حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

((جایزه ادبی فانوس)) ((مصاحبه))=مرجان ریاحی

بنام خداوند بخشنده و مهربان

((جایزه ادبی فانوس))

((مصاحبه))

 Image result for ‫مرجان ریاحی‬‎

1-لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از کی شروع به داستانویسی کردید.

من مرجان ریاحی هستم .متولدو ساکن اصفهان. دانش آموخته ی دانشگاه تهران در رشته ی مدیریت بازرگانی و فیلمنامه نویسی حرفه ای از مرکز آموزش فیلمسازی تهران.از قبل از دبستان ترانه می ساختم ، داستان می ساختم و چون هنوز نوشتن بلد نبودم شاید بعضی از آن ها در خاطره ی عروسک هایم باشد. اما به محض آنکه خواندن و نوشتن یاد گرفتم بعد از کلاس اول و اوایل کلاس دوم نخستین داستانم را نوشتم اسمش را گذاشتم دخترک زیبا . هنوز هم دارمش...با هشت غلط املایی

2-از چه طریقی فراخوان جایزه ادبی فانوس  را فهمیدید –به عنوان اولین دوره تبلیغات این جایزه ادبی را در چه سطحی دیدید.

از طریق سایت فراخوان ها که در آن عضو هستم فراخوان جایزه ادبی برایم ارسال شد واز آنجا که تبلیغات آن فقط در صفحه های مجازی بود بدیهی است که نویسنده باید کاربر اینترنت هم باشد.هنوز هستند نویسندگانی که کاربر اینترنت نیستند یا زیاد به اینترنت اهمیت نمی دهند.نمی دانم این را پای ضعف تبلیغات شما بگذارم یا پای ضعف ارتباط با جهان مجازی بهرحال نوعی خلا تبلیغاتی محسوب   می شود.

3-اطلاع رسانی و روابط عمومی جایزه ادبی فانوس را چگونه ارزیابی میکنید.

متوسط. یکی از دوستانم به من خبر داد داستانم رتبه آورده. حتا یک ایمیل از طرف وبلاگ شما نداشتم.

4-اگر خودتان بخواهید داستانتان را به عنوان یک داور بررسی کنید فکر میکنید نفر چندم را به خودتان اختصاص میدهید.

من هنوز همه ی داستان های برگزیده را نخوانده ام، پس در حال حاضر نمی توانم قضاوت درستی داشته باشم .

5-چقدر کتاب میخوانید منظورم کتاب داستان و رمان ست و فکر میکنید که خواندن کتاب در نوشتن چه تاثیری میتواند داشته باشد.

هر چقدر بتوانم، یاد گرفته ام توی مطب دکتر یا هرجا که باید انتظار بکشم کتابی داشته باشم و البته این سوای وقتی است که روزانه و به طور خاص به مطالعه اختصاص می دهم.

کسی که می نویسد باید بخواند . خیلی بیشتر از نوشتن باید خواند.یک روز محمود دولت آبادی به من گفت باید هزار کتاب خواند تا یک کتاب نوشت.

6-برایتان جایزه مهم ست یا برگزیده شدن و یا شرکت در یک جایزه ادبی داستان.

اینکه داستانم مورد قضاوت قرار بگیرد برایم مهم است . دوست دارم نکاه دیگران را نسبت به کارم بدانم. داستان را نمی نویسم برای اینکه کنج کمد بگذارم می نویسم تا آن را با دیگران شریک شوم و برای داستان کوتاه جایزه ادبی یکی از این راه های شراکت است. جایزه هم خوب است . من هم مثل بیشتر مردم دنیا هستم جایزه را دوست دارم. جایزه صرفنظر از اینکه چه باشد ، برایم به مفهوم اهمیتی است که یک جشنواره برای شرکت کنندگانش قایل است . منظورم این نیست که اگر جشنواره ای جایزه ی کمتری در نظر گرفت اهمیت کمتری قایل شده است ، این موضوع بسته به توان هر جشنواره است که چندان مهم نیست مهم تشکر و در نظر گرفتن شرکت کنندگان است .

7-سطح رضایت خودتان را از اولین دوره جایزه ادبی فانوس بیان کنید.

این سوال را باید وقتی جواب دهم که نخستین دوره به پایان رسیده باشد ، هنوز در راهیم.

8-فکر میکنید دوره ی بعدی جایزه ی ادبی فانوس چه زمانی باشه البته اگر درست حدس بزنید در دوره بعد جایزه ای به شما تعلق میگیرد.

از جایزه خیلی ممنون اما این کاملن بستگی به توان و نوع سیاست گذاری های جشنواره ی شما دارد بنابراین هر پاسخی فقط یک حدس از سر شانس است.من حدس می زنم شهریور 91 باشد.

 

بعد از تمام شدن دوره اول

شهریور 91

مهر91

آبان91

آذر91

دی91

بهمن91

 

9-نظر خود را درباره داستانک-داستان کوتاه و رمان بفرمایید اینکه فکر میکنید کدام پر مخاطب ترست.

مهم نیست داستان بنویسیم داستانک بنویسیم یا رمان مهم این است که نخواهیم بنویسیم بلکه نوشتن خودش بیایید و منتظر دست های ما شود آن وقت است که هرچه نوشته شود مخاطب لذت خود را خواهد برد و ارتباط درست و عمیق با اثر برقرار می شود.البته ظهور اینترنت یکی از دلایلی بوده که امروزه داستانک را مورد عنایت ویژه قرار داده است.ملیون ها کاربر اینترنتی که وقت خواندن رمان ندارند به راحتی درگیر یک داستانک می شوند.

10-نظرتون درباره نام جایزه ادبی ما چیه به نظر شما فانوس چجور حسی رو در شما ایجاد میکنه؟

حس ایستادن در شب آن هم درست کنار دریا...بوی دریا و صدای آرام موج هایی که رد سفیدشان در تاریکی دیده می شود... اسم خوبی است .بالاخره هر جشنواره ای باید اسمی داشته باشد ، برای یک جشنواره ادبی همان بهتر که اسم داشته باشد که بشود تصورات مختلف نسبت به آن پیدا کرد.

11-شما به عنوان یک نویسنده  داستان  وقتی قلم بر کاغذ میگذارید شروع میکنید به داستان نوشتن یا قبل از نوشتن تصمیم به پرداخت سوژه و طرح و آستانه و پایانه و... داستانتان میکنید.

باید بگویم خیلی وقت است قلم به دست نمی گیرم و از طریق کی بردکامپیوترم می نویسم اما درباره هر داستانی کاملن اتفاق متفاوتی می افتد . بعضی داستان ها یکجا توی مغزم می ریزند بعضی ها چندین روز یا چندین ماه با من پیاده روی می کنند و بعضی هاشان را باید در لحظه ی خوبشان شکار کنم تا ببینم با هم به کجا می رسیم بهر حال هیچ چیز قطعی نیست. 

12-و به عنوان سوال آخر نظری-پیشنهادی و انتقادی اگر دارید برای بهتر برگزار شدن دوره بعدی ذکر نمایید.

خواهش می کنم اخبارتان را از طریق ایمیل ادرس هایی که دارید به طور مرتب ارسال کنید تا اگر یادمان رفت وبلاگ را ببینیم تلنگر شما بیدارمان کند

 

با تشکر جایزه ادبی فانوس((داستان کوتاه))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد