من در گذر از تاریخ با ارسطو
من با ارسطو چای خوردمو از او پرسیدم حالش راو او که واژگون شده بود در فلسفه حال خویش ز خودمن سقراط قصههای او بودم بدون اومن چراغ سر در علامت سوال او بودم بدون خودی ز خودممن حکمت فکر او ز فکر دیگری بودممن تنها عامل یاد خود او ز بردن یاد خودش ز خود او بودممن غافل از صحبت او سنگ کتیبهای بودم در دوران باستان در دوران گم شدن تاریخ(حسام الدین شفیعیان)