حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/پنلوپه و جهانگردی/

پنلو په که میخواست جهانگردی کنه قصد کرد بره پیاده جهانو بگرده نقشه ای که برداشت مناطق رو اشتباه زده بود جای قسطنطنیه و برکینافاسو از جزیره آدمخوارا در اومد یکی با  استقبال زیاد و خوشحالی اومد سمتش لبخند زد گفت عجب آدم های خوبین ببین چه استقبالی کردن و  گفتن تو اهل کجی هستی گفت من از  کشور اونجا اومدم اینجا گفتند ما رسممون اینه که کسی که میادو به قبیله نشون بدیم بردن نشون دادنش همه گفتن اه چه  آدم خوبی  گفت ممنونم گفتن ما صبح کله پاچه بار میزاریم شما هم میخوری گفت نه من فقط اسپاگتی با نان جو دوست دارم گفتن در نمیاد گفت چرا گفتن فقط کله پاچه زنی بنام خودم میخورمت اومد جلو آشپز کل اونجا بود بهش میگفتن  ناراحت راحت میخوره گفت به په که از اسپاگتی بیخیال کن فقط این که من میبینم ازش آش رشته در میاد گفتن چطور مگه گفت شانسمون بد زده باریک به جزیره اومده گفتن چگونه آیا گفت راحت 25 کیلو استخوان با نیم مثقال چربی من چجوری کله پاچه بار بزارم  با این فقط برا سوپ قلم در میاد فهمید که اشتباهی اومده گفت من جک یاد دارم گفتن بگو بگو اگه راست میگی بگو بگو گفت روزی مردی رفت  بقالی گفت ماست میخوام صاحب بقالی گفت منم آش میخوام همه ناراحت لبا تو هم رفته گفتن با این جک که گفتی  رییس قبیله بهت رحم کنه گفت چرا گفت جک تو باعث ناراحتی ما شده گفت چرا گفت برا ما ماست مقدسه گفت ای دل غافل چه اندیشه مزخرفی دارین گفتن اه این دیگه راسته  شقه فقط گفت نه حالا واستین من یه کاری یاد دارم شما خوشتان میاد گفتن چیه بگو ببینیم گفت من بلدم براتون غذایی درست کنم که اگه بخورین منو نمیخورین گفتن درست کن گفت مواد لازم  گوشت راسته اصل  به هم نگاه کردن گفتن ها همین سوسولوکو برا مواد لازم خوبه گفت نیم دهم مربع چربی نگاه بهم کردن گفتن توپولوکو برا این امر خوبه گفت مقداری  نمک بهم نگاه کردن گفتن خودت خوبی گفت نمک برا آدمی خوب نیست گفتن پس بیخیال گفت مقداری  فلفل تند اصل تند نگاه بهم کردن گفتن تونو تندول خوبه گفت نه اون شور میشه غذا . خلاصه دستور پختو که داد همه قبیله هر چی داشتن بدون ریا رو کردن همو گذاشتن وسط گفت همش همین رو دارین گفتن اگه اجازه بدی خودمونو  تو کادو خدمت کنیم بهتون گفت الان مزنه یک کیلو گوشت تو اینجا چنده گفتن مزنه نمیدونیم ولی از نظر ما هر چی بشه خورد میخوریم به غیر از  په و شرکا به غیر از  سوسولو گفت چرا گفتن سوسوله  خیلی کرم مارو  پوستشو کشیده شده شبیه  اردک گفتن الا به غیر بلا ما دوست داریم  دیگه آدم نخوریم گفت چی شده چکار شده مگه میشه مگه داریم گفتن طبق رسوم جدید که همین الان تصویب شد  هر کی آدم بخوره خیلی خله گفتن ما از الان به بعد  آهن میخوریم گفت نه همون آدم بخورین سنگین ترین اینجوری همه میمیرید گفتن بی سواد هر چی آهن داشته باشه میخوریم گفت جلل القدرت چه زود پیشرفت کردن که نگاه کرد دید در کولش بازه لب تاب برداشتن  دارن با فیبر  نوری اونم چه سرعتی از کره جنوبی  وصل شدن گفت چی سرچ کردید گفتن نوشتیم آدم خوشمزه اومد فوائید آهن برای بدن گفت سواد دارین مگه گفتن نه تو داری فقط گفت چجوری گفت ما آدم قبلی که خوردیم پرفسور  بود فسفورش زیاد بود همه دانشمند شدیم. الان از اون به بعد ما  خیلی تغییر کردیم و هممون پی اچ تی گرفتیم از دانشکده خوردن آدم با فوائد مفید گفتن اگه تو رو بخوریم هر چی بوده از دست میدیم و  مغزمون کند میشه سرعت میاد پایین به کجا وصل میشیم جیبوتی اصلان اینترنتش خوب نیست گفتن ما  آدمخوارهای با کلاسی هستیم مد هم بلدیم مثلان آدم چه جوری میتونه راه بره و جشن خشن داریم مد اونم چه مدی سه تا ده هزار تومن ببر بخور اندازه نبود بپوش اما اصراف نکن خلاصه فهمید اینا همینجور دارن سرچ میکنن که یدفه یکی از تو لب  تاب اومد بیرون تاب گفت بی  انصاف  منو با خودت ببر گفتن تو کی هستی چجوری اومدی بیرون از تو لب تاب گفت ای دل غافل من  رییس بوگل هستم اینقدر سرچ کردید موتور بوگل سوخت اومدم بگم  شما چی سرچ کردید که اینجوری شدید گفتن ما از اینترنت استفاده درست کردیم در  آن فهمیدیم که اینترنت میتواند خوب باشد نقطه.گفت باریک شما بیست گرفتید. گفتن چه موهای قشنگی داری برا رو  کلاه ما عالیه گفت کلاه شما که دو متره تهشم بی متره گفت با چی بافتید گفتن بیخیال  تو چه چشمای قشنگی داری که فهمید میخوان بخورنش گفت نه نگاه کنید من بهتون پیشنهاد جدیدی میدم اونم اینه که همون سرچ کنید موتور بوگل که هیچی موتور  هر چی خواستید بترکونید اما منو نخورید گفتن  احسنت   تو واقعن مارو درک کردی ما آدمخوارهای با فهمو کمالاتی هستیم ما وقتی کسی بهمون بگه مارو نخور میخوریم بعد فهمید رفت تو جستجو غرق شد و په هم تو همین فاصله زمانی فرار کرد و دیگه جهانگردی نرفت الان کنار خونشون ماست میفروشه.


طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد