بند ۱) به حساب الهام زندگیبخش و بهترین پندارِ مطابق با نظم کیهانی، به حساب کردار و گفتاری که آنها باید به این تمامیت و نامیرایی واحد بدهند. توسط فرمان وی/ من مزدا به همراه(؟) فروتنی (یا در سرتاسر زمین) اهورا است.
بند ۲) او بهترین این زندگیبخشترین الهام را توسط بیانات پندار نیک خود بوجود میآورد تا بر زبان وی جاری گردد، و کردارهای فروتنی توسط دستانش، از طریق این درک: او در آنجا پدر نظم کیهانی است: مزدا.
بند ۳) تو به این الهام تعلق داری. از طریق آن تو زندگیبخشی هستی که گاو لذتدهنده برای این یک را با هم آفرید. بنابر این، برای وی تو فروتنی را به عنوان آرامش برای چراگاهِ وی در زمانی که او مشورت کرده است، برقرار کن، ای مزدا، پندار نیک وی.
بند ۴) آنانی که تحت سیطره دروغ هستند، از این الهام، (الهام) زندگیبخش، خارج میشوند، ای مزدا- برای نگهدارنده نظم کیهانی چنین نیست. یک انسان، حتی اگر دارایی کمی داشته باشد، باید برای نگهدارندهٔ نظم کیهانی مطلوب باشد؛ یک انسان توانمند، حتی اگر دارایی زیاد، اما بد، داشته باشد، باید فقط برای آنکس که تحت سیطره دروغ است، مطلوب باشد.
بند ۵) و از طریق آن الهام زندگیبخش، ای مزدا اهوره، تو پاداشهایی را به نگهدارندهٔ نظم کیهانی میدهی: یعنی هر چیزی که بهترین است. آن کس که تحت سیطره دروغ است نیز باید هدایایی بدهد، اما بدون کسب مسرت تو، به خاطر سکنی گزیدن- به حساب کردارهای خود وی- در سوی بدِ پندار.
بند ۶) از طریق آن الهام زندگیبخش تو، ای مزدا اهوره، حال تو از طریق آتش خود جایگاه استواری برای دو پا در مسابقه برای شهرت نیک ایجاد میکنی، از طریق ستبر کردن فروتنی و نظم کیهانی، چرا که او (مؤنث) باید بسیاری را که خواستار آمدن هستند، طبقه بندی نماید.