قبل از پرداختن به روایات شرف الدین نجفی مطلبی را نقل می کند. بعد مطلبی را از طبرسی نقل می کند، می فرماید: دابه الارض با کفار صحبت می کند، با بیانی که اینها ناراحت می شوند، چون خبر می دهد که اینها طرف جهنم می روند. به بعضی می گوید شما کافرید، به بعضی می گوید شما مومن هستید.
مطلبی از شیخ طوسی نقل می کنم. در تبیان ذیل آیه شریفه آورده است؛ سر او به ابرها می رسد، این دابه با این خصوصیات با مردم صحبت می کند. چیزی می گوید که آنها را نارحت می کند، به زبان آدمی صحبت می کند.
از اینجا وارد بحث می شود و می گوید: مشرکانی که مصداق عذاب قرار گرفتند، خداوند آیاتی را به آنها نشان می دهد که به ناچار باید در برابرش تسلیم شوند و بپذیرند. در اینجا باید ببینیم آیه دابه الارض از آیات خارق العاده است.
بعد می گوید: ما در آیات قرآن دست نیافتیم که دابه الارض را برای ما تفسیر کند، این دابه که خدا از زمین برای مردم می فرستد، چیست؟ ویژگی هایش چیست؟ چطور خارج می شود؟ آیا تعمد و قصد است که مبهم بماند، چیزی که از آیات چیزی تبیین کند که دابه چیست؟ استفاده نمی شود.
بعد ادامه می دهد: زمانی که وضعیت مردم به جایی برسد که قلبشان سیاه شود، آیات را ببینند ولی ایمان نیاورند و استعداد ایمان هم در آنها نباشد، وقتی کارشان به اینجا برسد، آیه ای که خارق عادت است، برای آنها نشان می دهیم، آیه ای که حق را نشان می دهد و مردم ناچارند در برابر حق تسلیم شوند و ما دابه الارض را ارائه می دهیم.