حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کتاب/قرآن کریم/

164) بى گمان، در آفرینش آسمان ها و زمین و در کوتاهى و بلندى شب و روز، و در کشتى هایى که در دریا با کالاهایى که به مردم سود مى رسانند، روانند و در بارانى که خدا از آسمان فرو فرستاد و زمین را پس از آن که مرده و بى گیاه بوده به وسیله آن حیات بخشید، و از هر جنبنده اى در آن پراکنده ساخته، و در فرستادن بادها از سویى به سوى دیگر، و در ابرهاى مسخر شده میان آسمان و زمین نشانه هایى بر وجود آفریدگار و یکتایى او در تدبیر جهان است. این نشانه ها را مردمى درمى یابند که به خرد، حق را از باطل تشخیص مى دهند.

165) و از میان مردم کسانى هستند که غیر خدا را همتایان خدا قرار مى دهند و آنها را مانند دوست داشتن خدا دوست مى دارند، ولى کسانى که ایمان آورده اند، محبّتشان به خدا بیشتر است. اى کاش ستمکاران ( مشرکان ) مى دیدند زمانى را که عذاب را مشاهده مى کنند، آن گاه درمى یافتند که قدرت به تمامى از آنِ خداست و این که خدا عذابش شدید است،

166) آن گاه که سران شرک از پیروان خود تبرّى مى جویند و همگان عذاب را مى نگرند و پیوندهایى که آنها را به یکدیگر ارتباط مى داد، گسسته مى شود.

167) و پیروان مى گویند: اى کاش، بازگشتى به دنیا داشتیم، آن گاه از آنان تبرّى مى جستیم، همان گونه که امروز آنان از ما تبرّى جستند. این گونه خداوند کارهایشان را که برایشان مایه حسرت هاست به آنان مى نمایاند و آنان را به آتش درمى آورد، و آنان از آتش بیرون آمدنى نیستند.

168) اى مردم، از آنچه در زمین است بهره برید، که خدا آن را براى شما حلال و پاکیزه ساخته است و گام هاى شیطان را دنبال نکنید که او براى شما دشمنى آشکار است، پس مبادا به پیروى از شیطان آنچه را خدا حلال کرده است حرام بشمارید و آنچه را حرام کرده است روا بدانید.

169) شیطان فقط شما را به بدى و زشتى فرمان مى دهد و از شما مى خواهد که چیزهایى را بر خدا ببندید که نسبت آنها را به خدا نمى دانید.

170) و چون به آنان گفته شود: کتابى را که خدا فرو فرستاده است پیروى کنید، مى گویند: نه، بلکه از آیینى که پدرانمان را بر آن یافته ایم پیروى مى کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى دانستند و به راه راست هدایت نیافته بودند، باز هم از کیش آنها پیروى مى کنند ؟

171) اى پیامبر، حکایت تو در فراخواندن این کافران به توحید، همچون حکایت چوپانى است که بر گوسفندان خود با کلماتى نهیب مى زند، ولى آنها از کلمات او جز خواندن و آوایى نمى شنوند. اینان نیز کر و لال و کورند، نه سخن سودمند را مى شنوند و نه خود درست سخن مى گویند و نه نشانه هاى حق را مى نگرند، از این رو هیچ حقیقتى را درنمى یابند.

172) اى کسانى که ایمان آورده اید، از آنچه روزى شما کرده ایم که همه پاک و پاکیزه است بخورید و خدا را سپاسگزارى کنید اگر فقط او را مى پرستید.

173) او تنها مردار و خون و گوشت خوک و حیوانى را که هنگام سر بریدن، نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام کرده است. پس هر کس به خوردن آنها ناچار شود، به شرط آن که ناچارى او در اثر ستمکارى و سرکشى نباشد، بر او گناهى نیست، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.

174) کسانى که حقایق آن کتابى را که خدا فرو فرستاده است کتمان مى کنند و آن را به بهاى ناچیز دنیا مى فروشند، آنان در شکم هاى خود جز آتش فرونمى برند و روز قیامت خدا به آنان توجّه نمى کند و با آنان سخن نمى گوید و از زشتى ها پاکشان نمى کند و برایشان عذابى دردناک است.

175) اینان کسانى اند که گمراهى را به هدایت و عذاب را به آمرزش خریده اند. پس چقدر بر آتش شکیبایند!

176) آن ]عذاب[ بدین سبب است که خداوند کتاب آسمانى را به حق نازل کرده است و کسانى که در آن کتاب اختلاف مى کنند، در نقطه مقابل حق قرار گرفته اند که با حق فاصله اى دور و دراز دارد.

177) نیکى آن نیست که ]هنگام عبادت[ روى خود را به سوى مشرق و مغرب بگردانید و آن را به عنوان قبله تلقى کنید، بلکه نیکى آن است که انسان به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب هاى آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال خود را با این که به آن علاقه مند است، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و درراه مانده و گدایان و در راه آزادى بردگان داده است، و نماز را برپا داشته و زکات خود را پرداخته است، و آن است که چون پیمانى بستند به پیمان خود وفا کردند و آن است که در تنگدستى و زیانکارى و به هنگام کارزار، شکیبایى و پایدارى نمودند. اینانند کسانى که راست گفته اند و اینانند تقواپیشگان.

178) اى کسانى که ایمان آورده اید، در مورد کشته شدگان حق قصاص بر شما مقرر شده است. آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن قصاص مى شود. پس هر کس مرتکب قتل شد، و از سوى ولىّ مقتول، به حکم این که برادر دینى اوست، چیزى از حق قصاص به وى بخشیده شد، باید ولىّ مقتول به طور شایسته درصدد گرفتن دیه برآید و قاتل نیز به خوبى و با پرهیز از تأخیرى آزاردهنده دیه را بپردازد. این حکم، تخفیف و رحمتى از جانب پروردگار شماست. پس هر کس بعد از بخشیدن قاتل و گذشت از حق قصاص، از قانون الهى تجاوز کند و قاتل را قصاص نماید، او را عذابى دردناک خواهد بود.

179) اى خردمندان، براى شما در قصاص حیاتى نهفته است. قصاص مقرّر شده است تا شاید از کشتن یکدیگر بپرهیزید.

180) اى مؤمنان، بر شما مقرّر گردیده است که چون یکى از شما را مرگ دررسد، اگر مالى قابل توجّه برجاى مى گذارد، براى پدر و مادر و خویشاوندانِ نزدیک تر به طور پسندیده وصیت کند. این حکم برعهده تقواپیشگان ثابت شده است.

181) پس هر کس بعد از شنیدن وصیت آن را تغییر دهد، گناهش تنها بر گردن کسانى است که آن را تغییر مى دهند. به راستى خدا شنوا و داناست.

182) ولى هر که دریابد که وصیت کننده اى در وصیتش به کژى گرایش یافته و حقى را پایمال نموده و در نتیجه نزاعى میان وارثان پدید آمده است، پس با تغییر دادن وصیت میان آنان صلح برقرار کند، بر تغییردهنده گناهى نیست و همچنین است اگر به گناهى وصیت کرده باشد، چرا که خدا آمرزنده و مهربان است.

183) اى کسانى که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرّر شده است، همان گونه که بر امّت هایى که پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد که بر تمایلات خویش فایق آیید و تقوا پیشه کنید.

184) روزهایى معدود باید روزه بدارید. پس اگر کسى از شما در آن روزها بیمار یا در سفر بود، روزه شمارى از روزهاى دیگر برعهده اوست. و بر کسانى که روزه را باید به سختى به پایان برند، روزه مقرّر نشده است، ولى باید کفّاره اى بدهند که آن غذایى است که یک بینوا را سیر مى کند. و هر کس از روى رغبت کار نیکى انجام دهد براى او بهتر است، و روزه داشتن براى شما کار خوبى است، اگر بدانید.

185) ایام روزه واجب، ماه رمضان است ماهى که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى که براى عموم مردم رهنمود است و براى کسانى که در علم و عمل به کمالى دست یافته و شایسته دریافت حقایقى شده اند، دلایل روشن هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را دریابد، باید آن را روزه بدارد، و هر که بیمار یا در سفر باشد، روزه شمارى از روزهاى دیگر برعهده اوست. خداوند براى شما آسانى مى خواهد و دشوارى براى شما نمى خواهد، این است که بر بیماران و مسافران شما روزه را واجب نکرد و قضاى روزه را از آن روى بر شما واجب نموده است که تعداد روزهاى ماه رمضان را کامل کنید. آرى، خدا روزه را بر شما مقرّر داشت تا او را به پاس این که هدایتتان کرده است به بزرگى یاد کنید، و باشد که شکر هدایتش را به جاى آورید.

186) و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، بدانند که من به آنان نزدیکم، دعاى دعاکننده را ـ آن گاه که مرا بخواند ـ اجابت مى کنم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به درگاه من دعا کنند و به من ایمان بیاورند که دعایشان را اجابت مى کنم، امید آن که در دعایشان به درگاه خدا راهیاب شوند.

187) در شبِ روزه دارى بر شما حلال شده است که به سوى زنانتان بروید و با آنان آمیزش کنید. آنان جامه شمایند و شما جامه آنانید. خداوند دانست که شما به خود خیانت مى کردید و حکم حرمت آمیزش در شب هاى روزه را پاس نمى داشتید، از این رو با رحمت خود به سوى شما باز آمد و از شما درگذشت و حرمت آن را برداشت. اکنون مى توانید با آنان آمیزش کنید و بدین طریق آنچه را خدا براى شما مقدر کرده است طلب نمایید. و شب هاى روزه بخورید و بیاشامید تا وقتى که رشته سپید صبحدم از رشته سیاه شب براى شما آشکار شود. از آن پس خوردن و آشامیدن را ترک کنید و روزه را تا شب به پایان برید. و هنگامى که در مساجد معتکفید، حتى شب هاى آن، با همسرانتان آمیزش نکنید. اینها حدود و مقرّرات خداست، به آنها نزدیک نشوید و آنها را نشکنید. بدین سان خداوند آیات خود را براى مردم بیان مى کند، باشد که تقوا پیشه کنند.

188) و اموال را که به همه شما مردم تعلق دارد و باید بر طبق مقرّرات الهى میان شما تقسیم شود، از راه هاى ناروا به دست نیاورید و مصرف نکنید، و آنها را به رسم رشوه پیش داوران نبرید تا به حُکم آنان بخشى از اموال مردم را به گناه به چنگ آورید، در حالى که خود نادرستى این کار را مى دانید.

189) از تو حکمت هلال هاى ماه را مى پرسند، بگو: آنها گاهشمارهایى براى مردم و مراسم حج اند، و نیکى آن نیست که پس از بستنِ احرام حج، از پشتِ خانه ها، به خانه ها درآیید، بلکه نیکى آن است که کسى تقوا پیشه کند. و به خانه ها از درِ آنها وارد شوید و از خدا پروا کنید، باشد که سعادتمند شوید.

190) و در راه خدا با کسانى ( مشرکان مکه ) که با شما سرِ جنگ دارند بجنگید و از حدود الهى تجاوز نکنید، که خدا تجاوزگران را دوست نمى دارد.

191) و هر کجا بر آنان دست یافتید بکشیدشان و از مکّه، همان شهرى که شما را از آن بیرون کردند، بیرونشان کنید. آنان بر شرک اصرار مىورزند و شما را به انواع عذاب ها شکنجه دادند، و شرک و شکنجه از کشتار سنگین تر است. و کنار مسجدالحرام با مشرکان نجنگید، مگر این که آنان در آن جا به کارزار شما آیند. پس اگر به کارزار شما آمدند بکشیدشان که سزاى کافران چنین است.

192) و اگر از جنگ در محدوده مسجدالحرام دست کشیدند، از آنان درگذرید، که خدا آمرزنده و مهربان است.

193) و با آنان بجنگید تا شرک از بین برود و دین از آنِ خدا گردد و کسى را نرسد که مردم را به پرستش غیر خدا دعوت کند. پس اگر از شرک دست برداشتند و ایمان آوردند با آنان نجنگید، زیرا تعدّى جز بر ضد ستمکاران روا نیست.

194) اگر آنان در ماه حرام با شما جنگ را آغاز کردند شما نیز با آنان بجنگید، زیرا ماه حرام در برابر ماه حرام است، و اگر حرمت مکّه و مسجدالحرام و ماه هاى حرام را شکستند شما نیز حرمت آنها را نادیده انگارید که حرمت ها قابل تلافى است. پس هر کس بر شما تعدّى کرد، شما نیز به مثل آن بر او تعدّى کنید، و از خدا پروا نمایید و در مقابله به مثل از حدّ تجاوز نکنید. و بدانید که خدا با پرواپیشگان است.

195) در راه خدا و براى برپایى دین هزینه جهاد را تأمین کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید، و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مى دارد.

196) و حج و عمره را ناتمام نگذارید و آن را براى خدا به پایان برید، و اگر پس از احرام، در اثر بیمارى یا از سوى دشمن بازداشته شدید و نتوانستید حج یا عمره را تمام کنید، هر دامى که براى شما آسان است قربانى کنید ]سپس با تراشیدنِ سر از احرام خارج شوید[. و تا قربانى به جایگاهش ( مکّه براى احرام عمره و مِنى براى احرام حجّ ) نرسیده است سر خود را نتراشید. پس اگر کسى از شما بیمار یا از ناحیه سرش در رنج باشد ]و نتواندتا رسیدن قربانى به قربانگاه تحمّل کند بر او رواست که سر خود بتراشد و از احرام خارج شود سپس [ باید به رسم کفّاره روزه اى بگیرد یا صدقه اى بدهد یا گوسفندى ذبح کند. و هنگامى که ایمنید و مانعى براى به پایان رساندن حجّ و عمره ندارید، هر کس با انجام دادن عمره و خروج از احرام تا موقع پرداختن به حج، از آنچه بر او حرام بوده بهره برده است ( عمره تمتّع انجام داده است )، باید براى حج خود هر دامى که آسان است قربانى کند، و هر کس قربانى نیابد، باید سه روز در ایام حجّ و هفت روز هنگامى که به وطن بازگشتید روزه بدارد، که این ده روزِ کامل است. این گونه حج ( حج تمتع ) براى کسى مقرّر شده است که خانواده اش در کنار مسجدالحرام نباشد. از خدا پروا کنید و بدانید که خدا سخت کیفر است.

197) موسم حج ماه هایى معیّن ( شَوّال، ذِى القَعدَه و ذى الحَجَّه ) است. پس هر که در این ماه ها با بستنِ احرام، انجام حج را بر خود واجب کند، بداند که در اثناى حج آمیزش با زنان و دروغ گفتن و سوگند خوردن به نام خدا روا نیست، و هر کار نیکى که انجام مى دهید خدا آن را مى داند. و بر شماست که توشه برگیرید، و بهترین توشه پرهیزگارى است، و از من اى خردمندان پروا کنید.

198) بر شما گناهى نیست که در دوران حج از راه داد و ستد در طلب رزقى که آن بخششى از جانب پروردگار شماست برآیید، و چون از عرفات ـ پس از وقوف در آن ـ کوچ کردید، در مشعرالحرام وقوف نمایید و خدا را یاد کنید آن گونه که او شما را راه نموده است یادش کنید، که قطعاً شما پیش از این از گم گشتگان بودید.

199) وانگهى شما ساکنان حرم نیز باید از عرفات، از همان جا که سایر مردم کوچ مى کنند کوچ کنید و از خدا آمرزش گناهانتان را بخواهید که خدا آمرزنده و مهربان است.

200) و هنگامى که مناسک حج خود را به جاى آوردید، خدا را آن گونه که پدرانتان را پس از انجام حج یاد مى کنید، بلکه بیشتر و بهتر، یاد کنید. برخى از مردم دنیاطلبانى هستند که مى گویند: پروردگارا، در دنیا به ما بهره ها عطا کن. آنان در آخرت هیچ بهره اى ندارند.

201) و برخى از مردم آخرت طلبانى هستند که مى گویند: پروردگارا، در دنیا به ما بهره اى نیکو که خوشایند توست و در آخرت نیز بهره اى نیکو که خود مى پسندى عطا فرما و ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.

202) اینانند که از آنچه فراهم آورده اند بهره اى ]وافر[ خواهند داشت، و خدا کارها را به سرعت ـ همان گاه که انجام مى شود ـ حسابرسى مى کند.

203) و بر شما حج گزاران است که در روزهایى چند ( روزهاى یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذى الحجّه ) در سرزمین منى ذکر خدا گویید. پس هر که حج گزارد، بر او هیچ گناهى باقى نمى ماند، خواه تعجیل کند و در دو روز نخست ( بعدازظهر روز دوازدهم ) از منى کوچ کند، و خواه کوچ خود را به تأخیر اندازد و روز سوم منى را ترک نماید. البته آمرزش گناهان براى کسى است که از محرمات احرام پرهیز کرده باشد، امّا کسى که آنها را مرتکب شده است باید هر سه روز در منى بماند و به ذکر خدا بپردازد ]تا بر او نیز گناهى باقى نماند[. و از خدا پروا کنید و بدانید که به سوى او روانه خواهید شد.

204) از میان مردم کسى است که در زندگى دنیا سخنان او در وصف حق و رعایت عدل تو را به شعف مى آورَد، و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مى گیرد، در حالى که سخت ترین دشمنان حق است.


205) و چون به حکومت رسد، در زمین به تکاپو مى افتد تا در آن تباهى کند و کشت و نسل بشر را به نابودى کشاند، و خداوند تباهى را دوست نمى دارد.


206) و چون به او گفته شود: از خدا بترس و از تبهکارى دورى گزین، عزّت و شکوه خیالى که با گناه و نفاق به آن دست یافته است، او را فرا مى گیرد ]و پند نمى گیرد[. دوزخ او را بس است، و راستى که آن بد جایگاهى است.


207) و از میان مردم کسى نیز هست که خود را به خدا مى فروشد تا در همه کارها خشنودى او را طلب کند. وجود چنین کسى، لطفى از سوى خدا بر آدمیان است، و خدا به بندگانش رئوف است.


208) اى کسانى که ایمان آورده اید، همگى در برابر خدا تسلیم شوید و از او دستور بگیرید و گام هاى شیطان را دنبال نکنید که او براى شما دشمنى آشکار است.


209) و اگر پس از آن که دلایل روشنگر براى شما آمد، بر اثر پیروى از شیطان دچار لغزش و انحراف شدید، بدانید که خدا مقتدرى شکست ناپذیر است و براساس حکمت خود با شما رفتار مى کند.


210) آیا مشرکان چیزى جز این انتظار دارند که خدا در سایبان هایى از ابرها به سراغشان آید و نیز فرشتگان بیایند و کار پایان داده شود ؟ و همه امور به خدا بازگردانده مى شود.

حسام الدین شفیعیاندسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانحسام الدین شفیعیاندسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانحسام الدین شفیعیاندسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیاندسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیان - حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد