حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

قرآن

211) از بنى اسرائیل بپرس چقدر نشانه هاى روشن و روشنگر که هر کدام نعمتى به شمار مى رفت به آنان دادیم، ولى آن نشانه ها را نادیده انگاشتند و نعمت هاى الهى را دگرگون ساختند و دچار کیفر شدند. و هر کس نعمت خدا را پس از آن که در اختیارش قرار گیرد دگرگون کند ( در مسیرى که بایسته است به کار نبندد ) دچار کیفر الهى مى شود، و خدا سخت کیفر است.

212) زندگى دنیا براى کافران آراسته شده و به همین سبب است که چشم خود را بر هر حقیقتى مى بندند و کسانى را که ایمان آورده اند به مسخره مى گیرند، در حالى که تقواپیشگان در روز قیامت از آنان برترند. و خداوند هر که را بخواهد، بدون محاسبه عملش روزى مى دهد.

213) مردم در آغاز، یک امّت بودند و اختلافى نداشتند، سپس تضاد منافع باعث اختلاف میان آنان شد و براى رفع اختلاف به قوانین و مقرراتى نیازمند گشتند. پس خداوند پیامبران را به عنوان نویددهنده و هشدارگر برانگیخت و کتاب آسمانى را به حق در حالى که گواه راستگویى آنان بود، فرو فرستاد، تا میان مردم درباره آنچه در آن اختلاف داشتند داورى کند. سپس در مورد کتاب آسمانى و آیین خدا نیز اختلاف پدید آمد، و تنها عالمانِ دینى که به آنان کتاب آسمانى داده شد در آن اختلاف کردند، آن هم پس از آن که دلایل روشن و روشنگر برایشان آمده بود، و اختلافشان نیز در اثر برترى جویى و ستمى بود که میان آنان پدید آمده بود. در این میان، خداوند کسانى را که ایمان داشتند، به اذن خود به همان حقى که دیگران در آن اختلاف کردند هدایت نمود، و خدا هر که را بخواهد به راهى راست هدایت مى کند.

214) آیا مى پندارید به بهشت مى روید و حال آن که هنوز همانند داستان کسانى که قبل از شما درگذشتند براى شما پیش نیامده است ؟ محنت ها و گزندها به آنان رسید و پیوسته دچار ترس و اضطراب شدند تا آن جا که پیامبر و کسانى که ایمان آورده و با او بودند، گفتند: یارى خدا کى خواهد بود ؟ هان، به یقین یارى خدا نزدیک است.

215) از تو مى پرسند: چه چیز انفاق کنند ؟ بگو: هر مالى انفاق کنید، براى پدر و مادر و خویشاوندان نزدیک تر و یتیمان و بینوایان و درراه مانده است، و هر کار نیکى انجام دهید، قطعاً خدا به آن آگاه است.

216) جنگ بر شما واجب شده است با این که آن براى شما دشوار و ناخوشایند است. شاید چیزى را ناخوشایند بدانید در حالى که آن براى شما نیکوست، و شاید چیزى را دوست بدارید در حالى که آن براى شما شرّ است. خداوند مى داند و شما نمى دانید.

217) از تو درباره ماه حرام مى پرسند که پیکار در آن چه حکمى دارد ؟ بگو: پیکار در آن ]گناهى[ بزرگ و باعث بازداشتن مردم از راه خدا و کفر ورزیدن به آن و جلوگیرى مردمان از ]حضور در[ مسجدالحرام است، ولى مشرکان باید بدانند که بیرون راندن اهل آن از آن جا، نزد خدا از پیکار در ماه حرام بزرگ تر است، و آنها پیامبر و پیروان او را از آن جا بیرون کردند، و شرک ورزیدن به خدا و شکنجه مؤمنان از کشتار در ماه حرام بزرگ تر است و آنها مسلمانان را در مکه آزار فراوان کردند. آنها پیوسته با شما مى جنگند تا شما را از دینتان برگردانند اگر بر آن توانا باشند و کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند، آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه مى گردد و آنان همدم آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.

218) کسانى که ایمان آورده و کسانى که در راه خدا هجرت کرده و جهاد نموده اند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خدا آمرزنده و مهربان است.

219) از تو درباره شراب و قمار مى پرسند. بگو: در آن دو گناهى بزرگ و براى مردمان سودهایى است، و گناه آن دو از سودشان بزرگ تر است. و از تو مى پرسند که چه چیزى انفاق کنند ؟ بگو: در انفاق میانه رو باشید، نه بخل ورزید و نه همه اموالتان را ببخشید. بدین سان خداوند آیات و نشانه ها را براى شما بیان مى کند، باشد که درباره سعادت دنیا و آخرت خود بیندیشید.

220) آرى باشد که درباره سعادت دنیا و آخرت خود بیندیشید. و از تو درباره یتیمان مى پرسند. بگو: اصلاح امور آنان به گونه اى که برایشان سودمند باشد نیکى است، و اگر با آنان همزیستى کنید، آنها برادران شمایند، پس مانند دیگر مسلمانان با آنان رفتار کنید، نه حقشان را تباه سازید و نه خود را سخت به زحمت بیفکنید، که خداوند فسادگر و اصلاحگر را مى شناسد و آن دو را از هم مشخص مى سازد. و اگر خدا مى خواست، شما را در مورد یتیمان به زحمت مى انداخت ]ولى چنین نکرد[ چرا که خداوند مقتدرى حکیم است.

221) و زنان مشرک را به همسرى نگیرید تا این که ایمان بیاورند، و قطعاً کنیزى که با ایمان است، بهتر از زنِ آزادى است که مشرک باشد، هر چند به زیبایى اش شما را به شگفت آورَد. و زنان با ایمان را به همسرى مشرکان درنیاورید تا این که ایمان بیاورند. بى تردید، برده اى که مؤمن است، بهتر از مردِ آزادى است که مشرک باشد، هرچند به مال و ثروتش شما را به شگفت آورد. آنان با گفتار و کردارشان به شرک فرا مى خوانند که فرجام آن چیزى جز آتش نیست، و خداوند به اذن خود ـ بى آن که کسى یا چیزى او را ناچار کرده باشد ـ به بهشت و آمرزش فرا مى خواند و آیاتش را براى مردم بیان مى کند، باشد که حقایق را دریابند.

222) از تو درباره عادت ماهانه زنان مى پرسند. بگو: این براى آنان رنجى است. پس در روزهاى عادتشان از آنان کناره گیرید، و با آنها نزدیکى نکنید تا پاک شوند. پس هنگامى که غسل کردند، از همان جا که خدا به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید، که خداوند کسانى را که بسیار توبه کنند و در پاکى و پاکیزگى کوشا باشند دوست مى دارد.

223) همسرانتان کشتزار شمایند. پس هرگاه خواستید، به کشتزار خود در آیید و براى خود کارهاى نیک پیش فرستید و از روز ملاقات و حسابرسى خدا بترسید و بدانید که شما او را دیدار خواهید کرد، و تو ـ اى پیامبر ـ مؤمنان را ]بدان[ نوید ده.

224) و خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید ( به نام او سوگند نخورید ) که نیکى نکنید و تقوا را پیشه خود نسازید و میان مردم صلح و آشتى برقرار نکنید، که خداوند شنوا و داناست.

225) خداوند شما را به سبب سوگندهاى بیهوده اى که بر زبانتان جارى مى شود بازخواست نمى کند، ولى بر آنچه دل هایتان فراهم آورده ( گناهى که بر اثر شکستن سوگندهاى جدى کسب کرده است ) شما را بازخواست مى کند، و خداوند آمرزنده و بردبار است.

226) کسانى که سوگند یاد مى کنند که از همسران خود کناره گیرى کنند، چهار ماه فرصت دارند و مى توانند در این مدت به سوگند خویش پاى بند باشند، ولى پس از آن یا باید سوگند خود را بشکنند و کفّاره دهند و یا همسر خود را طلاق گویند. پس اگر به وى بازگشتند، خدا آنان را مى بخشاید و بر آنان رحمت مى آورد.

227) و اگر آهنگ طلاق کردند و همسر خود را طلاق گفتند، ]بدانند که[ خدا هر سخنى را مى شنود و از هر نیّتى باخبر است.

228) و زنانِ طلاق داده شده سه پاکى را انتظار مى کشند و از ازدواج خوددارى مى کنند ( عدّه نگه مى دارند ). باردارى و عادت ماهانه زنان تعیین کننده دوران عدّه است، پس اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نباید آنچه را خدا در رحم آنان آفریده است کتمان کنند. و شوهرانشان اگر خواهان اصلاح باشند، از دیگران سزاوارترند که در این مدّت آنان را به زندگى باز گردانند. و مانند همان وظایفى که به سود مردان برعهده زنان است، به طور شایسته، به سود آنان برعهده مردان نیز مى باشد، و مردان به درجه اى بر زنان برترى دارند، و خدا مقتدرى حکیم است.

229) طلاقى که شوهر در آن حق رجوع دارد، دو بار است که در هر بار یا او را پیش از پایان یافتن عدّه به شایستگى نگاه مى دارد و یا به خوبى رهایش مى سازد و براى شما حلال نیست که از مهریه اى که به آنان داده اید چیزى باز پس گیرید، مگر این که زن و شوهر بترسند که نتوانند مقرّرات الهى را برپا دارند. پس اگر بیم آن دارید که آن دو تن مقرّرات الهى را برپا ندارند، بر آن دو گناهى نیست که توافق کنند و زن براى گرفتن طلاق چیزى ازمهریه خود را به شوهر ببخشد. اینها حدود و مقرّرات الهى است، به آنها تجاوز نکنید. و کسانى که به حدود الهى تجاوز کنند ستمکارند.

230) و اگر بار سوم او را طلاق داد، دیگر آن زن براى او حلال نمى شود ( نه حق رجوع دارد و نه با عقد مجدّد مى تواند او را به همسرى گیرد ) تا این که زن، خود را به همسرى مردى دیگر درآورَد. پس اگر همسر دوم او را طلاق داد، بر زن و همسر گذشته اش ـ اگر مى پندارند که حدود خدا را بر پا مى دارند ـ گناهى نیست که با عقد مجدد به یکدیگر باز گردند. اینها مقرراتى است که خدا آن ها را بیان مى کند تا مردمى که اهل دانشند از آن بهره برند.

231) و هنگامى که زنان را طلاق گفتید، و به پایان عدّه خویش نزدیک شدند، یا با رجوع خود، آنان را به طور پسندیده در همسرى خود نگاه دارید و یا به طور پسندیده رهایشان کنید، و آنان را براى این که زیانى به ایشان برسانید نگاه مدارید تا ]بدین وسیله به حقوق آنان و حدود الهى[ تجاوز کنید. و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده و احکام خدا را به مسخره گرفته است. پس مبادا احکام الهى را با این کار به مسخره گیرید. و نعمت خدا را که به شما ارزانى داشته و کتاب و حکمتى را که بر شما فرو فرستاده و شما را به آن پند مى دهد به یاد آورید، و از حسابرسى خدا و عذاب او پروا کنید و بدانید که خدا به هر چیزى داناست.

232) و هنگامى که زنان را طلاق گفتید و به پایان عدّه خود رسیدند، شما خویشاوندانِ زنان، نباید آنان را از ازدواج مجدد با شوهران سابق خود، چنانچه به طور پسندیده میان خود به توافق رسند بازدارید. هر کس از شما به خدا و روز واپسین ایمان دارد، به این حکم پند داده مى شود. این از نظر ارزش ها براى شما پربارتر و براى پاکى روانتان نیکوتر است، و خدا مى داند و شما نمى دانید.

233) و مادران ـ هرچند طلاق گرفته باشند ـ فرزندان خود را دو سال تمام شیر مى دهند. این حکم براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و خوراک و پوشاک مادران در حد متعارف برعهده پدر کودک است، و البته هیچ کس جز به اندازه توانش مکلّف نیست. هیچ مادرى نباید از رهگذر فرزندش زیان ببیند، و هیچ پدرى نیز نباید از رهگذر فرزندش زیانى به او برسد. و اگر پدرِ کودک بمیرد، مانند همان تکلیفى که برعهده پدر بود، برعهده وارث اوست. و اگر پدر و مادر با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند فرزندشان را قبل از دو سال از شیر باز گیرند بر آن دو گناهى نیست. و شما پدران اگر خواستید براى فرزندانتان دایه اى بگیرید بر شما گناهى نیست، به شرط آن که حقوقى را که باید به مادر او مى دادید، به خوبى و شایستگى بپردازید. و از حسابرسى خدا و عذاب او پروا کنید، و بدانید که خدا به آنچه مى کنید بیناست.

234) و کسانى از شما که جان مى سپارند و زنانى از خود بر جاى مى گذارند، زنانشان چهار ماه و ده روز انتظار مى کشند و از ازدواج خوددارى مى کنند. پس هرگاه به پایان مهلت مقرّر خود رسیدند، مى توانند درباره خود تصمیم بگیرند. بنابراین، بر شما خویشاوندان شوهر، در آنچه آنان به طور پسندیده درباره خود انجام مى دهند و همسرى برمى گزینند گناهى نیست، و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.

235) بر شما گناهى نیست در سخنى که آن را به اشاره براى خواستگارى از زنان در عدّه بر زبان مى آورید و همچنین در امورى که درباره آنان در دل نهان مى دارید. خدا مى دانست که شما ازدواج با آنان را یاد مى کنید، ازاین رو شما را از آن بازنداشت، ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذارید، مگر آن که به طور پسندیده سخن گویید، و با آنان پیوند ازدواج مبندید تا آن مهلت مقرر به پایان خود رسد، و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید مى داند، پس، از کیفر او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است.

236) اگر همسرانى را که با آنان آمیزش نکرده اید، یا همسرانى را که برایشان مهرى معیّن نساخته اید طلاق گویید، بر شما گناهى نیست، ولى به زنانى که برایشان مهرى مقرّر نداشته اید، به هنگام طلاق کالایى در حد متعارف بدهید. توانگر به اندازه توان خود و تنگدست نیز به قدر وُسع خود این تکلیف را برعهده دارد. این برعهده نیکوکاران نهاده شده است.

237) و اگر پیش از آن که با آنان آمیزش کنید طلاقشان دادید و برایشان مهرى معیّن کرده اید، پرداختن نیمى از آنچه معیّن کرده اید برعهده شماست، مگر این که آنها گذشت کنند یا کسى که پیوند ازدواج به دست اوست ( شوهر یا ولىّ زن ) ببخشد، و گذشتِ شما به تقوا نزدیک تر است. و در میان خود بخشش و بزرگوارى را فراموش نکنید، که خدا به آنچه انجام مى دهید بیناست.

238) بر نمازها، به ویژه بر نماز میانه، مواظبت کنید که مبادا از شما فوت شود یا آداب و شرایط آن رعایت نشود، و فرمان هاى خدا را از روى خضوع و با اخلاص انجام دهید.

239) پس اگر بیم آن دارید که نتوانید همه آداب و شرایط نماز را رعایت کنید، پیاده یا سواره، در حال توقف یا حرکت نماز بگزارید، ولى هنگامى که ایمن شدید، با برپاداشتن نماز، خدا را یاد کنید آن گونه که نماز و سایر احکامى را که نمى دانستید به شما آموخت.

240) و کسانى از شما که در آستانه مرگ قرار مى گیرند و همسرانى برجاى مى گذارند، باید براى همسرانشان وصیت کنند که تا یک سال پس از مرگشان آنان را از اموالى که برجاى مى گذارند بهره مند سازند، و از خانه اى که در آن سکونت دارند بیرونشان نکنند، ولى اگر خود بیرون رفتند، بر شما ( خویشاوندان شوهر ) در آنچه آنها درباره خود به طور پسندیده انجام مى دهند گناهى نیست، و خدا مقتدرى حکیم است.

241) براى همه زنانى که طلاق داده مى شوند، کالایى درخور و شایسته مقرّر گردیده است. این برعهده شوهرانِ تقواپیشه ثابت شده است.

242) خداوند آیات خود را این گونه براى شما بیان مى کند، باشد که به خرد دریابید.

243) آیا از داستان کسانى که هزاران نفر بودند و از بیم مرگ از خانه هایشان بیرون رفتند آگاه نشده اى که خدا به آنان گفت: بمیرید، سپس آنان را زنده کرد ؟ به راستى که خدا داراى بخشش است و از فضل خود به آن مردم حیات دوباره بخشید، ولى بیشتر مردم سپاسگزار نعمت هاى خدا نیستند.

244) حیات و نیکبختى شما مؤمنان در جهاد است، پس در راه خدا پیکار کنید و بدانید که خدا سخنان شما را مى شنود و از راز دل ها خبر دارد.

245) کیست آن کس که با پرداخت هزینه جهاد وامى نیکو به خدا دهد ؟ هر کس چنین کند، خدا آن را براى او چندین برابر مى کند، و خداست که از اموال شما مى کاهد، و هموست که آن را گسترش مى دهد و بر آن مى افزاید، و شما به سوى او بازگردانده مى شوید تا پاداش وامى را که به او داده اید دریافت کنید.

246) آیا از داستانِ آن سران بنى اسرائیل که پس از موسى بودند آگاه نشده اى آن گاه که به پیامبرى از خودشان گفتند: براى ما فرمانروایى بگمار، که اگر ما فرمانروایى داشته باشیم تحت فرمان او در راه خدا مى جنگیم. گفت: اگر پیکار در راه خدا بر شما مقرّر شود، آیا تصور مى کنید که پیکار نکنید ؟ گفتند: ما را چه دلیلى است که در راه خدا پیکار نکنیم، در حالى که بر اثر سلطه دشمن از بهره مندى از شهرها و پسرانمان بازداشته شده ایم ؟ ولى هنگامى که جنگ در راه خدا بر آنان نوشته شد، جز اندکى از آنان همه روى برتافتند و ستمکار شدند، و خدا به ستمکاران داناست.

247) و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را براى شما به فرمانروایى برانگیخته است. گفتند: چگونه او را بر ما فرمانروایى باشد ؟ در حالى که ما به فرمانروایى از او سزاوارتریم، زیرا حکومت بر بنى اسرائیل در اختیار نیاکان ما بوده است. علاوه بر این او از گشایش مالى برخوردار نیست. پیامبرشان گفت: به یقین خدا او را برگزیده و بر شما برترى داده، و او را در دانش اداره امور و نیروى بدنى فزونى بخشیده است، و خدا فرمانروایىِ خود را به هر که بخواهد عطا مى کند، و خدا داراى بخششى گسترده است و مى داند چه کسى درخورِ بخشش است.

248) پیامبرشان به آنان گفت: نشانه الهى بودن فرمانروایى او این است که آن صندوق معهود ـ که فرشتگان آن را حمل مى کنند ـ به سوى شما خواهد آمد، صندوقى که در آن آرامشى است از جانب پروردگارتان و یادگارى از آنچه موسى و هارون و خاندانشان بر جاى نهاده اند. اگر مؤمن باشید، قطعاً در آمدنِ آن صندوق، براى شما نشانه اى بر درستىِ فرمانروایى اوست.

عکاس-حسام الدین شفیعیان ================== قطار شماره 123 پسرکعکاس-حسام الدین شفیعیان زندگینامه حضرت موسی (ع)-بخش چهارم آنگاهحضرت صالح علیه السلام مطالعه در سیره حیات و دعوت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد