حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

یسنا، هات ۴۳

بند ۱) چیزهای آرزو شده در آرزو برای او هستند. به هر آن کس که مزدا اهورا به میل خود حکم می‌دهد، به آنها می‌دهد. من آرزوی قدرت می‌کنم که با جوانی همراه شود و برای نظم کیهانی پاسداری کنند. حال تو به من بده، ای آرمئیتی، پاداش‌های شامل ثروت، زندگی مادی برای (فرد دارای؟) پندار نیک.

بند ۲) و در نتیجه یک انسان/ قهرمان می‌تواند برای خود بهترینِ همهٔ چیزها را دریافت کند: بهروزی، حتی اگر در حال حاضر نیز در سلامت باشد. وقتی که از طریق حیات‌بخش‌ترین الهام تو اندیشمند گردد، ای مزدا، از تغییرات خلاقانه/ لذت پندار نیک که تو توسط نظم کیهانی خود ایجاد کردی، با اطمینان از زندگی طولانی برای همه روزهایش.

بند ۳) بنابر این، آن انسان/ قهرمان می‌تواند به آنچه بهتر از خوب است، برسد. کسی که به ما بیاموزد مسیرهای مستقیم قدرت حیات‌بخش هم در این حالت دارای استخوان و هم در حالت مسیرهای واقعی و قابل رفتن پندار، تا پیش کسانی که اهورا با آنها می‌زید، داوری آسمانی، کسی مثل تو، دارای تباری نیک، حیات‌بخش، ای مزدا.

بند ۴) بنابر این، من باید تو را آنگونه در نظر بگیرم. همچنین به عنوان استوار. تو ای حیات‌بخش، ای مزدا، وقتی که کمک‌هایی که محکم در دستان خود نگهداشته‌ای، بیایند: پاداش‌هایی که تو در آغاز برقرار نمودی برای کسی که تحت سیطره دروغ است و برای نگهدارنده نظم کیهانی، از طریق گرمای آتش خود، قوی از طریق نظم کیهانیِ مراسم آیینی من، وقتی که نیروی متعرض پندارهای نیک به نزد من می‌آیند.

بند ۵) بنابر این اکنون من تو را حیات‌بخش می‌پندارم، ای مزدا اهورا. وقتی که اکنون تو را در بوجود آوردن وجود نو می‌بینم، وقتی که تو برقرار گردیدی برای اولین بار، اقدامات به صورت کسب کنندهٔ اجرت، و همچنین واژه‌هایی که در آستانهٔ بیان‌شدن قرار دارند، و وجودی/ اجرت بدی ایجاد کرده است برای بدی و پاداشی نیک برای نیکی- توسط هنرمندی- در مرحله نهایی = اطراف(؟) ارباب شبکه.

بند ۶) مرحله ای که در آن تو با الهام حیات‌بخش خود می‌آیی، ای مزدا. تو و فرمان تو. در آن مرحله او به حساب پندار نیک خود است. او که توسط اعمال وی، رمه گاوها از میان نظم کیهانی به پیش می‌روند. آرمئیتی برای این کردارها الگوهایی از پندار هدایت‌کنندهٔ تو را اعلام می‌کند. آن کس/ آنچه هیچکس نمی‌تواند موجب دروغگویی‌اش گردد.

بند ۷) بنابر این، حال من تو را الهام‌بخش می‌پندارم ای مزدا اهورا. وقتی که فرد من را با پندار نیک احاطه می‌کند و از من می‌پرسد “تو که هستی؟ تو متعلق به که هستی؟ چگونه عواید با نشان- روزانه خود برای پرسش/ مطالبه در خصوص اشخاص و رمه‌های گاوهای خود ارسال می‌کنی؟”

بند ۸) سپس من در ابتدا خود را به عنوان زرتشت معرفی می‌کنم، زرتشت واقعی. دوم اینکه، من آرزو دارم فرمان دهم به خصومت با کسی که تحت سیطره دروغ است. اما برای حافظ نظم کیهانی من آرزو می‌کنم که تحت حمایت و قدرت باشد، چرا که من می‌خواهم آراستگی آن کس که به خواست خود فرمان می‌دهد را دارا باشم. سوم آنکه، تا حدی که من می‌توانم تو را ستایش می‌کنم، ای مزدا، و تو را در سرودهای روحانی خود به هم می‌بافم.

بند ۹) بنابر این، اکنون من تو را حیات‌بخش می‌پندارم، ای مزدا اهورا. هر زمان که او مرا با پندار نیک احاطه می‌کند، من در این باره می‌پرسم: “برای چه کسی همین اکنون می‌خواهی هدایا دانسته شوند؟ بنابر این، اینجا، من می‌خواهم به آتش تو بدهم به عنوان هدیه‌ای از احترام و به نظم کیهانی: مرا، تا جایی که توانایی دارم و می‌توانم تصورش را بکنم(؟).”

بند ۱۰) بنابر این، اکنون تو نظم کیهانی را به من نشان داده‌ای، که من دوباره و دوباره آنرا برای خود اینجا می‌خوانم: همراه با آرمئیتی، اکنون من آنرا در اینجا به حرکت در می‌آورم. همچنین، از ما دربارهٔ آن چیزهایی که سؤالاتی هستند که تا حال از ما توسط تو پرسیده شده است، دوباره بپرس! چرا که آنچه با نیرومندی از تو پرسیده شده است، چیزی است که به نیرومندان تعلق دارد. تا فرد فرمان‌دهنده تو را قدرتمند و نیرومند سازد.

بند ۱۱) بنابر این، اکنون من تو را حیات‌بخش می‌دانم، ای مزدا اهورا. زمانی که او با پندار نیک برای من مرا احاطه می‌کند تا یاد بگیرم. در ابتدا به حساب واژه‌های بیان‌شده توسط همه شما را: “ایمان به ما در میان انسان‌ها به نظر من یک فاجعه است!” تا اینکه آنی بیان شود که همه شما به من بگویید بهترین است.

بند ۱۲) و وقتی که تو با علم غیب آنچه به من می‌گویی بهترین پاداش است، می‌آیی: نظم کیهانی، سپس تو به اعلام واژه‌ها به من که نه در حالت عدم آمادگی به گوش فرا دادن دریافت شده‌اند، ادامه می‌دهی، تا واژه‌های من حتی پیش از آمادگی تو به گوش فرادادن/ سْرَئوپا همراه با پاداش ثروت‌بخش، بیان شوند، کسی که باید پاداش‌ها را در مسابقه برای قدرت زندگی‌بخش به پاها توزیع کند.

بند ۱۳) بنابر این، اکنون من تو را حیات‌بخش می‌دانم، ای مزدا اهورا. زمانی که او با پندار نیک مرا احاطه می‌کند تا چیزهایی که قرار است از آرزوی من بدست آید، یافت شود. حال آن مسیر حیات طولانی را که هیچکس در واقع ندیده و شما خدایان آن مسیر را می‌روید، در مقابل من قرار ده. مسیر وجود انتخاب گذشته، حال، آینده که گفته شده تحت فرمان شما است.

بند ۱۴) آنچه یک انسان/ قهرمان آنرا می‌یابد، مسئول آن است. ممکن است آنرا به یک دوست بدهد. پس ای مزدا، پیش‌آگهی از پاداش‌ها و حمایت خود را به من بده، که همه شما از طریق فرمان تو ای اهورامزدا مطابق با نظم کیهانی کسب کرده‌اید، و بدینوسیله شما *رقبای اعلام من برای مطرح شدن را از میدان به در می‌کنید به همراه آنهایی که متعلق به کسانی هستند که پندارهای شاعرانه را برای شما نقل می‌کنند.

بند ۱۵) بنابر این، اکنون من تو را حیات‌بخش می‌دانم، ای مزدا اهورا. زمانی که او با پندار نیک مرا احاطه می‌کند، تفکر ساکت از گوش دادن من به بهترین وجه نفع حاصل می‌کند: باشد که هیچ انسان/ قهرمانی آن کس نباشد که آرزو دارد بسیاری آنهایی که تحت سیطره دروغ هستند را خوشنود سازد. چرا که آنها مدعی هستند همه اهریمنان حامیان نظم کیهانی هستند.

بند ۱۶) بنابر این، او آنجا، زرتشت، ای اهورا، الهام تو را هر چه که باشد ترجیح می‌دهد. ای مزدا، برای تو حیات‌بخش‌ترین است. باشد که نظم کیهانی از طریق نَفَس زندگی من/ او استخوان‌هایی داشته و قوی باشد! باشد که فروتنی تحت فرمان و در دیدرس کامل خورشید باشد! باشد که او با کردارهای خود پاداش من برای پندار نیک من را بدهد!

Why the Midrash has Abraham Thrown into Nimrod's Furnace - TheTorah.comPersian Mythology, Gods & Goddesses, Ancient Iranian Gods 1 - Ahreeman X |  Persian art painting, Mythology, AncientPin on Travelers and MagiciansPin on اشو زرتشت و ایران ویج ( Prophet Zoroaster & Iran )RobinAge: Knowledge - Celebrating Jamshed-e-Navroz

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد