حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مزامیر-68-69-70

 [رای سالار مغنیان. مزمور و سرود داود] خدا برخیزد و دشمنانش پراکندهشوند! و آنانی که از او نفرت دارند از حضورش بگریزند!

 چنانکه دود پراکنده می‌شود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته می‌شود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند.
 امّا صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.
 برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و راهی درست کنید برای او که در صحراها سوار است. نام او یهوه است! به حضورش به وجد آیید!
 پدر یتیمان و داور بیوه زنان، خداست در مسکن قدسخود!
 خدا بی‌کسان را ساکن خانه می‌گرداند و اسیران را به رستگاری بیرون می‌آورد، لیکن فتنهانگیزان در زمینِ تفتیده ساکن خواهند شد.
 ای خدا هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی، هنگامی که در صحرا خرامیدی، سلاه.
 زمین متزلزل شد و آسمان به حضور خدا بارید، این سینا نیز از حضور خدا، خدای اسرائیل.
 ای خدا باران نعمتها بارانیدی و میراثت را چون خسته بود، مستحکم گردانیدی.
10  جماعت تو در آن ساکن شدند. ای خدا، به جود خویش برای مساکین تدارک دیده‌ای.
11  خداوند سخن را می‌دهد. مبشرات انبوه عظیمی می‌شوند.
12  ملوک لشکرها فرار کرده، منهزم می‌شوند و زنی که در خانه مانده است، غارت را تقسیم می‌کند.
13  اگرچه در آغلها خوابیده بودید، لیکن مثل بالهای فاخته شده‌اید که به نقره پوشیده است و پرهایش به طلای سرخ.
14  چون قادر مطلق پادشاهان را در آن پراکنده ساخت، مثل برف بر صَلْمُون درخشان گردید.
15  کوه خدا، کوه باشان است، کوهی با قله‌های افراشته کوه باشان است.
16  ای کوه‌های با قله‌های افراشته، چرا نگرانید بر این کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است؟ هر آینه خداوند در آن تا به ابد ساکن خواهد بود.
17  ارابه‌های خدا کرورها و هزارهاست. خداوند در میان آنهاست و سینا در قدس است.
18  بر اعلیٰ علیین صعود کرده، و اسیران را به اسیری برده‌ای. از آدمیان بخششها گرفته‌ای. بلکه از فتنهانگیزان نیز تا یهوه خدا در ایشان مسکن گیرد.
19  متبارک باد خداوندی که هر روزه متحمل بارهای ما می‌شودو خدایی که نجات ماست، سلاه.
20  خدا برای ما، خدای نجات است و مَفَّرهای موت از آن خداوند یَهُوَه است.
21  هر آینه خدا سردشمنان خود را خرد خواهد کوبید و کلهٔ مویدار کسی را که در گناه خود سالک باشد.
22  خداوند گفت، از باشان باز خواهم آورد. از ژرفیهای دریا باز خواهم آورد.
23  تا پای خود را در خون فروبری و زبان سگان تو از دشمنانت بهرهٔ خود را بیابد.
24  ای خدا طریق‌های تو را دیده‌اند، یعنی طریق‌های خدا و پادشاه مرا در قدس.
25  در پیش رو، مغنیان می‌خرامند و در عقب، سازندگان و در وسط دوشیزگان دفّ زن.
26  خدا را در جماعتها متبارک خوانید و خداوند را از چشمهٔ اسرائیل.
27  آنجاست بنیامین صغیر، حاکم ایشان و رؤسای یهودا محفل ایشان. رؤسای زبولون و رؤسای نفتالی.
28  خدایت برای تو قوّت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کرده‌ای، استوار گردان.
29  به‌سبب هیکل تو که در اورشلیم است، پادشاهان هدایا نزد تو خواهند آورد.
30  و وحش نیزار را توبیخ فرما و رمهٔ گاوان را با گوساله‌های قوم که با شمشهای نقره نزد تو گردن می‌نهند. و قومهایی که جنگ را دوست می‌دارند پراکنده ساخته است.
31  سروران از مصر خواهند آمد و حبشه دستهای خود را نزد خدا بزودی دراز خواهد کرد.
32  ای ممالک جهان برای خدا سرود بخوانید. برای خداوند سرود بخوانید، سلاه.
33  برای او که بر فلکالافلاک قدیمی سوار است. اینک، آواز خود را می‌دهد، آوازی که پُرقوّت است.
34  خدارا به قوّت توصیف نمایید. جلال وی بر اسرائیل است و قوّت او در افلاک.
35  ای خدا از قدسهای خود مَهیب هستی. خدای اسرائیل قوم خود را قوّت و عظمت می‌دهد. متبارک باد خدا.

 [برای سالار مغنیان بر سوسنها. مزمور داود.] خدایا مرا نجات ده! زیرا آبها به جان من درآمده است.
 در خَلاب ژرف فرو رفته‌ام، جایی که نتوان ایستاد. به آبهای عمیق درآمده‌ام و سیل مرا می‌پوشاند.
 از فریاد خود خسته شده‌ام و گلوی من سوخته و چشمانم از انتظار خدا تار گردیده است.
 آنانی که بی‌سبب از من نفرت دارند، از مویهای سرم زیاده‌اند و دشمنانِ ناحقِ من که قصد هلاکت من دارند زورآورند. پس آنچه نگرفته بودم، رد کردم.
 ای خدا، تو حماقت مرا می‌دانی و گناهانم از تو مخفی نیست.
 ای خداوند یهوه صبایوت، منتظرین تو به‌سبب من خجل نشوند. ای خدای اسرائیل، طالبان تو به‌سبب من رسوا نگردند.
 زیرا به خاطر تو متحمل عار گردیده‌ام و رسوایی روی من، مرا پوشیده است.
 نزد برادرانم اجنبی شده‌ام و نزد پسران مادر خود غریب.
 زیرا غیرت خانهٔ تو مرا خورده است و ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من طاری گردیده.
10  روزه داشته، جان خود را مثل اشک ریختهام. و این برای من عار گردیده است.
11  پلاس را لباس خود ساخته‌ام و نزد ایشان ضربالمثل گردیده‌ام.
12  دروازه نشینان دربارهٔٔ من حرف می‌زنند و سرود می‌گساران گشته‌ام.
13  و امّا من، ای خداوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو می‌کنم. ای خدا در کثرت رحمانیت خود و راستیِ نجات خود مرا مستجاب فرما.
14  مرا از خَلاب خلاصی ده تا غرق نشوم و از نفرتکنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم.
15  مگذار که سَیَلان آب مرا بپوشاند و ژرفی مرا ببلعد و هاویه دهان خود را بر من ببندد.
16  ای خداوند مرا مستجاب فرما زیرا رحمت تو نیکوست. به کثرت رحمانیتت بر من توجه نما،
17  و روی خود را از بنده‌ات مپوشان زیرا در تنگی هستم. مرا بزودی مستجاب فرما.
18  به جانم نزدیک شده، آن را رستگار ساز. به‌سبب دشمنانم مرا فدیه ده.
19  تو عار و خجالت و رسوایی مرا می‌دانی و جمیع خصمانم پیش نظر تواند.
20  عار، دلِ مرا شکسته است و به شدت بیمار شده‌ام. انتظار مُشْفِقی کشیدم، ولی نبود و برای تسلیدهندگان، امّا نیافتم.
21  مرا برای خوراک زردآب دادند و چون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند.
22  پس مائدهٔ ایشان پیش روی ایشان تله باد و چون مطمئن هستند، دامی باشد.
23  چشمان ایشان تار گردد تا نبینند و کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان.
24  خشم خود را بر ایشان بریز و سورت غضب تو ایشان را دریابد.
25  خانه‌های ایشان مخروبه گردد و در خیمه‌های ایشان هیچ‌کس ساکن نشود.
26  زیرا برکسی که تو زده‌ای جفا می‌کنند و دردهای کوفتگان تو را اعلان می‌نمایند.
27  گناه بر گناه ایشان مزید کن و در عدالت تو داخل نشوند.
28  از دفتر حیات محوشوند و با صالحین مرقوم نگردند.
29  و امّا من، مسکین و دردمند هستم. پس ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد.
30  و نام خدا را با سرود تسبیح خواهم خواند و او را با حمد تعظیم خواهم نمود.
31  و این پسندیدهٔ خدا خواهد بود، زیاده از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد.
32  حلیمان این را دیده، شادمان شوند، و ای طالبان خدا دل شما زنده گردد،
33  زیرا خداوند فقیران را مستجاب می‌کند و اسیران خود را حقیر نمی‌شمارد.
34  آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند. آبها نیز و آنچه در آنها می‌جنبد.
35  زیرا خدا صهیون را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود تا در آنجا سکونت نمایند و آن را متصرف گردند.
36  و ذریت بندگانش وارث آن خواهند شد و آنانی که نام او را دوست دارند، در آن ساکن خواهند گردید.

 [برای سالار مغنیان. مزمور داود بجهت یادگاری] خدایا، برای نجات من بشتاب! ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما!
 آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند،
 و آنانی که هَه‌هَه می‌گویند، به‌سبب خجالت خویش رو برگردانیده شوند.
 و امّا جمیع طالبان تو، در تو وجد و شادی کنند، و دوست دارندگان نجات تو دائماً گویند،خدا متعال باد!
 و امّا من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار و نجات‌دهندهٔٔ من هستی. ای خداوند تأخیر منما.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد