و اگر به شما بدى رسد بدان شاد مى گردند. و اگر بر ناگوارى ها صبر کنید و تقوا پیشه سازید، نیرنگشان اندک زیانى به شما نمى رساند، چرا که خدا به آنچه مى کنند احاطه دارد.

121) و یاد کن زمانى را که بامدادان از میان کسان خود بیرون رفتى در حالى که براى تدارک جنگ اُحُد مؤمنان را در پایگاه هایى که مناسب پیکار بود جاى مى دادى، و خدا سخنان آنان را مى شنید و به راز دل هایشان دانا بود.

122) آن گاه که دو گروه از شما هراسى به دل راه دادند و خواستند سستى کنند، در حالى که خدا یاورشان بود. پس مؤمنان باید امورشان را به خدا واگذارند و فقط بر او توکل کنند.

123) چرا هراس به دل راه دادید و براى حضور در پیکار اُحُد سستى کردید، با این که خدا شما را در جنگ بدر به رغم این که در برابر دشمن ناتوان بودید، پیروز کرد ؟ پس، از عذاب خدا پروا کنید، باشد که او را سپاس بگزارید.

124) اى پیامبر، یاد کن هنگامى را که به مؤمنان مى گفتى: آیا براى شما کافى نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار از فرشتگان فرود آمده و حاضر در معرکه نبرد یارى کند ؟

125) چرا، البته این تعداد فرشته کافى است. و مى گفتى: اگر شکیبایى کنید و تقوا پیشه سازید و دشمنان هم اکنون در رسند و بر شما هجوم آورند، پروردگارتان شما را با پنج هزار از فرشتگان که بر خود علامت نهاده اند یارى مى دهد.

126) البته خداوند فرشتگان را براى جهاد با کافران فرو نفرستاد، بلکه آنها را فرو فرستاد تا براى شما نوید پیروزى باشند و دل هایتان به امداد الهى آرام گیرد. پس بدانید که پیروزى جز از جانب خداى شکست ناپذیرِ حکیم نیست.

127) آرى، خدا شما را در جنگ بدر پیروز کرد تا کافران را دچار کاستى کند و ناتوانشان سازد، یا آنان را خوار کند و به خشم آورد تا ناکام باز گردند.

128) از این کار چیزى در اختیار تو نبود تا به هنگام پیروزى ستایش شوى و به هنگام شکست سرزنش گردى، بلکه کارها به دست خدا انجام مى گیرد. او شما را پیروز کرد تا اگر مشرکان به سوى خدا بازگشتند، خدا نیز به سوى ایشان باز گردد و بر آنان رحمت آورد، و اگر بر کفر پایدارى کردند، آنها را عذاب کند، چرا که آنان ستمگرندو ستمگران سزاوار عذابند.

129) و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آنِ خداست، هر که را بخواهد مى آمرزد و هر که را بخواهد عذاب مى کند، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

130) اى کسانى که ایمان آورده اید، ربا را که با کاسته شدن اموال مردم به چندین و چند برابر افزایش مى یابد، مخورید و از خدا پروا کنید، باشد که نیکبخت شوید.

131) و از آتشى که براى کافران آماده شده است بترسید.

132) و خدا و پیامبر را فرمان برید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.

133) و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که گستره آن آسمان ها و زمین است و براى تقواپیشگان آماده شده است بشتابید.

134) تقواپیشگان کسانى اند که در آسایش و تنگى از اموال خود در راه خدا انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى خورند و از لغزش مردم در مى گذرند. اینان نیکوکارند و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد.

135) و کسانى اند که چون کار زشتى انجام دهند یا در اثر گناهى به خود ستم کنند خدا را به یاد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى طلبند ـ و چه کسى جز خدا گناهان را مى آمرزد ؟ ـ و بر گناهانى که مرتکب شده اند اصرار نمىورزند و مى دانند ]که اصرار بر گناه باعث سبک شمردن فرمان خداست[.

136) اینان سزایشان آمرزشى از جانب پروردگارشان و بهشتى است با بوستان هایى انبوه از درختان که از زیر آنها جوى ها روان است و در آنها جاودانه اند، و پاداش عمل کنندگان پاداشى نیکوست.

137) بى گمان، پیش از شما نیز سنت هایى بوده و سپرى شده است ]امت ها روش هایى داشته اند و خدا براساس آن سنت هایى را جارى ساخته است[. پس در زمین بگردید و بنگرید که فرجام کسانى که آیات خدا را دروغ شمردند چگونه بوده است.

138) این براى عموم مردم نشان دادن ]عبرت ها[ است و براى تقواپیشگان رهنمود و پندى است.

139) اى مؤمنان، در تصمیم خود سستى مکنید و از شکست خویش در جنگ اُحُد اندوهگین نشوید، چرا که اگر شما ایمان داشته باشید برترید.

140) اگر در آن جنگ گزندى به شما رسید ( گروهى از شما کشته و گروهى زخمى شدند )، به آن مردم کفرپیشه نیز گزندى مانند آن رسید، پس جاى اندوه نیست. ما این روزها ]= روزهاى شکست و پیروزى[ را میان مردم مى گردانیم تا کارهایى که باید، انجام شود و خدا کسانى را که ایمان آورده اند معلوم دارد و از میان شما گواهانِ اعمال را برگیرد، و خدا ستمکاران را دوست نمى دارد.

141) و تا خداوند کسانى را که ایمان آورده اند خالص گرداند و ایمانشان را از هر گونه کفر و شرک و نفاق پاک سازد و کافران را به تدریج به نابودى کشاند.

142) آیا گمان کرده اید که چون به دین حق گرویده اید همواره بر دشمنانتان پیروز مى شوید، و پنداشته اید بى آنکه آزمون شوید به بهشت مى روید، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان شما را معلوم نساخته و صبرپیشگان را مشخص نکرده است ؟

143) شما مرگ در راه خدا را پیش از این که با آن روبه رو شوید، آرزو مى کردید، ولى در جنگ اُحُد آن را حاضر یافتید و در حالى که آن را مى نگریستید به آن تن ندادید.

144) آیا شایعه کشته شدن پیامبر شما را از جنگ رویگردان ساخت ؟ بدانید که محمد جز فرستاده اى که پیش از او نیز پیامبران آمدند و درگذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب باز مى گردید و از دین خدا روى برمى تابید ؟ هر کس از آیین خدا روى برتابد، بداند که اندک زیانى به خدا نمى رساند. البتّه همه روى برنتافتند، بلکه در میان شما سپاسگزارانى نیز وجود داشتند، و به زودى خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.

145) هیچ کس را نشاید که جز به اذن خدا بمیرد. خداوند مرگ را سرنوشتى معین شده، قرار داده است. هر کس در پى پاداش دنیا باشد از آن به او مى دهیم، و هر کس پاداش آخرت جوید از آن به وى مى دهیم، و پاداش سپاسگزارانى را که خداجویند به زودى خواهیم داد.

146) و چه بسیار پیامبرانى که انبوهى از مردان الهى همراه آنان پیکار کردند و در برابر گزندهایى که در راه خدا به آنان رسید، سستى نکردند و ناتوان نشدند و نالان نگشتند، بلکه شکیبایى کردند و خدا شکیبایان را دوست مى دارد.

147) و آنان سخنشان جز این نبود که گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زیاده روى ما در کارمان را بر ما ببخشاى و گام هایمان را استوار بدار و ما را بر مردم کفرپیشه پیروز گردان.

148) پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیکوى آخرت را به آنان عطا کرد، چرا که نیکوکار بودند، و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد.

149) اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر از کافران پیروى کنید، شما را به عقب بازمى گردانند و از دینتان روى گردان مى کنند و از زیانکاران خواهید شد.

150) آنان سرپرست و یاور شما نیستند، بلکه خدا سرپرست شماست و او بهترین یاور است.

151) به زودى در دل کافران ـ بدان سبب که چیزهایى را شریک خدا قرار دادند که خدا هیچ برهانى بر شریک بودن آنها فرو نفرستاده است ـ هراس مى افکنیم، و جایگاهشان آتش است و بد جایى است جایگاه ستمکاران.

152) همانا خدا راستى و درستى وعده خود را در مورد پیروزى شما به ثبوت رسانید، آن گاه که در ساعات نخستین نبرد، به اذن او کافران را مى کشتید و ریشه کن مى کردید و همچنان پیش مى رفتید، تا وقتى که در پاسدارى از گذرگاه اُحد سستى کردید و در آن کار کشمکش نمودید و سرانجام دستور پیامبر را نافرمانى کردید و گذرگاه را رها ساختید، و این بعد از آن بود که خداوند آنچه را دوست مى داشتید ( غنیمت هاى جنگى ) به شما نشان داده بود ـ آرى، از میان شما کسانى اند که دنیا را مى خواهند و از میان شما کسانى اند که سراى آخرت را مى طلبند ـ سپس شما را از تعقیب دشمن بازداشت تا شما را بیازماید، و سرانجام از گناه شما درگذشت، چرا که خدا داراى تفضّل است و بر مؤمنان تفضّل مى کند.

153) یاد کنید هنگامى را که از صحنه پیکار دور مى شدید و به هیچ کس توجه نمى کردید و آنچنان دور شدید که پیامبر پشت سرِ آخرین نفراتِ شما، شما را به بازگشت فرا مى خواند ولى اعتنایى نمى کردید. پس از آن خداوند غمِ از دست دادن یارى خدا را به جاى غمِ از دست دادن غنایم و تحمّل گزندها، به شما عطا کرد تا بر آنچه از دست شما رفته و گزندهایى که به شما رسیده بود اندوه مخورید، و خدا به آنچه مى کنید آگاه است.

154) سپس بعد از آن اندوه، آرامشى که خوابى سبک را در پى داشت بر شما نازل کرد، ولى تنها گروهى از شما را فراگرفت، و گروهى دیگر که از فرار خود پشیمان نشده بودند و به سوى پیامبر بازنگشتند و تنها حفظ جانشان براى آنان اهمیت داشت، آرامشى نیافتند و از بیم و هراس چشم بر هم ننهادند. آنان درباره خدا، همچون گمان دوران جاهلیت، گمانى نادرست بردند و گفتند: آیا چیزى از این کار ( پیروزى در جنگ ) از آنِ ما هست ؟ مگر نه این است که پیروان حق باید پیروز باشند ؟ بگو: کارها همه از آنِ خدا و در اختیار اوست. آنان در دل هایشان اندیشه هایى را نهان مى دارند که براى تو آشکار نمى کنند و مى گویند: اگر چیزى از این کار از آنِ ما بود، در این جا کشته نمى شدیم. بگو: اگر در خانه هایتان هم بودید، کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده بود، به سوى آرامگاه هاى خود بیرون مى رفتند، تا کارهایى که باید، انجام گیرد و تا خدا آنچه را که در سینه هاى شماست بیازماید و آنچه از ایمان و کفر در دل هاى شماست خالص گرداند، و خدا به راز سینه ها داناست.

155) کسانى از شما که روز برخورد آن دو گروه ( مؤمنان و مشرکان ) در میدان اُحُد، روى برتافتند و گریختند، تنها شیطان آنان را به سبب برخى از گناهانى که مرتکب شده بودند، لغزانید. ولى خدا از آنان درگذشت، چرا که خدا آمرزنده و بردبار است.

156) اى کسانى که ایمان آورده اید، مانند کسانى نباشید که کافر شدند و درباره برادرانشان ـ هنگامى که به سفر رفتند یا پیکارگر بودند پس مردند یا کشته شدند ـ گفتند: اگر نزد ما بودند نمى مردند و کشته نمى شدند. این اندیشه نادرست در نظر آنان به صورت یک واقعیت جلوه مى کند، تا خداوند آن را در دل هایشان مایه حسرت و اندوه قرار دهد و به وسیله آن رنجشان دهد. و خداست که حیات مى بخشد و مى میراند، و خدا به آنچه مى کنید بیناست.

157) و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، قطعاً خدا شما را مى آمرزد و در پرتو رحمت خویش مى آورد، و به یقین آمرزش و رحمتى که از جانب خداست، از مال و ثروتى که آنان جمع آورى مى کنند بهتر است.

158) و اگر بمیرید یا کشته شوید، حتماً به سوى خدا محشور مى شوید.

159) اى پیامبر، به سبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرمخویى و مهربانى کردى، و اگر درشتخوى و سختدل بودى، قطعاً از گرد تو پراکنده شده بودند. پس اکنون هم از خطاهایشان درگذر و از خدا برایشان آمرزش بخواه و در تدبیر امور با آنان مشورت کن، و چون بر کارى تصمیم گرفتى، بر خدا توکل کن که خداوند توکل کنندگان را دوست مى دارد و آنان را یارى مى کند.

160) اگر خدا شما را یارى کند، هیچ کس بر شما چیره نمى شود، و اگر شما را واگذارد، چه کسى بعد از او شما را یارى خواهد کرد ؟ پس مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.

161) و هیچ پیامبرى را نشاید که به خدا یا مردم خیانت کند، و هر کس خیانت ورزد، روز قیامت با خیانت خود در پیشگاه خدا حاضر خواهد شد، سپس به هر کسى همان را که فراهم آورده است، بى کم و کاست خواهند داد و در حق آنان ستم نمى شود.

162) پس آیا کسى که خشنودى خدا را دنبال کرده، مانند کسى است که با خشمى از خدا بازگشته و جایگاهش دوزخ است ؟ آن بد بازگشتگاهى است.

163) همه آنان ـ چه کسانى که در پى خشنودى خدایند و چه کسانى که دچار خشم او شده اند ـ نزد خدا برحسب اعمالشان داراى درجاتى گوناگونند، و خدا به آنچه مى کنند بیناست.

164) به یقین خدا به مؤمنان نعمتى بزرگ ارزانى داشت که پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت که آیاتش را بر آنان تلاوت کند و آنان را از کارهاى زشت و اخلاق ناپسند پاک سازد و کتاب آسمانى و معارف آن را به ایشان بیاموزد، و قطعاً آنان پیش از بعثت پیامبر در گمراهى آشکارى فرو رفته بودند.

165) و آیا هنگامى که در جنگ اُحُد آسیبى به شما رسید که دو برابرش را در جنگ بدر به دشمنان وارد کرده بودید، گفتید: این آسیب از کجا به ما رسید ؟ بگو: آن از نزد خود شماست و خودتان این گونه خواستید. قطعاً خداوند بر هر کارى تواناست.

166) آسیب هایى که در جنگ اُحُد ـ روزى که آن دو گروه به مصاف هم رفتند ـ به شما رسید به اذن خدا بود، تا آنچه را که باید انجام شود به انجام رساند و تا مؤمنان را مشخص سازد.

167) و تا کسانى را که نفاق پیشه نمودند مشخص کند. به منافقان گفته شد: بیایید در راه خدا بجنگید یا دست کم از هستى خود دفاع کنید، گفتند: اگر مى دانستیم که جنگى رخ مى دهد، حتماً در پى شما مى آمدیم. آنان روزى که چنین گفتند به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان. به زبانشان چیزهایى مى گویند که در دلشان نیست و خداوند به آنچه نهان مى دارند داناتر است.

168) همان کسانى که برجاى نشستند و به سوى کارزار بیرون نرفتند و درباره برادرانشان که در راه خدا کشته شدند گفتند: اگر از ما پیروى مى کردند و در این جا مى ماندند کشته نمى شدند. به آنان بگو: اگر راست مى گویید، مرگ را از خویشتن دور کنید.

169) و کسانى را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان از نعمت هاى بهشت به آنان روزى مى دهند.

170) به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى آن مؤمنان راستینى که پس از آنانند و هنوز به ایشان نپیوسته اند مسرورند که ترسى آنان را فرانمى گیرد و اندوهگین نمى شوند.

171) به نعمت و فضلى که از جانب خداست و این که خدا پاداش مؤمنان را تباه نمى کند شادمانند.

172) کسانى که پس از آسیب رسیدن به آنان در جنگ اُحُد، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کردند و به جنگى دیگر رهسپار شدند، براى نیکوکاران و تقواپیشگانشان پاداشى بزرگ خواهد بود.

173) همانان که آن مردم ( مزدوران دشمن ) به ایشان گفتند: مشرکان براى پیکار با شما گرد آمده اند، از آنان بترسید. ولى این خبر آنان را ایمان بیفزود و گفتند: خدا ما را بس است و او نیکو کارگزارى است.

174) پس با نعمت و بخشش خدا از تعقیب دشمن بازگشتند در حالى که هیچ گزندى به آنان نرسیده بود. آنان خشنودى خدا را پى گرفتند ]و خدا نیز فضل خود را از آنان دریغ نکرد[ چرا که خداوند داراى فضل و بخششى بزرگ است.

175) این فقط شیطان است که شما مؤمنان را از دوستان شرک پیشه خود مى ترساند، پس اگر به راستى مؤمنید، از آنان نترسید و از عذاب من بیم داشته باشید.

176) اى پیامبر، مبادا کسانى که به سوى کفر مى شتابند و در آن فرو مى روند، با این تصور که بر اراده خدا چیره شده اند تو را اندوهگین کنند. آنان هرگز اندک زیانى به خدا نمى رسانند. خدا مى خواهد در آخرت هیچ بهره اى براى آنان قرار ندهد، و آنان را عذابى بزرگ خواهد بود.

177) نه تنها آنان، بلکه هیچ یک از کسانى که کفر را به بهاى ایمان خریده اند، هرگز نمى توانند با کفر خویش زیانى به خدا برسانند، و براى آنان عذابى دردناک خواهد بود.

178) و کسانى که کفر ورزیده اند نپندارند که مهلتى که به آنان مى دهیم برایشان خیر است، ما فقط به آنان مهلت مى دهیم تا گناهى بیفزایند، و براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود.

179) خدا چنین نیست که مؤمنان را بر حالتى که شما برآنید که ایمان و کفر به هم آمیخته و مؤمنان و منافقان مختلط گشته اند رها کند، تا این که ناپاک را از پاک جدا سازد، و نیز خدا چنین نیست که شما را از غیب آگاه گرداند تا بتوانید خود منافق را از مؤمن بازشناسید، ولى خدا هر که را بخواهد برمى گزیند و او را از غیب آگاه مى سازد، و او پیامبرانش را براى این امر برگزیده است. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید، و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود.

180) و کسانى که به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است بخل مىورزند و از آن در راه خدا انفاق نمى کنند، گمان نبرند که آن براى ایشان خیر است، بلکه براى آنان شرّ است، زیرا روز قیامت آنچه را که بدان بخل ورزیده اند طوقِ گردنشان کنند. آن روز میراث آسمان ها و زمین از آنِ خداست، و خدا به آنچه کرده اید آگاه است.

181) قطعاً خداوند سخن یهودیان را که گفتند: خدا تهیدست است و ما توانگریم، شنید. ما قطعاً آن سخنى را که بر زبان آوردند و این کارشان را که پیامبران را به ناحق کشتند، در کارنامه عملشان خواهیم نوشت و به آنان خواهیم گفت: عذاب آتش را بچشید،

182) این ثبت اعمال و کیفر به سزاى کارهایى است که به دست خود پیش فرستادید و بدان سبب است که خدا به بندگان خود هیچ ستم نمى کند.

183) همانان که گفتند: خدا به ما فرمان داده است که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم تا براى ما قربانییى بیاورد که آتش ]آسمانى[ آن را در کام خود فرو برد. بگو: پیامبرانى پیش از من معجزات و دلایلى روشن و آنچه را که گفتید، براى شما آوردند، اگر راست مى گویید، چرا آنان را کشتید ؟

184) اى پیامبر، اگر تو را دروغگو مى شمرند عجب نیست، زیرا پیش از تو نیز پیامبرانى که معجزات و دلایل آشکار و کتاب هاى مشتمل بر حکمت و اندرز و کتاب هاى روشنى بخش آورده بودند تکذیب شدند.

185) هر کسى مرگ را خواهد چشید، و جز این نیست که روز قیامت پاداش هاى شما به طور کامل به شما داده مى شود. پس هر کس از آتش دور نگاه داشته شود و او را به بهشت درآورند، نیکبخت است، و زندگى دنیا چیزى جز کالاى فریب نیست.

186) قطعاً شما در مورد مال و جانتان آزموده مى شوید، و حتماً از کسانى که پیش از شما کتاب آسمانى به آنان داده شده است ( یهود و نصارا ) و نیز از کسانى که به شرک روى آورده اند، سخنان آزاردهنده بسیار خواهید شنید، و اگر شکیبایى کنید و تقوا پیشه سازید، از لغزش و سستى مصون مى مانید و مردمى با اراده مى شوید که شکیبایى از تصمیم قاطع در کارهاست.

187) و یاد کن هنگامى را که خداوند از کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شده است پیمان گرفت که آن را براى مردم به روشنى بیان کنید و حقایق آن را کتمان نکنید، ولى آن را پشت سرشان انداختند و با کالاى ناچیز دنیا مبادله کردند. پس بد است آنچه خریدارى مى کنند.

188) مپندار کسانى که به آنچه کرده اند شادى مى کنند و دوست دارند به آنچه ]از فرمان هاى خدا[ انجام نداده اند مورد ستایش قرار گیرند، مپندار که آنان از عذاب رهایى مى یابند، بلکه براى آنان عذابى دردناک خواهد بود.

189) فرمانروایى آسمان ها و زمین از آنِ خداست، و خدا بر هر کارى تواناست.

190) همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در کاستى و فزونى شب و روز نشانه هایى ]بر اقتدار خدا و فرمانروایى او بر آسمان ها و زمین[ است. این نشانه ها را خردمندان درمى یابند،

191) همانان که در هر حال ـ ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده ـ خدا را یاد مى کنند، و در آفرینش آسمان ها و زمین مى اندیشند که: پروردگارا، این جهان را بى هدف نیافریده اى، تو از هر کار باطل و بیهوده اى منزّهى، ازاین رو تحقق رستاخیز و کیفر و پاداش آن حتمى است، پس پروردگارا، ما را از عذاب آتش آن روز نگه دار.

192) پروردگارا، به یقین هر که را تو به آتش درآورى او را خوار و بى مقدار کرده اى، و ستمکاران یاورانى ندارند که آنان را از عذاب آتش برهانند.

193) پروردگارا، ما نداى ندادهنده اى را که به ایمان دعوت مى کرد که: اى مردم، به پروردگارتان ایمان بیاورید شنیدیم و ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهان ما را بر ما ببخشاى و بدى هایمان را از ما بزداى و ما را در حالى بمیران که در زمره نیکان باشیم.

194) پروردگارا، و آنچه به ما وعده داده اى و پیامبرانت آن را بر عهده تو ضمانت کرده اند به ما عطا کن و روز قیامت ما را خوار مگردان که قطعاً تو خلف وعده نمى کنى.

195) پس پروردگارشان به آنان پاسخ داد که من عمل نیکوى هیچ عمل کننده اى از شما را ـ مرد باشد یا زن ـ تباه نمى کنم و پاداش آن را به طور کامل به شما مى دهم. شما همه از یکدیگرید و هیچ کدام بر دیگرى برترى ندارید، پس کسانى که هجرت کرده و به خاطر ایمانشان از دیار خود بیرون رانده شده و در راه من آزار دیده و کسانى که جنگیده و کشته شده اند، حتماً گناهانشان را از آنها مى زدایم و آنان را به بوستان هایى پوشیده از درختان که از زیر آنها نهرها روان است درمى آورم. این پاداش آنهاست، پاداشى از جانب خدا، و خداست که پاداش نیکو نزد اوست.

196) گشت و گذار کافران در شهرها و دستیابى آنان به سودهاى فراوان تو را فریب ندهد.

197) این بهره اى است اندک، چرا که پایان پذیر است، سپس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بسترى است.

198) ولى کسانى که از کیفر پروردگارشان پروا کرده اند، براى آنان در بهشت بوستان هایى انبوه از درختان خواهد بود که از زیر آنها نهرها روان است و در آن جا جاودانه اند. آنان با این نعمت ها از جانب خدا پذیرایى مى شوند، و آنچه نزد خداست براى نیکان بهتر است.

199) و قطعاً از میان اهل کتاب ( یهود و نصارا ) کسانى هستند که به خدا و به آنچه به سوى شما مسلمانان نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرو فرستاده شده است ایمان دارند، در حالى که در برابر خدا فروتن اند و آیات خدا را به متاع ناچیز دنیا نمى فروشند. آنان پاداش خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت، و خداوند کارها را به سرعت، آن گاه که انجام مى گیرد، حسابرسى مى کند.

200) اى کسانى که ایمان آورده اید، بر ناگوارى ها و بر پرهیز از گناهان و اطاعت از خدا شکیبایى کنید و با اتکا به صبر و پایدارى یکدیگر بر مقاومت خویش بیفزایید و در امور دین و دنیا با یکدیگر همبستگى داشته باشید، و از عذاب خدا پروا کنید، باشد که نیکبخت شوید.

1) اى مردم، درباره همنوعان خود از پروردگارتان پروا کنید و حقوق یکدیگر را پاس دارید، همان کسى که شما را از یک تن ( آدم ) آفرید و همسرش را از نوع او خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان بسیارى را پراکنده ساخت. آرى، از خدایى که او را بزرگ و عزتمند مى دانید و به نام او از یکدیگر درخواست مى کنید، پروا بدارید و از ]پایمال کردن حقوق[ خویشاوندان خود نیز پروا کنید و همبستگى میان خود و آنان را محترم شمرید، که خدا بر شما نگهبان است و اعمال شما را براى پاداش و جزا محفوظ مى دارد.

2) و اموال یتیمان را به آنان بدهید، و اموال نامرغوب خود را با اموال مرغوب آنان جا به جا نکنید، و اموالشان را با ضمیمه کردن به اموال خود، مخورید که آن گناهى بزرگ است.

3) و اگر بیم دارید که در صورت ازدواج با دختران یتیم عدل و انصاف را رعایت نکنید، از دیگر زنان که مورد پسند شمایند، دو تا یا سه تا یا چهار تا به همسرى گیرید، و اگر بیم دارید که نتوانید میان چند همسر به عدالت رفتار کنید، تنها یک زن را به ازدواج خویش درآورید یا به کنیزانى که مالک آنانید بسنده کنید. این براى ستم نکردن به آنان و رعایت حقوقشان نزدیک ترین راه است.

4) مهر زنان را که هدیه اى است، به آنان بدهید. پس اگر چیزى از آن را با رضایت خاطر به شما بخشیدند، آن را بخورید. گوارا و نوش جانتان خواهد بود.

5) و اموال یتیمان را که در اختیار شماست و خدا اموال را سبب برپایى زندگى شما مردم قرار داده است به کم خردانشان ندهید که آن را تباه مى سازند، بلکه از درآمد آن به ایشان خوراک و پوشاک دهید و با آنان به نیکى سخن گویید.

6) و یتیمان را بیازمایید تا آن گاه که به حدّ ازدواج برسند، پس اگر در آنان بصیرتى یافتید که مى توانند براساس آن در مصرف مال خردورزى کنند، اموالشان را به آنان بدهید و آن را به اسراف ( بى آن که حق و حقوقى در آن داشته باشید ) مخورید، و مبادا از ترس این که چون بزرگ شوند و شما را از تصرف در اموالشان باز دارند، اینک فرصت را مغتنم شمرده از آن بهره بردارى کنید. و اگر اموالشان را در تجارت به کار مى برید، هر که توانگر است، از گرفتن کارمزد خوددارى کند، و هر که بینواست، به قدر متعارف از آن بخورد. و هنگامى که اموالشان را به آنان بازمى گردانید بر آنان گواه بگیرید، و خدا حسابرسى کافى است.

7) براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان نزدیک ترشان بر جاى نهاده اند سهمى از ارث است و براى زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان نزدیک ترشان بر جاى گذاشته اند سهمى از ارث خواهد بود ـ خواه آن مال کم باشد یا زیاد ـ سهمى است که قطعى شده است.

8) و هرگاه خویشاوندان متوفى که از ارث بهره اى ندارند، و یتیمان و بینوایان بر سر تقسیم ارث حاضر شدند، شما وارثان چیزى از ارث را به آنان نیز بدهید و به طور پسندیده با آنان سخن بگویید.

9) و کسانى که اگر پس از خود فرزندان خردسال و ناتوانى بر جاى مى گذارند که از ستم دیگران در حق آنان نگرانند باید بترسند و از خدا پروا کنند و در حق یتیمان دیگران ستم روا ندارند و حقوقشان را تباه نسازند این راهى است که کسى در حق یتیمان آنان ستم نکند و باید درباره یتیمان سخن استوار گویند و رفتارى درست در پیش گیرند.

10) کسانى که اموال یتیمان را به ناحق مى خورند، جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى برند و دیرى نمى گذرد که به آتش سوزان دوزخ مى سوزند.

11) خدا به شما درباره فرزندانتان سفارش مى کند که سهم پسر از میراث، مانند سهم دو دختر است. این در صورتى است که وارثان، دختر و پسر باشند، و اگر همه دختر و بیش از دو تن باشند، سهم آنان دو سوم چیزى است که متوفى برجاى نهاده است، و اگر فقط یک دختر باشد، سهم او نصف میراث است. و براى هر یک از پدر و مادر متوفى از آنچه بر جاى نهاده یک ششم است. این در صورتى است که متوفى فرزند داشته باشد، ولى اگر فرزندى نداشته باشد و تنها پدر و مادرش از او ارث ببرند، یک سوم از آنِ مادر ]و بقیه از آنِ پدر[ است. این در صورتى است که متوفى برادرانى نداشته باشد، ولى اگر برادرانى داشته باشد، یک ششم میراث از آنِ مادر ]و بقیه از آنِ پدر[ است. این سهام پس از استثناى موردى است که متوفى بدان وصیت کرده و پس از استثناى دین اوست. شما نمى دانید پدرانتان و پسرانتان کدام یک از آنان سودشان به شما نزدیک تر است تا میراث را براساس آن تقسیم کنید. پس به سهم هایى که از جانب خدا مقرر شده است ملتزم باشید. به راستى خدا دانا و حکیم است.

عکاس-حسام الدین شفیعیان - حسام الدین شفیعیانخانه حضرت فاطمه (س) کجاست | عکس + آدرس و هر آنچه پیش از رفتن باید بدانید -  کجاروعکاس-حسام الدین شفیعیان ===================== قرآن کریم-سوره ی/و من/ نمیدانم چرا فلان شخص آشنا گفت هندوستانعکاس-حسام الدین شفیعیانمیان سکوت آدمها ===================== میان سکوت آدمها مرگ نبود/زندگی برای بایگانی/ برایم بنویس از شب های سرد کویری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد