بند ۱) من بر کدام زمین خم میشوم؟ برای یافتن(؟) یک زمینِ چراگاه کجا باید بروم؟ آنان مرا از خانواده و جامعه آن جدا کردهاند. خانواری که میخواهم در پی آن باشم (= خود را وقف آن کنم؟) سخاوت خود را به من عطا نکرده است و نه حاکمان زمین، که تحت سیطره دروغ هستند. چگونه باید مرحمت تو را بدست آورم، ای مزدا اهوره؟
بند ۲) من دلیل ضعیف بودن خود را میدانم، ای مزدا: دلیل آن فقدان احشام و تعداد کم مردان است. من نزد تو شِکوِه میکنم: از نزدیکتر به آن بنگر، ای اهورا، به آن نوع حمایتی که یک دوست، با ارائه کردن آن، میتواند به دوست خود بدهد! حال تو از نزدیک، از میان نظم کیهانی و به دلیل نظم کیهانیِ آن به پایین، به مراسم روحانیِ پندار نیک من بنگر.
بند ۳) چه زمان، ای مزدا، آنانی که گاوهای نر روزها هستند برای به پا داشتن وجود نظم کیهانی توسط اعلامهای ما که اکنون قدرتمندتر شدهاند، یعنی، پندارهای راهنمای زندگیبخشها، به پیش میآیند؟ او برای حمایت از آنچه باید کمک شود و با پندار نیک بافته شده است، نزد چه کسی خواهد آمد؟ من، ای اهورا، بدین وسیله تو را برای آمدن نزد من برای اعلام اعلان بر میگزینم.
بند ۴) اما آن کسی که تحت سیطره دروغ است، آنانی که میدانم ناقلان نظم کیهانی هستند، گاوهای نر را از حرکتشان به سمت جلو باز خواهند داشت، و برانگیزانندگان بد اسکان یا زمین و مخالفت توسط کردارهای خود وی هستند. هر کس او را از فرمان وی، ای مزدا، یا زندگی وی خارج سازد، او آن گاوهای نر را در مقابل هزیمتِ درک نیک وی قرار میدهد. …
بند ۱۱) «افراد ابله» و «شاعران» توسط فرمانهای بد خود انسان میرا را به کردارهای اهریمنی مطیع کردهاند تا وجود حاضر به تخریب شدن ادامه دهد، آنانی که نَفَس- روح خودشان و دید- روح خودشان وقتی که به جایی برسند که پایاب حسابدار هست و خواهد شد، از خشم به لرزه میافتند، چرا که تمامی دوره زندگی آنان مهمان خانه دروغ میشود.
بند ۱۲) اما وقتی که برنده از طریق نظم کیهانی از میان نتیجهها و نوهها که به عنوان نوادگان «تورَه» پسر «فْریَه» اعلام گردد، باشد که تو، ای اهورامزدا، رمه او را با نیروی فروتنی به پیش ببری. بنابر این مزدا اهوره آنان را به حساب پندار نیکشان برای این انسانهای ما و برای حمایت مطیع کرده است تا آنرا برایشان به دیگران اعلام نماید.
بند ۱۳) او، یعنی کسی که یکبار(؟) زرتشت سْپیتَمَه را با سخاوتمندی در میان میراها مورد مرحمت قرار داد، که انسان/ قهرمان بر اساس الگوها بوده و آماده است تا توسط سرود من/ وی شناخته شود. بنابر این، برای وی، مزدا اهوره وجود فعلی را برقرار میسازد، برای وی او رمهاش را به حساب پندار نیک وی به پیش میبرد. حال ما او را به عنوان همراه نیک نظم کیهانی میدانیم.
بند ۱۴) ای زرتشت، کدام نگهدارندهٔ نظم کیهانی تبعیت کننده از معاملات برای تو است؟ برای بزرگترین مبادله هدیه؟ یا، چه کسی میخواهد توسط سرود من/ شما پاداش داده شود؟ خوب، او در آنجا «کَوی ویشتاسپَه» در استماع است. در واقع، تمامی آنانی که تو، ای مزدا اهوره، در یک و همان خانه خود حفظ میکنی، آنانی که من میخواهم با بیانات پندار نیک خود بطلبم. ….
بند ۱۸) او که بهترین چیزهای یک دورهٔ زندگی کامل را به من میدهد، به او، به عنوان بهترین بخشهای مراسم آیینی من، من حال با پندار نیک خود حتی (= نه چیزی کمتر از) استخوان هایم، را واگذار کردهام، اما بلا برای او که ما را میپذیرد برای اینکه ما را به بلا ببرد، ای مزدا و شما دیگران، که در پی دستیابی به تأیید شما توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی من هست. این تبعیض (= قضاوت) پندار راهنمای من و پندار است.
بند ۱۹) او که حال باید برای من وجودی حقیقی را بر اساس نظم کیهانی برای زرتشت بوجود آورد، کسی که در ارزش مبادله پر منفعتترین است، باید برای این کس (= من) بوجود آورد، کسی که بدان وسیله آنرا به عنوان مزد خود کسب میکند، وجودی برتر: یک گاو نر و یک گاو ماده با تمامی چیزهایی که در/ توسط پندار فرد یافت میشوند. تو ای مزدا، به صورت کسی که اغلب درست همان چیزها را برای من مییابد، بر من ظاهر شو.