بسیاری از مردم، خصوصا ایرانیان بر این عقیده اند که کوروش نیز مانند دیگر پادشاهان هخامنشی زرتشتی بوده است.
در واقع کوروش به تمام ادیان و مذاهب و خدایانی که به شکل ها و نام های گوناگون در بین جوامع مختلف مورد تقدیس و پرستش مردم بودند، احترام فراوانی می گذاشت.
او به هنگام ورود به بابل متنی را می خواند و در آن اعلام می کند:
« اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد... »
در این متن کوروش خود را برگزیده ی مزدا می داند و برخوردای از یاری و حمایت او را دلیل موفقیت خود عنوان می کند. همچنین او در منشور حقوق بشر خود می گوید:
« وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب من را تکان داد... فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند...»
او ضمن آزادی قوم یهود از چنگ «نبونید» فرمان بازسازی معبد یهوه در اورشلیم را صادر می کند و خدایان سومر و آکد را به نیایشگاه های خودشان باز می گرداند
برای پاسخ به این سوال، سوال دیگری پیش می آید و آن این است که اگر کوروش یک دین خاص داشت، چرا با توجه به قدرت و محبوبیتی که در نزد جوامع داشت، هیچ گاه مردم را به آن دین دعوت نکرد و آنان را در پرستش خدای خود آزاد گذاشت؟
ای مردم بهترین سخنان را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه ای روشن و ژرف بینی آنها را بررسی کنید. هرمرد و زنی باید خودش راه نیک و بد را برگزیند، پیش از فرا رسیدن روز واپسین همه به پا خیزید و در گسترش آیین راستی بکوشید.( یسنا ۳۰، بند ۲)
در بینش زرتشت، انسان موجودی بی اختیار نیست که سرنوشتش را از پیش برایش تعیین کرده باشند و خودش در آن نقشی نداشته باشد. اهورامزدا انسان را موجودی آزاد آفریده وبه او نیروی انتخاب داده تا بتواند راه زندگی خود را با ارادهً خویش برگزیند و به خواست خود، خوشبختی و یا برعکس رنج، سختی و بدبختی را در زندگی احساس کند. زرتشت آفریده شدن جهان هستی را بیهدف واتفاقی نمیداند بلکه والاترین هدف آن را گسترش راستی وهنجار درست در زندگی انسان میداند چنانکه ساختار هستی ازآغاز تا انجام بر راستی بنیان شده است.
پیروان زرتشت هیچگاه دین خود را نیز به زور به دیگران تحمیل نکرده و این اندیشه زرتشت را به درستی پیش بردند.
و زرتشت در این آزادی و خرد انسان در انتخاب راه خود از روی انتخاب و دانایی همت میگمارد و کوروش هم به همین اصل آزادی اندیشه و انتخاب را بر خرد و دانایی انسان در انتخاب راهش و دینش و آزادی در انسان و انتخاب همت گمارد.