حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کتاب((قرآن کریم))

265) و مَثَل کسانى که اموال خود را بدون منّت و ریا و تنها براى دستیابى به خشنودى خدا انفاق مى کنند و در خلوص نیّت، خود را چنان که باید پایدار مى دارند، همچون مَثَل بوستانى در زمینى حاصلخیز است که باران فراوانى به آن رسیده و محصولش را دو چندان داده و اگر باران فراوان هم بر آن نبارد دست کم اندک بارانى به آن مى رسد و باروبرى مى دهد. و خدا به آنچه انجام مى دهید بیناست.

266) آیا یکى از شما دوست دارد که او را بوستانى آکنده از درختان خرما و انگور باشد و از زیر درختان آن جویبارها روان و در آن باغ از هر نوع میوه اى داشته باشد، آن گاه پیرى به سراغش بیاید در حالى که فرزندانى ناتوان دارد و گردبادى همراه با آتش به بوستانش برسد و بوستان یکسره بسوزد ؟ این مَثَل کسى است که انفاق کند، سپس منّت نهد یا آزارى برساند. بدین سان خدا آیات و نشانه ها را براى شما بیان مى کند، باشد که بیندیشید.

267) اى کسانى که ایمان آورده اید، از چیزهاى مرغوبى که به دست آورده اید و از آنچه از زمین براى شما برآورده ایم انفاق کنید، و مبادا در پى نامرغوب آن بروید که آن را انفاق کنید، در صورتى که ]اگر به خودتان مى دادند [ آن را نمى گرفتید، مگر این که از عوض آن مى کاستید. بدانید که خدا بى نیاز و ستوده است، پس چنان که شایسته اوست فرمانش را اطاعت کنید.

268) این شیطان است که وقتى مى خواهید از اموال مرغوب خود انفاق کنید شما را به تهیدستى تهدید مى کند و به بخل که خصلتى زشت است فرمان مى دهد و خداست که شما را به آمرزش و فضل خود وعده مى دهد، و خدا را بخششى گسترده و فضلى بى پایان است و مى داند چه کسى درخورِ بخشش است.

269) حکمت را به هر که بخواهد مى بخشد، و به هر کس حکمت داده شود، خیر فراوان به او داده شده است، و این را جز صاحبان خرد درنمى یابند.

270) و هر چه به فرمان خدا به تهیدستان انفاق کرده اید و یا هر مالى به نذر بر خود واجب کرده اید که به آنان بپردازید، خدا به آن آگاه است. و کسانى که با ترک انفاق و وفا نکردن به نذرِ خود به مستمندان ستم مى کنند، یاورانى که عذاب خدا را از آنان بازدارند نخواهند داشت.

271) اگر صدقه ها را آشکارا بپردازید که دیگران را نیز به آن ترغیب کنید نیکوست، و اگر آنها را نهان دارید و به بینوایان بپردازید، از آن روى که به خلوص نیت نزدیک تر است براى شما بهتر است و ]در هر حال[ خداوند پاره اى از گناهانتان را از شما مى زداید، و خدا به آنچه مى کنید آگاه است.

272) اى پیامبر، اگر برخى از مردم شرایط و آداب انفاق را رعایت نمى کنند غم مدار، زیرا به راه آوردنِ آنان برعهده تو نیست بلکه خداست که هر کس را بخواهد به راه مى آورَد. و اى مؤمنان هر مالى را که انفاق مى کنید به سود خودتان است، بدین شرط که آن را جز براى دستیابى به خشنودى خدا انفاق نکنید. و هر مالى را که مى بخشید به طور کامل به شما بازگردانده مى شود و بر شما ستم نمى رود.

273) صدقات براى آن تهیدستانى است که در راه خدا محصور شده اند و نمى توانند براى کسب درآمد در زمین سیر و سفر کنند. از آن جا که خویشتن دارند و فقر خود را آشکار نمى کنند، کسى که از حالشان بى خبر است آنان را توانگر مى پندارد و تو از نشانشان بینوایى آنان را درمى یابى. آنان با وجود نیازمندى شدید به اصرار از مردم چیزى نمى خواهند. اى مؤمنان، هر مالى را که انفاق کنید خدا به آن داناست.

274) کسانى که اموالشان را در شب و روز، نهان و آشکارا انفاق مى کنند، پاداش کردار خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت، و نه ترسى آنان را فرو مى گیرد و نه اندوهگین مى شوند.

275) کسانى که ربا مى خورند، امور زندگى و معاش خود را برپا نمى دارند مگر مانند برپاداشتن کسى که شیطان بر اثر تماس، او را آشفته کرده و خرد را از او ربوده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: جز این نیست که دادوستد هم مانند رباست. و خداوند دادوستد را حلال و ربا را حرام کرده است. پس هر کس از جانب پروردگارش پندى به او برسد و از کار نکوهیده اش دست بردارد، آنچه گذشته است از آنِ اوست و در برابر آن کیفر نمى شود و از آن پس کارش با خداست ( بسا جبران گذشته را از او بخواهد و بسا هیچ حکمى براى گذشته اش مقرّر نکند. ) و کسانى که به آنچه خدا از آن نهى کرده است بازگردند همدم آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.

276) خداوند ربا را کاهش مى دهد و به تدریج آن را نابود مى کند، ولى صدقه ها را رشد مى دهد و آن را افزون مى گرداند. رباخواران بسیار ناسپاس و گنهکارند، و خدا هیچ ناسپاس و گنه پیشه اى را دوست نمى دارد.

277) کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز برپا داشته و زکات پرداخته اند، نزد پروردگارشان پاداش کردار خویش را خواهند داشت و نه ترسى آنها را فرامى گیرد و نه اندوهگین مى شوند.

278) اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید، و اگر واقعاً مؤمنید، ربایى را که از شما نزد مردم باقى مانده است واگذارید و آن را مطالبه نکنید.

279) پس اگر چنین نکنید و به رباخوارى ادامه دهید، بدانید که از جانب خدا و رسولش پیکارى بر ضد شما برپا خواهد شد. و اگر توبه کنید، سرمایه هایتان ـ که آمیخته با ربا نیست ـ از آنِ شماست، نه ربا مى گیرید که ستم کنید و نه سرمایه هاى شما توقیف مى شود که به شما ستم رود.

280) و اگر تنگدستى که از پرداخت وام خود ناتوان است وجود داشته باشد، باید تا آن گاه که تمکّن یابد به او مهلتى دهید. البته بخشیدن وام به او و صدقه به حساب آوردن آن براى شما بهتر و سودمندتر است، اگر بدانید.

281) و بترسید از روزى که در آن به سوى خدا بازگردانده مى شوید، سپس به هر کسى آنچه فراهم آورده است به تمام و کمال داده مى شود و بر آنان ستم نمى رود.

282) اى کسانى که ایمان آورده اید، هرگاه برخى از شما ]به وسیله قرض یا نسیه[ به برخى دیگر بدهکار شدید که باید آن را تا سرآمدى معیّن بپردازید، آن را بنویسید، و باید نویسنده اى در میان شما متن قرارداد را به حق و عدل بنویسد، و هیچ نویسنده اى نباید از نوشتن آن ـ چنان که خدا به او آموخته است ـ خوددارى کند. پس باید او بنویسد و کسى که دیْن برعهده اوست ( بدهکار ) بر وى املا کند و از حساب و کیفر خدا، پروردگار خود، بترسد و به هنگام املا چیزى از آن نکاهد. و اگر کسى که دَیْن برعهده اوست، کم خرد یا ناتوان باشد، یا نتواند متن قرارداد را املا کند، ولىِّ او به حق و عدل املا نماید، و باید علاوه بر نوشتنِ سند از میان مردانتان دو تن را گواه بگیرید، و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهانى که مى پسندید ( شهادت آنها پذیرفته است ) گواه باشند. تعیین دو زن به جاى یک مرد براى این است که بیم آن مى رود که یکى از آن دو زن فراموش کند که در این صورت باید یکى از آن دو که به خاطر دارد دیگرى را یادآورى کند. و گواهان نباید وقتى براى ]اداى [ شهادت دعوت مى شوند خوددارى کنند. و از نوشتنِ دَیْنى که آن را باید تا سرآمدش بپردازید ـ چه کم باشد یا زیاد ـ ملول نشوید. این کار نزد خدا عادلانه تر و براى شهادت استوارتر و به مصون ماندن شما از تردید نزدیک تر است. آرى، تمامى قراردادهاى خود را بنویسید، مگر این که دادوستدى نقدى باشد که کالا و بهاى آن را میان خود دست به دست مى گردانید که در این صورت بر شما باکى نیست که آن را ننویسید، ولى هرگاه خرید و فروش کردید بر آن گواه بگیرید، و مبادا نویسنده و گواه از سوى شما زیانى ببیند که اگر چنین کنید خدا را نافرمانى کرده اید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند احکام دین را به شما مى آموزد و خدا به هر چیزى داناست.

283) و اگر در سفر بودید و براى نوشتنِ قرارداد نویسنده اى نیافتید، وثیقه هایى که به طلبکار سپرده مى شود، جایگزین سندِ مکتوب خواهد شد. و اگر یکى از شما دیگرى را امین دانست ]و به وسیله قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضرورى نیست[، پس آن کسى که امین دانسته شده است باید بدهکارى خود را که در مورد آن او را امین دانسته اند، بپردازد و از حساب و کیفر خدا که پروردگار اوست پروا کند و حقى را که برعهده اوست انکار نکند. و اگر بر امرى شاهد بودید شهادت خود را کتمان نکنید، و هر که آن را کتمان کند دلش گنهکار است، و خدا به آنچه مى کنید داناست.

284) آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آنِ خداست، و اگر صفات و حالات نیک و بدى ( همچون کفر و ایمان، دوستى و دشمنى و تصمیم و اراده ) را که در نفوس شما استقرار یافته است آشکار کنید یا آنها را نهان دارید، خداوند شما را به آن محاسبه مى کند، سپس هر که را بخواهد مى آمرزد و هر که را بخواهد عذاب مى کند، و خدا بر هر کارى تواناست.

285) پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش به سوى او فرو فرستاده شده ایمان آورده است، و مؤمنان نیز به آن ایمان آورده اند. آرى، همگى به خدا و فرشتگانش و کتاب ها و پیامبرانش ایمان آورده اند، و گفتند: ما میان هیچ یک از پیامبران او جدایى نمى افکنیم و به همه آنها ایمان داریم و گفتند: دعوت خدا را پذیرفتیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را مى خواهیم و بازگشت همگان به سوى توست.

286) خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمى کند. آنچه ]نیکى[ به دست آورده به سود او و آنچه ]بدى[ فراهم کرده به زیان اوست. پروردگارا، اگر تکلیفى را فراموش نمودیم یا خطایى کردیم ما را بر آن مؤاخذه مکن. پروردگارا، هیچ بار گرانى برعهده ما مگذار، چنان که آن را برعهده امّت هایى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و کیفر گناهانمان را که قدرت تحمّل آن را نداریم بر ما تحمیل مکن. گناهانمان را از ما بزداى و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور. تویى مولاى ما، پس ما را یارى فرما و بر مردم کفرپیشه پیروز گردان.

1) الف. لام. میم.

2) تنها خدا که هیچ معبودى جز او شایسته پرستش نیست، زنده و برپا دارنده هستى است.

3) این کتاب را که سراسر حق است و هرگز باطل بدان راه نمى یابد و کتاب هاى آسمانى پیش از خود را تصدیق مى کند، بر تو فرو فرستاد، و تورات و انجیل را پیش از آن نازل کرد،

4) تا وسیله هدایتى براى مردم باشند، و جداکننده حق از باطل را نیز فرو فرستاد. به یقین کسانى که به آیات خدا کفر ورزیده اند عذابى سخت خواهند داشت، و خداوند شکست ناپذیر و انتقام گیرنده است.

5) او به کسانى که درخورِ کیفرند آگاه است، که هیچ چیزى نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نیست.

6) نه تنها به حال و کارتان داناست که بى رخصت او راهى نمى پویید چرا که اوست آن که شما را در رحم ها هرگونه بخواهد صورتگرى مى کند. معبودى شایسته پرستش جز او که مغلوب نمى شود و کارهایش همه از روى حکمت است وجود ندارد.

7) اوست آن که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. بخشى از آن، آیاتى است با معانى استوار و روشن که بخش مرجع این کتاب است و سایر آیات به آنها تفسیر مى شود، و بخش دیگر آیاتى است که معناى استوار آنها با معانى نااستوار مشتبه مى شود. کسانى که در دل هایشان انحرافى هست، از قرآن آنچه را که مشتبه است دنبال مى کنند تا گمراهى مردم را طلب کنند و تا از این رهگذر بر خاستگاه احکام و معارف قرآن دست یابند، در حالى که هیچ کس جز خدا خاستگاه آنها را نمى داند، و امّا کسانى که در شناخت معارف الهى پایدارند، مى گویند: ما به قرآن ایمان آورده ایم، زیرا قرآن ـ چه آیات روشن و استوار آن و چه متشابهاتش ـ همه از جانب پروردگار ماست. و این حقیقت را جز صاحبان خرد درنمى یابند.

8) آنان مى گویند: پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردى دل هایمان را از شناخت دین منحرف مکن و از جانب خود رحمتى به ما ببخشاى که بسیار بخشنده تویى.

9) پروردگارا، بى تردید تو مردمان را در روزى که هیچ تردیدى در آن نیست براى داورى گرد مى آورى. این وعده خداست و قطعاً خدا خلف وعده نمى کند.

10) کسانى که کافر شده اند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزى از نیاز آنان را به خدا برطرف نمى کند و از عذابى که خدا برایشان آماده کرده است نمى کاهد، و اینانند که هیزم آتش دوزخ اند.

11) شیوه این کافران همچون شیوه فرعونیان و کسانى است که پیش از آنان بودند که آیات ما را دروغ انگاشتند و خدا آنان را به همان گناهانشان عذاب کرد، و خدا سخت کیفر است.

12) به کسانى که کفر ورزیده اند بگو: دیرى نمى گذرد که مغلوب خواهید شد و شما را دسته جمعى به سوى جهنم روان خواهند ساخت، و جهنم بد بسترى است.

13) به آنان بگو: براى شما در مورد آن دو گروهى که در جنگ بدر با یکدیگر روبه رو شدند نشانه اى بود بر این که خدا هر که را بخواهد پیروز مى گرداند. در آن جنگ، گروهى در راه خدا پیکار مى کردند و گروه دیگر کافر بودند که به هنگام نبرد، پیکارگرانِ راه خدا را به دید چشم دو برابر تعدادى که بودند مى دیدند، ازاین رو هراسان شدند و گریختند. و خدا هر که را بخواهد به یارى خود تأیید مى کند. به راستى در این ماجرا براى صاحبان بصیرت عبرتى است.

14) دلدادگى به خواستنى ها از قبیل: زنان، فرزندان پسر، همیان هاى انباشته از زر و سیم، اسب هاى نشاندار، دام ها و کشتزارها براى مردم آراسته شده است. اینها بهره زندگى دنیاست که فانى شدنى است، و سرانجامِ نیکو فقط نزد خداست.

15) بگو: آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم ؟ براى کسانى که تقوا پیشه کرده اند، نزد پروردگارشان باغ هایى است انبوه از درختان که از زیر آنها جوى ها روان است و در آن جا براى همیشه ماندگارند، و براى آنان همسرانى پاک و پاکیزه و نیز خشنودى خدا خواهد بود، و خدا به بندگان خود بیناست و کسانى را که درخورِ این موهبت ها هستند به خوبى مى شناسد.

16) تقواپیشگان کسانى اند که مى گویند: پروردگارا، ما ایمان آوردیم، پس گناهانمان را بیامرز، و ما را از عذاب آتش در امان دار.

17) آنان در اطاعت خدا و پرهیز از گناهان و در برابر ناگوارى ها شکیبایند، و در سخن راست مى گویند و در عبادت خدا فروتن اند و از اموال خود به مستمندان انفاق مى کنند و در سحرگاه ها از خدا آمرزش مى طلبند.

18) خداوند که در کارهایش عدالت را برپاداشته گواهى داده است که معبودى شایسته پرستش جز او نیست، و فرشتگان و عالِمان نیز بر آن گواهى داده اند. آرى، معبودى شایسته پرستش جز او که شکست ناپذیر و حکیم است، نیست.

19) دین نزد خدا تسلیم شدن در برابر او و پذیرفتن احکام و حقایقى است که او فرو فرستاده است، و یهودیان و مسیحیان که کتاب آسمانى به آنان داده شده است در دین اختلاف نکردند و مذاهب و ادیان گوناگون پدید نیاوردند مگر پس از آن که دانش بدیشان رسیده بود، و اختلافشان به سبب برترى جویى و ستمى بود که میانشان وجود داشت. آنان به آیات خدا که بر پیامبران فرو فرستاده شده بود کافر شدند، و هر کس به آیات خدا کافر شود، به سزایش خواهد رسید، چرا که خداوند اعمال بندگان را به سرعت و همان گاه که انجام مى شود حسابرسى مى کند.

20) پس اگر با تو به محاجّه برخاستند و گفتند: اختلاف ما از روى ستم و برترى جویى نیست، بلکه فهم ها و برداشت ها گوناگون است به آنان بگو: من با تمام وجود تسلیم خدا هستم، و کسانى که مرا پیروى کرده اند نیز این گونه اند. و به اهل کتاب و به مشرکان که از کتاب آسمانى بى بهره اند بگو: آیا شما تسلیم خدا شده اید ؟ پس اگر تسلیم شوند هدایت یافته اند، و اگر روى برتابند بر تو فقط ابلاغ پیام است و خداوند به حال و کار بندگان بیناست.

21) کسانى که به آیات خدا کفر مىورزند و پیامبران را بى هیچ حقى مى کشند و از میان مردم کسانى را که به عدل و داد فرمان مى دهند به قتل مى رسانند، آنان را به عذابى دردناک در دنیا و آخرت نوید ده.

22) آنان کسانى اند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه گشته و یاورانى نخواهند داشت.

23) آیا به کسانى که از کتاب آسمانى اندک بهره اى به آنان داده شده است ننگریسته اى ؟ آنان به کتاب خدا فراخوانده مى شوند تا میانشان حکم کند، سپس گروهى از آنان پشت مى کنند در حالى که رویگردانند.

24) این رویگردانى بدان سبب است که گفتند: آتش دوزخ جز روزهایى اندک به ما نمى رسد ]هر چند گناهانمان بسیار باشد[، و همین سخن دروغ که آن را ساخته و به خود تلقین کرده تا باورش نموده اند، آنان را در دینشان فریفته است.

25) پس چگونه خواهد بود حالشان هنگامى که آنان را براى روز قیامت که هیچ تردیدى در آن نیست گرد آوریم و به هر کسى آنچه فراهم آورده است بى کم و کاست داده شود ؟ و بر آنان ستم نمى رود.

26) بگو: خداوندا، اى کسى که فرمانروایى ملک توست، به هر که خواهى فرمانروایى مى بخشى و از هر که خواهى فرمانروایى باز مى ستانى. هر که را خواهى ارجمند مى دارى و هر که را خواهى خوار مى سازى، زیرا نیکى ها همه به دست توست، چرا که تو بر هر کارى توانایى.

27) پیوسته با کاستن از ساعات روز، و افزودن آن بر شب، شب را در روز فرو مى برى و با کاستن از ساعات شب و افزودنش بر روز، روز را در شب فرو مى برى. زنده را از مرده و مرده را از زنده پدید مى آورى و هر که را خواهى، بدون درخواست عوض از او روزىِ فراوان مى دهى.

28) مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان دوست و یاور گیرند، و هر کس چنین کند، در هیچ حال از حزب خدا نیست، مگر این که به راستى از آنان بترسید. طرح دوستى با کافران کیفر حتمى خدا را در پى دارد، ازاین رو خدا شما را از کیفر خود مى ترساند، و بازگشت همگان به سوى اوست.

29) بگو: اگر آنچه را که در سینه هایتان است نهان دارید یا آشکارش سازید خدا آن را مى داند و از آنچه در آسمان ها و از آنچه در زمین است خبر دارد، و خدا بر هر کارى تواناست.

30) اى پیامبر، یاد کن روزى را که هر کس هر کار نیکى کرده است، هر چند اندک باشد، آن را در برابر خود حاضر شده مى یابد، و هر کار بدى کرده نیز چنین است، و آرزو مى کند که میان او و کار ناپسندش زمانى دراز فاصله بود. خدا شما را از کیفر خود بیم مى دهد و برحذر مى دارد، چرا که او به بندگان خود رئوف است.

31) بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید و به آیینى که از جانب او آورده ام پاى بند باشید، در آن صورت خدا نیز شما را دوست مى دارد و گناهانتان را بر شما مى بخشاید، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

32) بگو: خدا و پیامبر را اطاعت کنید، پس اگر روى برتافتند، به کفر گرایش یافته اند، و بدانند که خداوند کافران را دوست نمى دارد.

33) به یقین خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را برگزید و بر جهانیان برترى بخشید.

34) او نسلى را برترى داد که در فضایل و خصلت هاى پسندیده مانند یکدیگرند، و خدا شنونده سخنان و آگاه از راز دل هاست و مى داند چه کسانى درخورِ این موهبت اند.

35) آن گاه که همسر عمران گفت: پروردگارا، من فرزندى را که در شکم خود دارم براى تو نذر کردم که او را در راه خدمت به تو آزاد بگذارم، پس او را با رضایت از من بپذیر که تو شنونده درخواست ها و دانا به راز دل هایى.

36) پس چون فرزند خود را بزاد و دریافت که او دختر است، از روى حسرت گفت: پروردگارا، من آن را دختر زاییده ام. و خدا بهتر مى دانست که او چه زاییده است، و پسرى که او براى خدمت در راه ما مى خواست مانند این دختر نبود. آن گاه همسر عمران گفت: من او را مریم نام نهادم و او را براى خدمت در اختیار تو نهادم و او و نسلش را از شرّ شیطانِ رانده شده به تو پناه مى دهم.

37) پس پروردگارش او را به طرزى نیکو پذیرفت و او را به طور پسندیده اى رشد داد، و سرپرستىِ وى را برعهده زکریّا نهاد. هرگاه زکریّا در محراب عبادت بر مریم وارد مى شد، نزد او رزقى مى یافت که در آن فصل انتظارش نمى رفت. گفت: اى مریم، این از کجا براى تو آمده است ؟ مریم گفت: این از جانب خداست. خدا به هر که بخواهد روزى مى دهد، بى آن که آن را براى او به شمار آوَرَد و عوضى از او درخواست کند.

38) آنجا که زکریّا عنایت خاص خدا به مریم را دید، پروردگارش را خواند، گفت: پروردگارا، از جانب خود فرزندى پاک به من عطا کن که تو دعاى بندگانت را مى شنوى و آن را اجابت مى کنى.

39) پس در حالى که ایستاده بود و در محراب نماز مى گزارد، فرشتگان او را ندا دادند که خدا تو را به فرزندى که نامش را یحیى نهاده است مژده مى دهد. او کلمه خدا ( مسیح ) را تصدیق مى کند و در میان قومش ارجمند و از زنانْ خویشتندار و پیامبرى از شایستگان است.

40) زکریا گفت: پروردگارا، چگونه مرا پسرى باشد در حالى که مرا سالخوردگى فرا رسیده و همسرم نازاست ؟ فرشته در پاسخ گفت: حقیقت همان است که به تو نوید داده شد. خدا هر کارى که بخواهد انجام مى دهد.

41) گفت: پروردگارا، نشانه اى براى من قرار ده تا بدانم که آنچه دریافت کرده ام از جانب توست. خدا فرمود: نشانه تو این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نتوانى گفت، و پروردگارت را بسیار یاد کن و عصرگاهان و بامدادان او را تسبیح گوى.

42) اى پیامبر، و یاد کن زمانى را که فرشتگان گفتند: اى مریم، خدا تو را براى عبادت خویش برگزیده و تو را پاک ساخته و از گناهان مصون داشته و بر زنان جهانیان برترى داده است.

43) اى مریم، فروتنانه بر اطاعت از پروردگار خود پایدار باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نماى.

44) اى پیامبر، این از خبرهاى غیبى است که آن را به تو وحى مى کنیم، زیرا تو هنگامى که آنان تیرهاى قرعه خود را مى افکندند تا کدام یک سرپرستى مریم را برعهده گیرد نزدشان نبودى، و نیز هنگامى که در این باره به کشمکش پرداختند نزدشان حضور نداشتى.

45) اى پیامبر، یاد کن زمانى را که فرشتگان گفتند: اى مریم، خدا تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى پسر مریم است، بشارت مى دهد، در حالى که او هم در دنیا و هم در آخرت پذیرفته شده و نزد خدا از مقربان است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد