بند ۱) و پس من باید آشکار سازم! حال بشنوید! حال گوش فرا دهید، هم شما که از نزدیک میآیید و هم شما که از دور میآیید! حال، همگی، به آن توجه کنید، چرا که درخشان و آشکار است! باشد که آن کس که اعلام بدی دارد، برای بار دوم این وجود را با اولویت بد خود تخریب نکند، آنکس که تحت سیطره دروغ است، توسط بیانات زبان خویش وامانده است.
بند ۲) بنابر این من میباید دو الهام را در ابتدای این(؟) وجود اعلام نمایم که از میان آن دو باید الهام زندگیبخش به او بگوید کدام یک را تو الهام اهریمنی میدانی(؟): ” نه پندارهای ما، و نه اعلامهای ما، نه پندارهای راهنما، نه اولویتها، نه بیانات، نه کردارها، نه روحهای- دید، نه روحهای- نَفَس با هم تناسب ندارند.” قربانیکنندگان این حالت خوب را تخریب میکنند، همانگونه که چنین کردند- حداقل- یک بار پیش از این.
بند ۳) بنابر این من میباید در اولین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود، آن مشیت الهی که داناست و مزدا اهوره حال با من سخن گفته است را اعلام نمایم: آنانی از شما که نبایستی آنرا به این طریق بوجود آورید، پندار شاعرانه، شیوهای که این مشیت الهی(؟) هست و من باید آنرا بیاندیشم و سخن بگویم، چرا که آن آخرین واژه این وجود “محنت!” خواهد بود.
بند ۴) بنابر این من میباید بهترین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود را مطابق با نظم کیهانی اعلام نمایم: او “مزدا” است، چرا که او کسی که آنرا ایجاد کرد تا پدر پندار نیک باشد، که به تو نیرو میبخشد را میشناسد، در حالیکه دختر وی فروتنی کردارهای نیک است. او «اهورا» است، چرا که وی تمامی چیزها را برای آنها تحت نظر دارد تا فریفته نگردند.
بند ۵) بنابر این من میباید کلمهای را اعلام نمایم که «زندگیبخشترین» به من میگوید، که برای فانیها بهترین است که شنیده شود: هر آنکس که آمادگی گوش فرا دادن به این (آشکارسازی) من را بدهد، به کمال و نامیرایی میرسد. با کردارهای الهامِ نیکِ خویش اهورا، مزدا است.
بند ۵) بنابر این من میباید کلمهای را اعلام نمایم که «زندگیبخشترین» به من میگوید، که برای فانیها بهترین است که شنیده شود: هر آنکس که آمادگی گوش فرا دادن به این (آشکارسازی) من را بدهد، به کمال و نامیرایی میرسد. با کردارهای الهامِ نیکِ خویش اهورا، مزدا است.
بند ۶) بنابر این من میباید بزرگترین همه را اعلام نمایم. ستایش او با نظم کیهانی، آن کس که برای همه آنانی که در الهام زندگیبخش وی هستند سخاوتمند است. بگذار اهورامزدا گوش فرا دهد، که در سرود روحانی وی، من با پندار نیک خویش به بحث میپردازم. بگذار او توسط پندار راهنمای خویش به من بهترین پندارها و بیانات و کردارها را بیاموزد.
بند ۷) آنان باید آرزو کنند که به قدرتهای زندگیبخش و سخاوتمندی چه کسی برسند، یعنی آنانی که زنده هستند و همچنین آنانی که زنده بودهاند و آنانی که زنده خواهند بود، و روح- نَفَس یک نگهدارندهٔ نظم کیهانی، قدرتمند در رقابت برای نامیرایی و در رقابت برای جوان بودن، کدام (قدرتها)، بهر حال، به صورت «بلا» بر سر آنانی که تحت سیطره دروغ هستند، فرود میآید.